پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
۱
·
سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی به علم عام ترین قانونمندی ها، اسالیب (متدها) و روش ها جهت تشکیل و
تقویم (قوام بخشیدن) تقسیم سوسیالیستی کار، تعاونی ها و مخابرات (کمونیکاسیون های،
هماندیشی های) سوسیالیستی در کلیه زیرعرصه های حیات جامعه ای اطلاق می شود.
·
(اصطلاح زیرعرصه را به تقلید از
اصطلاح ریاضی زیرمجموعه می سازیم. مترجم)
۲
·
آماج سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی عبارت است از مؤثریت کامل بخشی به نیروی مولده سازمان برای نیل به نحوه
رفتار مطلوب سیستم کلی سوسیالیسم و زیرسیستم های
آن.
· (سازمان به مثابه یکی از عناصر مهم نیروهای مولده. مترجم)
۳
· ضرورت توسعه و تکامل سازمان
شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی و استفاده از
آن، اصولا از حوایج جامعه ای برای تشکیل سیستم جامعه ای (اجتماعی) سوسیالیسم توسعه
یافته به مثابه فرماسیون جامعه ای نسبتا مستقل، از دینامیک (پویایی) انقلاب علمی ـ
فنی و از مبارزه طبقاتی شدت یابنده بر ضد امپریالیسم نشئت می گیرد.
۴
· «در تشکیل سیستم جامعه ای
سوسیالیسم توسعه یافته باید کلیه زیرعرصه های حیات جامعه ای از قبیل ایده ئولوژی،
اقتصاد، آموزش و پرورش، فرهنگ، حقوق، دموکراسی، کار سیاسی توده ای و غیره به سطح
پیشرفته یکسانی ارتقاد یابند.
۵
· ما بدین طریق در روندی از
روابط آگاهانه هدایت شونده، با صرف هزینه
حتی الامکان نازل، به تشکیل جامعه سوسیالیستی توسعه یافته نایل می آییم.
۶
·
لیاقت ارگان رهبری دولتی، تسلط تئوریکی و پراتیکی (نظری و
عملی) بر مسائل رهبری جامعه در چالش با حریف طبقاتی از اهمیت خارق العاده ای
برخوردار خواهد بود.»
·
(والتر اولبریشت، «تشکیل ارگان های دولتی و مسائل طرز کار علمی آنها»، ۱۹۶۷، ص ۷)
۷
· تسلط بر روندهای عینی
توسعه جامعه سوسیالیستی به مثابه کل و
تسلط بر سیستم اقتصادی به مثابه هسته مرکزی سیستم جامعه ای شکوفاگشته که برای
رهبری جامعه لازم است، مستلزم توسعه سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی و استفاده عالمانه از آن (استفاده مبتنی بر دانش
تجربی و علمی از آن) است.
۸
· تشکیل سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی از مطالبات عینی ئی جوانه
می زند و رشد می کند که علم برای حل وظایف بغرنج و پیچیده تر شونده در تشکیل و
تقویم (قوام بخشی) سیستم جامعه ای توسعه یافته سوسیالیسم در آلمان دموکراتیک تعیین
و طرح کرده است.
۹
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی بر پایه تجارب حاصله در
سازمان روندهای جامعه ای و معارف رشته های تشکیل شونده بنا می شود.
۱۰
· سازمان شناسی را نباید از
روند توسعه کردوکار رهبری علمی با کیفیت عالی تر ضرور مجزا ساخت.
۱۱
· کردوکار رهبری مبتنی بر
علم در جامعه سوسیالیستی متکی بر سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی است.
۱۲
·
قانونمندی هایی که باید تحت تسلط در
آورده شوند، دال بر مؤکدیت اهمیت سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی و استفاده از آنند.
· این بدان معنی است که بغرنجی وظایف کردوکار رهبری و اهمیتش برای مؤثریت اقتصاد و کلیه عرصه های دیگر
جامعه سریعتر از دیگر مراحل و عناصر روندها رشد می کند.
۱۳
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی رشته علمی نسبتا جوانی
است و در آغاز توسعه به رشته علمی نسبتا
جامع (بسته) قرار دارد.
۱۴
·
وظیفه جامعه ای سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی عبارت از این است که با استفاده از کلیه معارف
نایله، به رشته های علمی دیگر نیز به انحای خاص جهت آزادسازی کلیه ظرفیت ها و قوای
محرکه سوسیالیسم کمک رساند و با استفاده از کلیه جوانب تعاونیت (همکاری) سهم خود
را به افزایش مستمر ظرفیت راندمان کار و خدمات جامعه سوسیالیستی ادا کند.
۱۵
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی در مشخصات ماهوی اش، در
شالوده ریزی اش و در بخش های مختلفش، با معارف حزب طبقه کارگر ، با الزامات پراتیک
جامعه ای و با معارف علمی مارکسیسم ـ
لنینیسم در راه توسعه و تشکیل پراتیک
جامعه ای منطبق است.
۱۶
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی به مثابه علم الجامعه
مارکسیستی ـ لنینیستی نتایج علوم طبیعی (علم الاشیاء) معینی را به مؤثریت جامعه ای وارد می سازد.
۱۷
· برای تشکیل سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی به مثابه رشته علمی بغرنج
با موضوع خاص خود، با وظیفه گزاری خود (تعیین وظیفه برای خود) و با مقولات و
مفاهیم خاص خود که در اثر پیوست با یکدیگر، سیستمی تشکیل می یابد، منابع زیر از
اهمیت خاصی برخوردارند:
الف
· دانش تجربی ـ عملی فراگیر
(همه جانبه) و معارف نظری (تئوریکی) فراگیر حزب طبقه کارگر، دولت سوسیالیستی و
سازمان های جامعه ای در متفاوت ترین عرصه های حیات جامعه ای (اجتماعی) که قبل از
همه در مصوبات حزبی تقریر می یابند.
ب
۱
· رشته های علوم جامعه ای
مختلف به مثابه پایه و شالوده سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی.
۲
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی پایه و شالوده جهان بینانه
و متدئولوژیکی خود را در فلسفه مارکسیستی، در تئوری جامعه سوسیالیستی، در دولت ـ
تئوری و حقوق ـ تئوری و در اقتصاد سیاسی سوسیالیسم دارد.
۳
· بر پایه (و برای تحقق)
معارف و الزاماتی که به ویژه در فلسفه مارکسیستی و اقتصاد سیاسی مارکسیستی به وحدت
(اینتگراسیون، همپیوندی) می رسند، نتایج و روش های مهم جامعه شناسی و روان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی و شالوده های تئوریکی و متدئولوژیکی مهم علم الجامعه مارکسیستی ـ
لنینیستی تشکیل می یابند.
پ
۱
· دیگر شالوده تئوریکی و
متدیکی (نظری و اسلوبی) سازمان شناسی مارکسیستی
ـ لنینیستی را معارف سیبرنتیکی و معارف حلاجی اوتوماتیکی اطلاعات متکی بر علوم
جامعه ای مارکسیستی ـ لنینیستی تشکیل می دهند.
۲
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی دربرگیرنده کامل این رشته
های علمی نیست.
۳
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی معارف مهم این علوم را
برای کردوکار هدایت (رهبری) علمی، قابل استفاده می سازد و به لحاظ جامعه ای تأثیر
بخش می کند.
۴
· نتایج حاصله از آنها در ترکیب با یکدیگر و در وابستگی متقابل شان
اسباب مهمی را برای تحقق ارگانیزاتوریکی (تحقق مبتنی بر سازماندهی) مشخص معارف و
الزامات فلسفه مارکسیستی و اقتصاد سیاسی در سیستم های جامعه ای بغرنج تشکیل می
دهند.
۵
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی در بررسی «نحوه» مشخص تسلط
ارگانیزاتوریکی (تسلط مبتنی بر سازماندهی) بر ساختار و فونکسیون در سیستم های
جامعه ای بغرنج و در تشکیل راسیونال (عقلی) روندهای جامعه ای در سوسیالیسم از
سانترالیسم (مرکزیت گرایی) دموکراتیک به مثابه وحدت هدایت (رهبری) مرکزی با همکاری
خودمسئولانه برای پیشبرد الزامات عینی سوسیالیسم به مثابه اصل سازمانی بنیادی
جامعه سوسیایلستی شروع به حرکت می کند.
۶
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی بر این پایه و اساس به
بررسی جنبه های زیر می پردازد:
الف
۱
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی تشکیل سیستم ها و زیرسیستم ها می پردازد.
۲
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی ساختاربندی مطلوب (اوپتیمال) سیستم ها و زیرسیستم ها می
پردازد.
۳
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی تکمیل سیستم ها و زیرسیستم ها می پردازد.
ب
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی تشکیل ارگانیزاتوریکی هدایت (تنظیم) سیستم ها و زیرسیستم
ها می پردازد.
پ
۱
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی تشکیل راسیونال (عقلی) و هنجاربندی نهایی روندهای رهبری (هدایتی)
و پیشبردی می پردازد.
۲
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی مطلوب سازی زمانی روندهای رهبری (هدایتی) و پیشبردی می
پردازد.
ت
· به بررسی پیوندهای
قانونمند و الزامات عملی سازمان روابط مخابراتی و اطلاعاتی در سیستم ها و زیرسیستم
ها می پردازد.
ث
· به بررسی پیوندهای قانونمند و الزامات عملی
اینتگراسیون (همپیوندی) وسایل و روش های فنی مدرن می پردازد.
۱۸
· بنابرین، سمتگیری سازمان
شناسی در سیستم جامعه ای سوسیالیسم در جهت
تشکیل آگاهانه و آماجگرایانه سیستم ها و
جریات فرایندی (روندی) است تا امکان برنامه ریزی (پلان بندی) راسیونال آماج های
جامعه ای و نیل راسیونال به آماج های جامعه ای با حداکثر مؤثریت و با حداقل هزینه
فراهم آید.
۱۹
· خصلت همه جانبه و بغرنج سازمان
شناسی را والتر اولبریشت در اجلاس علمی
بین المللی به مناسبت ۱۵۰ امین زادروز کارل مارکس برجسته کرده است:
الف
· «کردوکار رهبری به طور
علمی مستدل، هنر رهبری در کلیه عرصه های مهم جامعه، به ویژه در تولید مادی، به
انضمام کار علمی ، پژوهش و توسعه به کیفیت نوینی خواهد رسید.
ب
· این کردوکار رهبری متکی بر
سازمان شناسی مارکسیستی به معنی وسیع کلمه
است.
پ
· این مستلزم شکوفاسازی کامل
هنر، ابتکار عمل و نیروی خلاق زحمتکشان است.
ت
· و این شکوفاسازی مستلزم
متدهای مدرن رهبری و سازمان از قبیل استفاده از سیبرنتیک، عملیات پژوهی، استفاده
از حلاجی الکترونیکی داتاها و غیره است.
ث
·
سمتگیری کردوکار رهبری به طور علمی مستدل، استفاده از معارف
تئوریکی مهم پژوهش به طور کلی و استفاده جامعه ای مؤثر از آن است.»
· (ص ۲۵)
۲۰
· بنابرین، سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی در صدد ساختاربندی
راسیونال سیستم جامعه ای توسعه یافته سوسیالیسم و تشکیل زیرعرصه های آن با آماج نیل
به طرز رفتار مطلوب جامعه سوسیالیستی در جهت جامه عمل پوشی همه جانبه آماج های
فرماسیون اقتصادی جامعه سوسیالیستی است.
۲۱
· دیالک تیک اقتصاد وقت،
«تقلیل هزینه های تولید تا حداقل ممکنه»،
تکثیر اوقات آزاد برای «توسعه کامل فرد» (مارکس)، نقطه گرهی اقدامات لازم
جهت تشکیل سیستم جامعه ای توسعه یافته
سوسیالیسم و همچنین نقطه گرهی جامعه ای ـ اقتصادی
برای توسعه سازمان شناسی است.
۲۲
· توسعه سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی مستلزم نکات، الزامات و
مطالبات زیر است:
الف
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی رشته علمی بغرنجی با موضوع
خاص خویش و با وظیفه گزاری های خودویژه ای است که در آن، دیگر زیرعرصه های سیستم
جامعه ای توسعه یافته سوسیالیسم از نقطه نظر واحدی مورد بررسی قرار می گیرند
و به طرز رشد یابنده ای معارف و متدهای بیشماری را و رشته های علمی علم
الاشیایی و فنی را نیز در خود جمع می آورد.
ب
۱
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی رشته جامعه ای علمی ئی
است.
۲
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی از خصلت سیستمی نظام جامعه
ای سوسیالیستی، از قوای محرکه درونی نظام جامعه ای سوسیالیستی و از روابط متقابل
خاص میان کل سیستم و زیرسیستم ها شروع به حرکت می کند.
۳
· معارف (شناخت های) سازمان
شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی در کلیه عرصه
های حیات جامعه ای نفوذ می کنند.
پ
۱
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی علم جانبداری است که در
خدمت جامه عمل پوشی آماج های فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی، یعنی در خدمت شکوفائی
شخصیت های سوسیالیستی در همبود (اجتماع) قرار دارد.
۲
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی به همین دلیل در رویارویی
طبقاتی با تئوری امپریالیستی همگرایی و
ضمنا با ارزیابی انتقادی متدهای سازمانی ـ فنی و غیره آموزه های سازمانی بورژوایی و
استفاده انتقادی از آنها توسعه می یابد.
ت
۱
· سازماندهی به روندها و
سازماندهی به رهبری و هدایت آنها را باید به مثابه وحدتی دیالک تیکی در نظر گرفت.
۲
· یعنی سازماندهی سیستم
هدایتی باید همیشه بر ساختارهای مطلوب روند بنیادی مبتنی باشد.
۳
·
از سوی دیگر مطلوبیت سیستم هدایتی و سازماندهی اش باید
نهایتا در مؤثریت روند بنیادی و در سازماندهی راسیونال آن ته نشین شود. (ثمربخش
گردد.)
ث
۱
· سازمان شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی در تشکیل تقسیم کار،
همکاری و هماندیشی، اصولا از وحدت فاکتورهای عینی ـ واقعی (شیئی) و سوبژکتیو شروع
به حرکت کند.
۲
· سازمان همواره حاوی یک
جنبه اقتصادی ـ اجتماعی است که محتوایش را همکاری مؤثر زحمتکشان و توسعه و تکامل
آنان در کلکتیو تشکیل می دهد.
ج
· سیبرنتیک و سازمان پژوهی،
استدلال و اثبات مته متیکی ـ شماره گذاری شده ساختارها و شیوه های رفتار مطلوب و
حل مته متیکی مطلوب مسائل سازمانی که با آنها در رابطه قرار دارند، امکان غلبه
قطعی نظری و عملی بر کار سازمانی در مرحله عمدتا تجربی را فراهم می آورند.
۲۳
· با بغرنجتر و پیچیده تر
گشتن روندهای جامعه ای برای تئوری و پراتیک اهمیت متدهایی برای کار سازمانی افزایش
می یابد که روند کلی را قابل فهم و ادراک سهل و آسان می سازند، که محاسبه پیشاپیش
ساختارها و شیوه های رفتاری مطلوب را امکان پذیر می سازند و با فنون حلاجی اطلاعات، لیاقت واکنشی اعضای جامعه
را تقویت می کنند.
۲۴
· آغازگاه این متدها را اغلب
سیبرنتیک تشکیل می دهد که تأثیرش بر کار سازمانی در سه جهت زیر صورت می گیرد:
الف
· مبانی تئوریکی برای تشکیل
و تقویم (قوام بخشی به) سیستم های خودکار (اوتوماتیزه گشته)، به ویژه سیستم پلان
بندی اوپراتیو (عملیاتی)، هدایت روند ها و سمت بخشی به آنها، تدارک آنها و حلاجی
داتاهای مربوطه
ب
· قیاس هایی از پژوهش علمی
سیستم های بیولوژیکی و فنی که برای تسلط بر سیستم های جامعه ای می توانند قابل
استفاده باشند.
پ
۱
· تکانه های متدئولوژیکی
علمی که از متدهای بررسی سیبرنتیک ، مثلا از انالیز سیستمی، از پژوهش عملیاتی، از مسئله گزاری های قیاسی (ایزومتری، هومومورفی)
که با موضوع سیبرنتیک دمساز باشند، مدل بندی، محاسبه احتمالات و غیره حاصل می
آیند.
۲
· سیبرنتیک که در آغاز از
مسئله گزاری های علم الاشیایی ـ فنی شروع به حرکت می کرد، که با قیاس های روندهای
حلاجی اطلاعات و روندهای تنظیمی در موجودات و ماشین ها تشکیل می یافتند، در جریان
توسعه اش به طرز روزافزونی برای دیگر عرصه های
علمی اهمیت کسب کرده است.
۳
· تفکر سیستمی و مدلی، مدل
سازی و مطلوب سازی در تئوری و عمل از مواد فکری، مفاهیم و متدهای سیبرنتیکی تأثیر
می پذیرند.
۴
· روندهای عینی توسعه
سوسیالیسم در زمینه استفاده شان در عرصه اقتصادی، مسائل سازمانی تعیین کننده ای را
مطرح می سازند.
۵
· حل این مسائل به طرز
روزافزونی نقش تعیین کننده در مؤثریت کردوکار اقتصادی سوسیالیستی بازی می کند.
۶
· این مسائل عمدتا به شرح
زیرند:
الف
· افزایش دم افزون اهمیت
کیفی رهبری دولتی ـ مرکزی اقتصاد ملی سوسیالیستی با افزایش همزمان و قانونمند دم
افزون خودپاسخگویی (خود مسئول دانی) مولدین سوسیالیستی کالاها بر مبنای پلان و در
چارچوب پلان و ضمنا افزایش اندازه واحدهای اقتصادی و بغرنجی آنها به طرح مسائل
سازمانی منجر می شوند که منتج از دیالک تیک سیستم کلی و زیرسیستم ها هستند:
۱
· مثلا تثبیت و هنجاربندی
تمایزمند کمپلکس های (ملغمه های) تکالیف و مسئولیت ها و میادین تصمیمگیری
۲
· مؤثریت منظم و فونکسیون
مندی زیرسیستم ها.
۳
· تشکیل منطبق سیستم پلان
بندی و رهبری محاسبه اقتصادی و غیره
ب
· تکمیل دموکراسی سوسیالیستی
ضمنا پیش شرط ها و تنظیات سازمانی ئی را الزامی می سازد که مبتنی بر ادراک مؤثر
فونکسیون مالکیتی و مسئولیت مالکیتی
زحمتکشان، مبتنی بر شرکت حتی المقدور مستقیم آنان در رهبری (هدایت) روندهای
اقتصادی باشند.
پ
· اینتگراسیون (همپیوندی)
علم در روند بازتولید و رهبری اش، سازماندهی
ناگزیر علم و تمرکز و تعاون (همکاری) در پژوهش (پژوهش کلان) را جهت تضمین سازمانی
خدمات پیشاهنگ را و کوتاهترسازی اوقات پژوهش و توسعه را، مؤثرترین انتقال نتایج
پژوهشی به تولید را و بدان طریق، استفاده اقتصادی از نتایج علمی را الزامی می سازد.
ت
· اجتماعی سازی روزافزون
تولید و الزامات سیاست ساختاری دولتی، تسلط سازمانی بر روند تمرکز و تعاون را در
صنعت و همراه با آن، تشکیل واحدهای اقتصادی بزرگ را، مرکزیت بخشی به فونکسیون های
مؤثر در راندمان را، همکاری با دیگر شاخه های تولیدی را، همکاری بین المللی با
اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی را مشروط می سازند.
ث
· مسئولیت دم افزون واحدهای
اقتصادی برای تحقق سیاست ساختاری دولتی و تأمین حوایج اقتصاد ملی و مواجهه روز
افزون با بازارهای خارجی، سازماندهی کل سیستم تولیدی را الزامی می سازند که قادر
به عرضه سیستم های فراورده های بغرنج و سیستم های ماشینی بغرنج و نهایتا قادر به
سازماندهی استعمال پژوهی، بازار پژوهی و
حوایج پژوهی و کردوکار عرضه (فروش) بغرنج
باشد.
ج
۱
· اوتوماتیزاسیون (اوتوماسیون،
خودکارسازی) بغرنج روندهای تولید و روندهای هدایتی (رهبری) به انضمام تدارک آنها،
تنظیم عملیاتی آنها و کنترل آنها تشکیل شرایط (پیش شرط های) سازمانی لازمه را و
پروژه بندی کل سیستم های سازمانی را به مثابه بنیان سیستم های فنی منطبقه الزامی
می سازد.
۲
· اینجا باید در عام ترین
فرم، اوبژکت های کیفیتا متفاوت سازمان شناسی (علم التشکیلات) و استعمالش در
روابط انسان ـ انسان، انسان ـ ماشین
(دستگاه) و ماشین ـ ماشین در نظر گرفته شوند.
ح
· پیچیدگی، بغرنجی و اهمیت
منتج روز افزون از همه آنها در واحدهای اقتصادی که در آنها ضمنا الزامات تنظیمی و
الزامات اطلاعاتی نمودار می گردند، تشکیل سازمان سیستم رهبری (هدایت) را و کلیه
روندهای رهبری (هدایتی) را الزامی می سازند که باید هم با شرایط روند بازتولید که
باید رهبری (هدایت) شوند و هم با خودقانونمندی های فونکسیون خاص «رهبری» (هدایت)
حداکثر مطابقت را داشته باشد.
خ
·
افزایش کیفی و کمی الزامات اطلاعاتی، دامنه اطلاعات و
کاربست اطلاعات و امکانات عینا (به طور عینی) موجود فنون مدرن حلاجی اطلاعات عوامل
زیر را که از توسعه انقلابی در پایه فنی کردوکار رهبری (هدایت) و از استفاده از
متدها و روش های مدرن مته متیکی ـ فنی منتج می شوند، الزامی می سازد:
·
تسلط سازمانی را
·
تشکیل تغییرات ژرف
در سیستم رهبری را
· تشکیل تغییرات ژرف در روند
رهبری را
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر