گئورگ هرمز
(۱۷۷۵ ـ ۱۸۳۱)
تئولوگ کاتولیکی،
فیلسوف آلمانی
مؤسس هرمزیانیسم
پروفسور دکتر هاینتس پپرله
برگردان
شین
میم شین
۱
· هرمزیانیسم به تعلیمات تئولوژیکی ـ فلسفی فیلسوف
کاتولیکی، به نام گئورگ هرمز و طرفداران
او اطلاق می شود که در فلسفه کاتولیکی آلمان در سال های ۲۰ و ۳۰ قرن نوزدهم میلادی
تأثیر چشمگیری باقی گذاشت.
۲
· تعلیمات هرمز
در پیوند تنگاتنگ با تقویت مجدد کاتولیسیسم در آلمان، در دوره ارتجاع و رستاوراسیون
(احیا مناسبات اجتماعی قبل از انقلاب) به وجود آمد.
۳
· هدف هرمز
این بود که برای دفع خطرات وارده از سوی فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان بر اعتقادات،
فلسفه و تئولوژی کلیسای کاتولیکی، از نو به اثبات فلسفی اعتقادات کاتولیکی
بپردازد.
۴
· این اثبات از نو می بایستی دیگر نه به طرق سنتی
اسکولاستیکی که به نظر هرمز زیر ضربات
کانت رسوا و بی اعتبار شده بودند، بلکه بر مبنای معارف و قوانین اساسی فلسفه معاصر
صورت گیرد.
۵
یوهان گوتلیب فیشته
(۱۷۶۲ ـ ۱۸۱۴)
یکی از برجسته ترین
نمایندگان ایدئالیسم آلمانی
·
از این رو،
هرمز می کوشد، این وظیفه را نه فقط در
مبارزه بر ضد فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان، بلکه همچنین در وابستگی به فلسفه عصر
جدید و قبل از همه، فلسفه دکارت، کانت و فیشته به
انجام رساند.
۶
· هرمز این اصل را مبنای کارخود قرار می دهد که تئولوژی
کاتولیکی تنها زمانی می تواند دوام بیاورد که حاوی پایه فلسفی مطمئنی باشد.
۷
· به نظر هرمز، «دلیل صحت عقیده باید مقدم بر
عقیده باشد!»
۸
· به نظر او تئولوگ «برای اطمینان، باید قبل از
هرچیز، شالوده فلسفی خود را تضمین کند.
· شالوده ای که می خواهد بر روی آن عمارت خود را
برپا دارد و باید، حداقل در این جا، به اطاعت ناخواسته از خرد، یعنی فرامین خرد
محض، گردن نهد.»
· (هرمز، «مقدمه ای بر تئولوژی مسیحیت کاتولیکی»،
ص ۲۰، ۱۸۱۹)
۹
· اما اطاعت ناخواسته از خرد، برای هرمز، به معنی اطاعت از متد «شک مثبت» است:
· شک کردن در همه جا و حتی الامکان هرچه بیشتر!
· اظهار نظر صریح و روشن کردن، تنها زیر تازیانه
مطلق عقل!
۱۰
·
هرمز، به پیروی
از«شک مثبت»، به حل سه مسئله اساسی زیر می پردازد:
الف
· آیا حقیقت عینی وجود دارد؟
· یعنی آیا انسان قادر است، جهان خارج مستقل از
شعور خود را بشناسد؟
ب
·
آیا خدائی
وجود دارد و اگر وجود دارد، چگونه به وجود آمده است؟
ت
·
آیا نزول وحی
الهی به انسان ها امکان پذیر است و اگر امکان پذیر است، تحت چه شرایطی باید آن را
واقعی تلقی کرد؟
۱۱
· هرمز به هر سه پرسش فوق الذکر پاسخ مثبت می دهد.
۱۲
· او می کوشد تا عینیت شناخت انسانی را توجیه کند.
۱۳
· او اگرچه اقرار می کند که مقایسه تصویر و شیئی
تصویر برداری شده (عکس و اصل) محال است، ولی اگنوستیسیسم کانت را به انحای مختلف و چه بسا، به درستی رد می
کند:
الف
·
به قول
هرمز، آنچه در حواس ما وجود دارد، به میل ما وابسته نیست.
ب
·
کانت در باره تجسم
حسی در حالت مشخص آن، توضیح کافی نمی دهد ....
۱۴
· به نظر هرمز، خرد عملی نیز «باور عقلی» به
واقعیت (واقعی بودن) جهان خارج را، یعنی عینیت شناخت انسانی را الزامی می سازد:
· تنها زمانی که ما در یک جهان واقعی حرکت می کنیم،
تکالیف اخلاقی می توانند الزامی قلمداد شوند.
۱۵
· هرمز برای حل مسئله دوم، به اثبات کوسمولوژیکی (مبتنی بر کیهان
شناسی) سنتی خدا متوسل می شود.
۱۶
· او ادعا می کند که انسان ها برای اینکه قوانین
اخلاقی را قبول کنند، به وجود وحی نیاز دارند و با این ترفند، به توجیه وحی می
پردازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر