۱۳۹۹ فروردین ۲۹, جمعه

روشنگری در دیار آتش ها (۶)

 
میرزا علی معجز  (۱۲۵۲ ـ ۱۳۱۳)
(۱۸۷۳ ـ ۱۹۳۴)
تحلیلی
از
 میم حا نجار

  بیلمه دیم
ادامه

جرم ششم
«طلا دندان را مذموم دانستن»،
 اگر مذموم دانستم

 جرم ششم شاعر روشنگری
مخالفت با ذم دندان طلا ست.
دندان طلا 
یکی از مظاهر عصر جدید است 
و
 ارتجاع فئودالی ـ بنده داری 
با هر عنصر مدرن به مخالفت برمی خیزد.

 حریفی بر آن بود 
که 
روی کار آمدن عناصر عهد عتیق، 
یکی از شگردهای شگرف الهه تاریخ است، 
تا 
سدهای پیشرفت را به دست خود سد سازان حرفه ای
 از میان بردارد.
  دشمنان سرسخت علم و فن ـ اکنون ـ رآکتور اتمی می طلبند.

جرم هفتم
 قوانین و فنون عصر حاضر 
را
  بیاموزید بر نسل نوین،
 گاهی
 اگر گفتم، 
غلط کردم.

 جرم هفتم شاعر روشنگری، 
از صراحت بی چون و چرائی برخوردار است 
و 
مثل خط سرخی در سراسر دیوانش 
به چشم می خورد.

 معجز 
مدافع پیگیر تجدد و رنسانس 
است 
و 
مخالف سرسخت ارتجاع و عقب ماندگی.
 او
 به 
جرم توصیه آموزش علوم و فنون عصر جدید به نسل جدید 
تکفیر می شود.

جرم هشتم
  اگر گفتم که دیندشمن
  پرنده وار می چرخد به بالا سر

  اگر تخریب معبد را به لب راندم
  اگر خاموشباش چاره اندیشانه بر قارء ندا دادم، 
غلط کردم.

 جرم هشتم شاعر، 
دادن هشدار است.
 هشدار از دشمن دین و آئین که به قدرت علم و فن پرنده وار فضا را تسخیر کرده است 
و 
هر آن می تواند مسجد و منبر 
را
بر سر قرآنخوان غافل 
آوار کند.
 معجز
 قرآنخوان طوطی صفت 
را 
خاموشباش می دهد
 و
 او را به چاره جوئی فرا می خواند.

  وقت آن است 
که
 قرآن بوسیله تئوری رهائی بخش مبتنی بر علم، 
بطور دیالک تیکی نفی شود، 
هسته مثبت و بالنده اش حفظ و پوسته منفی و بازدارنده اش دور انداخته شود.
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر