۱۳۹۹ خرداد ۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۴۱)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
 
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هشتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸ ـ ۲۹)

۱
چنان آسمان بر زمین شد بخیل
که لب تر نکردند، زرع و نخیل

معنی تحت اللفظی:
آسمان
به
اندازه ای
نسبت به زمین بخل ورزدی
که
مزارع و باغات
دستخوش بی آبی شدند.


سعدی
در
این بیت شعر،
آسمان و زمین
را
سوسیالیزه و هومانیزه و انسان واره می کند.

آن سان
که
دیالک تیک زمین و آسمان
  به
شکل دیالک تیک خسیس و محتاج بسط و تعمیم می یابد.

 آسمان
به
 یکی از صفات قبیحه فئودالی ـ انسانی،
متصف می شود.

در
 فلسفه سعدی
صفتی یافت نمی شود که زمینی ها داشته باشند
و
 آسمانی ها از آن محروم و مبرا باشند.

آسمان بخیل چشم دیدن زمین را ندارد و از نزول باران خودداری می ورزد.

بخل
اما
یکی از سجایای اخلاقی بورژوایی
است.

کسی که نمی تواند و یا نمی خواهد بیندیشد، باید شاعر شود.

سعدی با متهم کردن آسمان به بخل بر زمین،
دیگر
 احتیاجی به کشف علل نباریدن باران ندارد.

خرافه،
آدمی
را
از
شر تفکر
خلاص می کند.

سعدی زرع و نخیل را نیز آدمی وار تلقی می کند
و
 از تشنگی و لب تر نکردن شان
سخن می گوید.

یکی از ترفندهای تئوریکی و ایده ئولوژیکی طبقات حاکمه
ناتورالیزاسیون پدیده های جامعتی
و
سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی
است.

طبقات حاکمه انگل و استثمارگر
این ترفند
را
کماکان
به
کار می برند
و
روز به روز
آن
را
تکمیل می کنند.

کسب و کار داروینیسم، سوسیال ـ داروینیسم و فاشیسم
همین است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر