پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
۱
· سیاست (پولیتیک) یک واژه
یونانی است.
۲
·
سیاست از سویی به مبارزه طبقات اجتماعی و احزاب شان و به
مبارزه دولت ها و سیستم های جهانی در جهت
جامه عمل پوشاندن به منافع خود که به طور اجتماعی ـ اقتصادی مشروط می شوند، اطلاق
می شود که در کلیه عرصه های حیات جامعه ای
نفوذ می کند.
· سیاست از سوی دیگر به آماج
ها و جایگاه (موضع) طبقات و اقشار اجتماعی
در قدرت اطلاق می شود.
۳
· در کانون سیاست، مبارزه
برای تسخیر قدرت دولتی به نیات زیر قرار دارد:
الف
· به نیت رهبری دولت
ب
· به نیت تعیین فرم های
کردوکار دولتی.
پ
· به نیت تعیین وظایف مربوط
به کردوکار دولتی.
ت
· به نیت تعیین محتوای
کردوکار دولتی.
۴
· سیاست، پدیده ای اجتماعی
است که با پیدایش طبقات اجتماعی و دولت به مثابه ابزار اعمال قدرت طبقه به لحاظ
اقتصادی حاکم (طبقه حاکمه) هر فرماسیون اقتصادی جامعه، پیوند ناگسستنی دارد.
۵
· سیاست به همین دلیل، حامل
خصلتی تاریخی است.
۶
·
این بدان معنی است که سیاست تا زمانی وجود خواهد داشت که
طبقات و دولت در تاریخ بشری وجود دارند.
· و سیاست زمانی از بین خواهد رفت که کمونیسم در
مقیاس جهانی به پیروزی کامل نایل آید و توسعه جامعه ای (تکامل اجتماعی)، خصلت
سیاسی خود را از دست دهد.
۷
· در جامعه طبقاتی
آنتاگونیستی (مبتنی بر تضادهای آشتی ناپذیر) مبتنی بر استثمار انسان به وسیله
انسان باید میان سیاست طبقات استثمارگر و طبقات و اقشار اجتماعی مبارز بر ضد
استثمار تفاوت قایل شد.
۸
· سیاست طبقات استثمارگر در
راستای تضمین و توسیع (وسعت بخشی به) قدرت اقتصادی و سیاسی این طبقات اجتماعی است
تا شرایط جامعه ای استثمار اکثریتی به وسیله اقلیتی حفظ شود.
۹
· سیاست طبقه کارگر و احزاب
کارگری حاوی آماج دیگری است.
۱۰
· طبقه کارگر تحت رهبری حزب
مارکسیستی ـ لنینیستی اش و در وحدت با کلیه زحمتکشان، قدرت سیاسی را تسخیر می کند
و با تشکیل دولت سوسیالیستی، سازمان حاکمیت سیاسی خاص خود را تشکیل می دهد و به
کمک آن انسان ها را از اسثتمار و ستم و سرکوب نجات می بخشد، به ساختمان جامعه
سوسیالیستی مبادرت می ورزد و بدین طریق شرایط لازم را برای شکوفایی همه جانبه و
آزاد افراد فراهم می آورد.
۱۱
·
سیاست، عمدتا نه به اشخاص منفرد، بلکه به توده ها نظر دارد
و بسته به ماهیت طبقاتی اش، با کردوکار احزاب در رابطه است.
· احزابی که منافع و آماج
های طبقات اجتماعی را فرمولبندی می کنند، به سازماندهی توده ها می پردازند و مبارزه
سیاسی را رهبری می کنند.
۱۲
· سیاست، کمپلکسی (ملغمه
بغرنجی) از عرصه های مرتبط به هم زیر را نمودار می سازد که متقابلا در همدیگر نفوذ
می کنند و با خطوط خاصی مشخص می گردند:
الف
۱
·
سیاست عرصه روابط سیاسی میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات
اجتماعی را نمودار می سازد.
· (سیاست داخلی)
۲
·
سیاست، عرصه روابط سیاسی میان دولت ها را، میان ملت ها را،
میان سیستم های جهانی را نمودار می سازد.
· (سیاست خارجی)
۳
· این روابط سیاسی، روابط
جامعه ای را نمودار می سازند که از مناسبات تولیدی هر فرماسیون اقتصادی مشخص جامعه
حاصل می آیند.
۴
· این روابط سیاسی بیانگر
ساختار منفعتی (ساختار منافع) ناشی از ساختار طبقاتی هر جامعه اند و ساختار طبقاتی
هر جامعه ناشی از زیربنای اقتصادی آن جامعه است.
۵
·
در ضمن، سیاست داخلی به مثابه بیانگر روابط سیاسی میان طبقات
اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی در هر دولت،
تعیین کننده سیاست خارجی است که از سوی دیگر به مثابه سیستم روابط سیاسی میان دولت
ها، ملت ها و سیستم های جهانی است.
· تغییر تناسب قوا میان طبقات
اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی، بر روابط سیاسی میان کشورها تأثیر می گذارد.
۶
· سیاست داخلی و سیاست خارجی
سیستمی را تشکیل می دهند که شالوده سیاست عملی هر دولت است.
ب
عرصه سیاست عملی
۱
· این کردوکار سیاسی طبقات
اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی و دولت ها و سیستم های جهانی است که محتوای اصلی
مبارزه سیاسی سازمان یافته، جهت واقعیت بخشی به آماج های آنها را تشکیل می دهد.
۲
· این آماج ها می توانند به
شرح زیر باشند:
الف
· تسخیر قدرت دولتی و پیشبرد
منافع طبقاتی به کمک آن
ب
·
تضمین تغییر تناسب قوای سیاسی در دولت به نفع طبقه اجتماعی
مربوطه
پ
· تغییر تناسب قوا میان دولت
ها
ت
· تغییر تناسب قوا میان
سیستم های جهانی
۳
· آماج های سیاسی به مثابه
بیانگر منافع طبقاتی، به طور طبقاتی با هم در رابطه اند و در تحلیل نهایی به طور
اجتماعی ـ اقتصادی (سوسیال ـ اکونومیکی) تعیین (دترمینه) می شوند.
۴
· آماج ها و وظایف سیاست،
تعیین کننده متدها، وسایل و فرم هایی است که در مبارزه سیاسی طبقات اجتماعی و
احزاب طبقاتی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند.
۵
· به همین دلیل، شناخت تعین
(دترممینه بودن) سوسیال ـ اکونومیکی (اجتماعی ـ اقتصادی) سیاست برای درک ماهیت آن،
برای رهبری مبارزه سیاسی عملی طبقه کارگر و احزاب طبقه کارگر و برای به چالش کشیدن
ماهیت نظریات بورژوایی که در خدمت تحریف سیاست اند، از اهمیت بزرگی برخوردار
است.
۶
·
لنین درست به همین دلیل اعلام می دارد که انسان ها همیشه
قربانی فریب و خودفریبی در سیاست بوده اند و خواهند بود، «تا زمانی که توان کشف
منافع پنهان این و یا آن طبقه در پشت سر کلیه هارت و پورت های اخلاقی، مذهبی،
سیاسی و اجتماعی و توضیحات و وعدها کسب نکرده اند.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد
۱۹، ص ۸)
پ
عرصه ایده ئولوژی سیاسی
۱
· عرصه ایده ئولوژی سیاسی انعکاس
کم و بیش درخور منافع و آماج های طبقاتی است.
۲
· منافع و آماج های طبقاتی
در عرصه ایده ئولوژی سیاسی، اثبات تئوریکی و تاریخی خود را می یابند.
۳
· عرصه ایده ئولوژی سیاسی،
شالوده ایده ئولوژیکی لازم را برای تدوین استراتژی و تاکتیک و برای تشکیل سازمان
ها و نهادهای سیاسی تشکیل می دهد که به کمک آنها منافع طبقاتی نمایندگی می شوند.
۴
·
میان ایده ها و تأسیسات سیاسی (به مثابه عنصر روبنای جامعه)
و زیربنای جامعه تأثیر متقابل دیالک تیکی برقرار است.
· (دیالک تیک زیربنای
اقتصادی و سیاست. مترجم)
۵
· زیربنای جامعه تعیین کننده
سیاست است.
۶
· سیاست اما انعکاس پاسیو صرف
زیربنای جامعه نیست.
۷
· سیاست به نوبه خود به طور
اکتیو بر زیربنای جامعه تأثیر می گذارد.
۸
· تأثیر اکتیو سیاست بر
زیربنای اقتصادی هم می تواند پیشبرنده (تسریع کننده) باشد و هم می تواند بازدارنده
(کند کننده) باشد.
۹
· به قول کلاسیک های
مارکسیسم، «تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی جامعه می
تواند به سه نوع زیر باشد:
الف
·
اولا می تواند در راستای توسعه اقتصادی جامعه باشد.
· تأثیر متقابل (تأثیر
برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در این صورت سریع صورت می گیرد.
ب
·
ثانیا می تواند بر خلاف جهت توسعه اقتصادی جامعه باشد.
· تأثیر متقابل (تأثیر
برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در این صورت برای همیشه در هر خلق بزرگ نقش
مخرب بازی می کند.
پ
·
ثالثا می تواند موجب قطع توسعه اقتصادی جامعه گردد و بدان
سمت و سوی دیگری ببخشد.
·
تأثیر متقابل (تأثیر برگشتی) قدرت دولتی بر توسعه اقتصادی در
این صورت نهایتا به یکی از دو نوع فوق الذکر تقلیل می یابد.
·
اما روشن است که در مورد اول و دوم قدرت سیاسی می تواند بر توسعه
اقتصادی لطمات بزرگی وارد آورد و به اتلاف نیرو و انرژی و توان توده منجر شود.»
· (مارکس و انگلس، «نامه
هایی راجع به اثر مارکس تحت عنوان «سرمایه»»، ص ۳۲۰، ۱۹۵۴)
۱۳
· سیاست در شرایط زیر به
لحاظ جامعه ای تأثیر مترقی می گذارد:
الف
· اگر سیاست، از قانونمندی
های توسعه جامعه ای شروع به حرکت کند.
ب
· اگر سیاست، الزامات حیات
جامعه ای را به درستی منعکس کند.
پ
·
اگر سیاست، مبتنی بر تجزیه و تحلیل عینی مسائل زیر باشد:
۱
· اگر مبتنی بر تجزیه و
تحلیل عینی روابط میان طبقات اجتماعی موجود باشد.
۲
· اگر مبتنی بر تجزیه و
تحلیل عینی تناسب قوا میان طبقات اجتماعی باشد.
۳
· اگر مبتنی بر تخمین پیش
بینانه گرایشات توسعه تناسب قوا میان طبقات اجتماعی باشد.
۱۴
·
اگر این الزامات مراعات شوند، سیاست به علم مبدل می شود.
· علمی که می تواند الزامات
جامعه ای را در مطابقت با آماج های سیاسی فرمولبندی کند و استراتژی و تاکتیک
مبارزه سیاسی را تدوین کند (توسعه دهد.)
۱۵
·
سیاست طبقه کارگر و حزبش
مبتنی است بر تئوری سوسیالیسم علمی.
· تئوری سوسیالیسم علمی، به
مثابه علم رسالت تاریخی طبقه کارگر حاوی ایده ها و اصول سیاسی بنیادی مارکسیسم ـ
لنینیسم است و از شناخت قانونمندی های عامی استخراج می شود که خطوط بنیادی جنبش
کمونیستی جهانی در مرحله مربوطه را تشکیل می دهند.
۱۶
· در دوران کنونی، یعنی در
دوران گذار از فرماسیون اقتصادی کاپیتالیستی به فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی می توان عمدتا میان دو خط سیاسی متضاد تفاوت
قایل شد:
الف
· سیاست طبقه کارگر
ب
· سیاست بورژوازی
امپریالیستی
۱۷
· بنیاد تئوریکی (نظری) سیاست
طبقه کارگر تحت رهبری احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی را مارکسیسم ـ لنینیسم تشکیل می
دهد که مبانی اش در «مانیفست حزب کمونیستی» به طرز جمعبندی شده تبیین یافته است و
توسط لنین توسعه فراتر داده شده است.
۱۸
·
بنا بر مبانی مارکسیسم ـ لنینیسم، پرولتاریا حاکمیت سیاسی
خود را برای قبضه بنیان های اقتصادی قدرت بورژوازی مورد استفاده قرار خواهد داد.
·
پرولتاریا وسایل تعیین کننده (اساسی) تولید را تحت مالکیت
جامعه ای قرار خواهد داد و بر این بنیان، به تکثیر سریع نیروهای مولده برای ارضای مستمر
و هرچه بهتر حوایج مادی و فکری و روحی
جامعه خواهد پرداخت و اجتماعی (اسوسیاسیونی) پدید خواهد آورد که در آن، «توسعه
آزاد هر فرد، شرط توسعه آزاد همه است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد ۴، ص ۴۸۲)
۱۹
· این خطوط بنیادی سیاست با
پیروزی انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر در روسیه برای اولین بار در تاریخ بشریت، به
سیاست دولتی و بعد در دول سوسیالیستی در چارچوب سیاست داخلی و خارجی جامه عمل
پوشیدند.
۲۰
· در کشورهای سوسیالیستی
سیاست داخلی در استفاده از کلیه ارجحیت های نظام سوسیالیستی جامعه در راستای توسعه
کلیه عناصر سیستم جامعه ای است.
۲۱
· در کانون سیاست، انسان به
مثابه موجود جامعه ای و توسعه انسان به شخصیت سوسیالیستی همه جانبه قرار دارد که
توسعه کل غنای روابط جامعه ای سوسیالیسم الزامی می سازد.
۲۲
· سیاست داخلی دول
سوسیالیستی در خدمت ارضای هر چه بهتر حوایج مادی و فکری و روحی اعضای جامعه، در
خدمت توسعه روابط جامعه ای آنها ست که محتوای دموکراسی سوسیالیستی را تشکیل می دهد و در خدمت
توسعه استعدادهای خلاق آنان و سازماندهی سیاسی آنان از طریق تشریک مساعی فراگیرشان در تحول پلان
بندی شده جامعه سوسیالیستی است.
۲۳
· یکی از وظایف اصلی دولت
سوسیالیستی و سیاست آن همزمان عبارت است از تضمین و تحکیم قدرت بر ضد گرایشات ضد
انقلابی و رویزیونیستی سرمایه انحصاری و عمال آن است.
۲۴
·
سیاست خارجی کشورهای سوسیالیستی مبتنی بر سیاست داخلی آنها
ست.
·
(این بدان معنی است که نقش تعیین کننده در دیالک تیک سیاست
داخلی و سیاست خارجی از آن سیاست داخلی است.
·
این ضمنا دال بر آن است که اگر سیاست داخلی کشوری ارتجاعی،
ضد توده ای و ضد پیشرفت اجتماعی باشد، طبعا سیاست خارجی اش نیز چنین خواهد بود.
· نمی توان در یک هفته ۱۵۰۰
تن از اعضای جامعه را به قتل رساند (سیاست داخلی) و به مردم لبنان و فلسطین و
سوریه و نیجریه و غیره کمک کرد (سیاست خارجی). مترجم)
۲۵
· سیاست خارجی کشورهای
سوسیالیستی در راستای تشکیل شرایط بین المللی مناسب برای ساختمان سوسیالیسم و صلح
در مقیاس جهانی است.
۲۶
· سیاست طبقه کارگر و حزبش بر
پایه معارف مارکسیسم ـ لنینیسم پلان بندی (برنامه ریزی) علمی می شود.
۲۷
· سیاست طبقه کارگر و حزبش با متدهای علمی جامه
عمل می پوشد.
۲۸
· آماج گزاری ها و وظیفه گزاری ها در سیاست طبقه
کارگر و حزبش به طرز علمی استدلال و اثبات می شوند.
۲۹
· سیاست طبقه کارگر و حزبش همواره و هرچه بیشتر
خصلت علم مستعمل (علم به کاربسته شده، علم جامه عمل پوشیده) دارد.
۳۰
· در مقابل سیاست طبقه
کارگر، که در خدمت پیشرفت جامعه ای است، سیاست بورژوازی امپریالیستی قرار دارد.
۳۱
· مشخصات سیاست بورژوازی
امپریالیستی به شرح زیر است:
الف
·
تجاوزگری
ب
·
فشار اقتصادی و
سیاسی
پ
· انحراف (دیورسیون) ایده
ئولوژیکی
ت
· اعمال زور نظامی.
۳۲
· آماج های سیاست بورژوازی
امپریالیستی تحت شرایط انقلاب علمی و فنی
و رویارویی میان امپریالیسم و
سوسیالیسم برای تغییر تناسب قوا به امپریالیسم به شرح زیرند:
الف
·
تضمین سیستم حاکمیت انحصاری ـ دولتی
· مراجعه کنید به سرمایه
داری انحصاری ـ دولتی است
ب
· ممانعت از توسعه دول
سوسیالیستی
پ
· سرکوب جنبش های رهایی بخش
ملی
ت
· جلوگیری از جنبش
دموکراتیکی در دول سرمایه داری
*****
پ
تئوری سیاست
۱
· تئوری سیاست نیز به کمپلکس
عرصه سیاسی تعلق دارد.
۲
· به لحاظ تاریخی، اولین
مظاهر مربوط به سیاست به عنوان هنر دولتمداری در جامعه برده داری پدید آمدند:
الف
· هرودوت مناسبات سیاسی میان
دولت های مختلف را مورد مقایسه قرار می دهد.
ب
· افلاطون در اثر خود تحت
عنوان «سیاست» درک ایدئالیستی از دولت ارائه می دهد که آماجش ممانعت از فروپاشی
نظام برده داری است.
پ
· ارسطو که برای اولین بار
انسان را «موجودی سیاسی» محسوب داشته، قوانین اساسی دولت را مورد بررسی قرار داد و
پس از تجزیه و تحلیل آنها ساختمان (بنای) دولتی منطبق با جامعه برده داری را
نتیجه می گیرد.
ت
· در جامعه برده داری روم،
قبل از همه سیسرو بوده که در اثرش تحت عنوان «جمهوری» به مسائل مربوط به ساختمان
دولت و سیاست پرداخته است.
۳
· نمونه وار برای خصلت جامعه
فئودالی نظریات سیاسی توماس فون اکوین بوده اند که در تحلیل نهایی در راستای حفظ
قدرت اشراف فئودال بوده اند.
۴
·
نماینده نظرات سیاسی بورژوازی آغازین، ماکیاولی بوده است.
· نظرات سیاسی ماکیاولی از
سویی بر ضد قدرت اشراف فئودال اند و از سوی دیگر نماینده استبداد (دیکتاتوری) استثمارگران
بی رحم قسی القلب.
۵
· افکار ارزشمند راجع به سیاست
که هم بر ضد فئودالیسم بوده اند و هم بر ضد استثمار انسان توسط انسان، در آثار علمای
زیر (نمایندگان سوسیالیسم اوتوپیکی) بوده اند:
الف
· در اثر توماس مور تحت
عنوان «اوتوپی» (مدینه فاضله)
ب
· در اثر کامپانللا تحت
عنوان «دولت آفتاب»
۶
· رابطه تنگاتنگ سیاست و
فلسفه در آثار فلاسفه زیر مطرح می شود:
الف
· در اثر توماس هوبس تحت عنوان «هیولا»
ب
· در اثر جان لاک تحت عنوان
«دو رساله راجع به حکومت»
پ
· در اثر اسپینوزا تحت عنوان
«رساله سیاسی ـ تئولوژیکی (فقهی)»
ت
· در اثر ژان ژاک روسو تحت
عنوان «قرارداد جامعه»
۱۰
·
در جامعه در حال توسعه سرمایه داری نیز نگرش های فلسفی و
سوسیولوژیکی مربوط به ساختمان دولت با نظرات مربوط به سیاست پیوند تنگاتنگ داشته
اند.
· به عنوان مثال در اثر
فیشته تحت عنوان «سخنانی خطاب به ملت آلمان» و در اثر هگل تحت عنوان «خطوط اساسی
فلسفه حقوقی».
۱۱
· در حالیکه سوسیالیست های
اوتوپیکی، حل مسائل اقتصادی و سیاسی نظام کاپیتالیستی جامعه را عمدتا در تأسیس
همبود کالایی اوتوپیکی می بینند و در پیوند با آن، مسائل سیاسی ساختمان دولت را
مورد بحث و برررسی قرار می دهند، در مکاتب علوم حقوقی و علوم دولتی، تئوری های
سیاسی ئی تدوین می گردند که در خدمت تحکیم و حفظ نظام کاپیتالیستی جامعه اند.
۱۲
· یکی از معروف ترین مؤسسان
این مکاتب روشر بوده که به تأسیس مکتب تاریخی قدیم تری در اقتصاد ملی می
پردازد.
۱۳
ویلیام کارل امیل وبر
(ماکس وبر)
(۱۸۶۴
ـ ۱۹۲۰)
جامعه شناس، حقوقدان،
ناسیونال ـ اکونوم آلمانی
از
کلاسیک های جامعه شناسی، علوم فرهنگی ـ اجتماعی
به
لحاظ تئوری و مفهوم
سازی مؤثر در زمینه های زیر:
جامعه شناسی اقتصادی
جامعه شناسی حاکمیت
جامعه شناسی مذهب
مؤسس اصل خنثائیت ارزش
آرامگاه او در هایدلبرگ
است.
فرانک
دپه او را «سوسیال ـ امپریالیست» می نامد.
·
ماکس وبر را می توان جزو جامعه شناسان بورژوایی محسوب داشت که به بررسی مونوپل ـ کاپیتالیستی جنبه
های سوسیولوژیکی سیاست پرداخته است.
·
ماکس وبر سیاست را به مثابه مبارزه برای حفظ قدرت و کسب
قدرت دانسته است .
· ماکس وبر نماینده اکتیو
سیاست داخلی و خارجی سرمایه داری انحصاری
بوده است.
۱۴
· رشته های علوم سیاسی و یا
«علم السیاسة» و یا «پولیتولوژی» (سیاست شناسی) پس از جنگ جهانی دوم قبل از همه در
کشورهای زیر تشکیل می شوند:
الف
· در ایالات متحده امریکا
ب
· انگلستان
پ
· فرانسه
ت
· آلمان غربی
۱۵
· در پولیتولوژی برای اثبات
سیاست بورژوازی امپریالیستی و توجیه آن پژوهش های امپیریکی وسیعی صورت می گیرند.
۱۶
· پولیتولوژی علاوه بر این فونکسیون ایده ئولوژیکی،
حاوی فونکسیون عملی نیز است.
۱۷
· فونکسیون عملی پولیتولوژی عبارت است از قرار
دادن معارف مبتنی بر بررسی های امپیریکی (تجربی) در اختیار سیاست عملی بورژوازی
امپریالیستی، جهت حفظ و تحکیم قدرت آن.
۱۸
· پولیتولوژی سیاست را عمدتا به لحاظ طبقاتی خنثی
و بی طرف قلمداد می کند.
۱۹
· پولیتولوژی سیاست را ماهیتا تا درجه طرز رفتار
این و آن در مقابل ارگان های دولتی معین
تنزل و تقلیل می دهد و سیاست را به طرز سوبژکتیویستی توضیح می دهد.
۲۰
· آماج های پولیتولوژی ضمنا به شرح زیرند:
الف
· اشاعه آنتی کمونیسم
ب
· مبارزه بر ضد نظام
سوسیالیستی در جامعه بشری
پ
· مبارزه بر ضد احزاب
کمونیستی و کارگری
۲۱
· پولیتولوژی همزمان سیستمی برای تضمین فونکسیون
سرمایه داری انحصاری ـ دولتی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر