جمعبندی
از
مسعود بهبودی
پلیس و سپاه و بسیج و ارتش و لات ها و لاشخورها
عوامل و عمال و مزدوران طبقه حاکمه انگل و استثمارگر و خونخوار جماران اند.
۲
آره
پلیس و سپاه و بسیج و ارتش و لات و لاشخورها
در کنار مردمند و حتی در میان مردمند
۳
اما برای شناسایی دگراندیشان و ترور سیستماتیک آنان
۴
خاوران و آبان
و
اوین و شکنجه گاه های دیگر
دال بر همین حقیقت امرند.
عطار
اسرار عشق از جمله حقایقی ست که هرگز نباید به زبان
آورد.
زیرا عده ای آنرا با دین و عده ای دیگر آنرا با کفر
یکی میگرند.
حریف.
۱
حقیقت چیست؟
۲
اسرار عشق به چه معنی است؟
۳
عشق چیست؟
۴
ضمنا چرا حقیقت کذایی باید مسکوت بماند؟
۵
کدام پخمه ای عشق را مساوی با دین و یا کفر می داند؟
نظام سرمایه داری را نابود کن
قبل از آنکه جهان را نابود کند.
ارامنه
۱
نظام سرمایه داری
یک فرماسیون اقتصادی است.
۲
فرماسیون اقتصادی را که نمیتوان نابود کرد.
۳
هر فرماسیون اقتصادی
پلیکانی در نربام تاریخ و یا جامعه است.
۴
ثانیا فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
میلیون ها بار بهتر از فرماسیون های برده داری و فئودالی
مثلا طویله های جمارانی و طالبانی و غیره
است.
۵
ثالثا در بطن سرمایه داری است که سوسیالیسم نطفه می بندد.
۶
بدون فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
تشکیل سوسیالیسم اوتوپی خواهد بود.
رود آدمی به جایی
که
به جز خدا
نبیندش.
۱
عیران شده امریکا
مهدی بیا
مهدی بیا
۲
ما با منطق جهان را مسلمان می کنیم.
هادی غفاری
رضی الله عن
۳
در ولایات ایالات متحده امریکا هم فاضلاب نشینی رواج وسیع دارد
هی حریفه شریفه
سگ ها
اصلا عصبانی نمی شوند
عصبانیت کسب و کار خران است و بس
سگ ها
اصلا عصبانی نمی شوند
عصبانیت کسب و کار خران است و بس
به چه کار آیدت ز عکس کسی
از سخن های او ببر نفسی
عکس
همین پنج روز و شش باشد
سخن او همیشه خوش باشد
با پوزش از شیخ شیراز
جامعه بشری و یا تاریخ
روند (پروسه، فرایند) عینی (اوبژکتیو) واحدی است.
۱
روند عینی به چه معنی است؟
۲
روند به مسیری پلکانی (طبری) اطلاق می شود.
۳
هر فرماسیون اقتصادی
پلکانی
است
که قطار تاریخ از آن بالا می رود.
۴
عینیت این روند
بدان معنی است که آن مستقل از میل و اراده و هوس و خواست این و آن صورت می گیرد
۵
یعنی
حاوی قوانین و قانونمندی های عینی خاص خویش است.
۶
در آغاز هر پلکان
لکوموتیو قطار تاریخ
تعویض می شود
تا
قطار توان صعود از پلکان نازل به پلکان عالی تر را کسب کند.
۷
یعنی
طبقه حاکمه
تعویض می شود.
۸
یعنی سوبژکت نوین
سوبژکت کهنه را عزل می کند
از اریکه حاکمیت به زیر می کشد.
۹
این یعنی پیروزی انقلابات اجتماعی
دل به امید روی او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
حافظ
۱
خواجه در این بیت غزل
اولا
دیالک تیک دل و جان
را
می سازد
ثانیا دیالک تیک تن و جان
را
۲
منظور خواجه و خلایق از تن روشن است.
۳
سؤال این است که منظور از دل و جان چیست؟
۴
دل به امید روی او همدم جان نمیشود
معنی تحت اللفظی:
دل به امید دیدن روی او
از
همدمی با جان
پرهیز می ورزد
۵
یعنی
دل
جان را تنها می گذارد و به امید دیدن روی او
رهسپار می شود.
۶
این همان دلی است که از دست می رود:
دل می رود ز دستم
صاحبدلان
خدا را
۷
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
معنی تحت اللفظی:
جان هم به دلیل داشتن هوای کوی او در سر
حوصله همبایی با تن را ندارد.
۸
یعنی
تن بینوا
هم
بیدل می ماند و هم بی جان.
۹
اما منظور از جان و دل چیست؟
۱۰
سایه
دیالک تیک دل و دین را توسعه می دهد که
احتمالا هم تحت تأثیر خواجه است و
هم
تحت تأثیر فرهنگ فرنگی ها ست:
دیالک تیک هارت ـ مایند
۱۱
روی مفاهیم ادبی ـ هنری دل و جان
باید کار کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر