۱۳۹۹ فروردین ۲۱, پنجشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۵۹۵)


 
 پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان 
شین میم شین 

پراتیک
ادامه

۴۴
·    همین شرایط، سبب می شوند که ایده ئولوژی بورژوایی عاجز از تعیین جایگاه علم در جامعه و نسبت به واقعیت عینی باشد.
·    چیزی که پیامدش، گرفتاری علم در بحران جهان بینانه مداوم در کشورهای کاپیتالیستی است.

۴۵
·    از سوی دیگر تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی مناسبت مطلوب (اوپتیمال) میان علم و عمل (پراتیک) به هیچ وجه من الوجوه به طور خود به خودی برقرار نمی شود.

۴۶
·    تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی، هم رهبری سانترال (مرکزیت محور) اقتصاد صورت می گیرد و هم رهبری سانترال علم.

۴۷
·    همین رهبری سانترال اقتصاد و علم سبب می شود که علم بتواند به طرز قاطع و پیگیر در مطابقت با حوایج اقتصادی ـ ملی توسعه یابد و به کار بسته شود.

۴۸
·    پراتیک نه تنها تعیین کننده انتخاب موضوعات معین برای بررسی علمی و درجه تبیین فکری آن است، بلکه ضمنا تعیین کننده نحوه و نوع پژوهش است.
·    یعنی تعیین کننده ساختار کردوکار تئوریکی است.

۴۹
·    از آنجا که پراتیک قبل از همه معارفی (شناخت هایی) را طلب می کند که کردوکار آماجمند و هدفخوان حتمی را امکان پذیر سازد، علم باید به پژوهش قانونمندی های عینی متمرکز شود.

۵۰
·    برای اینکه فقط شناخت است که توان برآورده ساختن کامل اثر پراتیکی (عملی) را دارد.

۵۱
·    شناخت قوانین که توسط پراتیک الزامی می گردد، به نوبه خود فقط تعیین کننده ساختار کردوکار تئوریکی است.

۵۲
·    از آنجا که قانونمندی های عینی را فقط با شناخت واقعیات اموری می توان شناخت، که در آنها، این قانونمندی ها نمودار می گردند، پژوهش علمی به دو سطح زیر طبقه بندی می شود:

الف
·    سطح امپیریکی (تجربی، عملی)

ب
·    سطح تئوریکی (نظری، علمی)

·    (این به معنی دیالک تیک امپیری و تئوری است. مترجم)

۵۳
·    این حقیقت امر برای متدئولوژی حاکی از آن است که فقط آنجا که جایگاه خاص علم در روند جامعه ای کلی درک شود، می توان به درک حوادث علمی ـ اسلوبی (متدیکی) و تقویم (قوام بخشیدن) مطلوب منطبق با آن نایل آمد.

پایان
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر