شهناز هماپور
(۱۵. ۱۱. ۹۵)
با
سپاس
از
علی
این اولین شعری از شهناز هماپور
است
که
ما
تصادفا
بدان برخورده ایم
و
حسرت خواندن بقیه اشعار او
را
در دل داریم.
۱
چیزی گنگ چرخ می زند،
در فضا.
می رسد به درختان،
تکانشان می دهد.
مثل تکان مرده ها،
در خاکسپاری شان.
معنی تحت اللفظی:
در
بعد از ظهرهای جنوب
چیز مبهمی در فضا چرخ می زند.
چیز مبهمی
که
به
محض رسیدن به درختان،
تکان شان می دهد.
به
همان سان
که
مردگان
را
به
هنگام خاکسپاری
تکان می دهند.
یکی از مستحبات و آداب دفن میت،
تلقین او در گور
است:
بعد از گذاشتن جسد در لحد ،
ولیّ میت
یا
کسی که از جانب او مأذون باشد
میت
را
تلقین می کند
به
اعتقادات حقه و ولایت ائمه
به
طرز و طریقی
که
در روایات وارد شده است.
و
بهتر این است
که
دهان خود
را
نزدیک گوش میت ببرد،
دست راست خود
را
بر
دوش راست او بگذارد
به
دست چپ خود
شانهی چپ او
را
به
قوّت
بگیرد
و
به
شدّت
تکان دهد.
پس بگوید
سه مرتبه:
یٰا فُلٰانَ بْنَ فُلٰان، اسْمَعْ، افْهَمْ.
پس بگوید:
اللّٰهُ رَبُّکَ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیُّکَ
...
۲
در بعدازظهر های جنوب،
چیزی گنگ چرخ می زند،
در فضا.
می رسد به درختان،
تکان شان می دهد.
مثل تکان مرده ها،
در خاکسپاری شان.
شهناز هماپور
شاعر به تمام معنی است.
در این بند شعر او
بعداز ظهرهای جنوب
تصور و تصویر پوئه تیکی می شوند:
در
تخیل حاصلخیز شاعر
چیزی از جنس شبح
در
فضا چرخ می زند.
شبحی
که
جسمیت و فاعلیت
(ماتریالیته و سوبژکتیویته)
کسب می کند.
جسمیت و فاعلیت خاکسپاران
را.
و
به
محض رسیدن به درختان
شروع به تکان دادن آنان می کند.
شاعر به زبان شعر
به
خواننده و شنونده شعرش
از
درختان مرده
گزارش می دهد
و
از
فونکسیون شبح چرخان در فضای جنوب:
تدفین و تلقین اجساد درختان.
خیلی زیبا ست.
زنان شان
چنینند
ایرانیان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر