۱۳۹۸ دی ۱۸, چهارشنبه

تأملی در سخنی از مریم فیروز راجع به صادق هدایت (۷)


صادق هدایت

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

 
بخشی از خاطرات مریم فیروز 
 
۱
دلبستگی هدایت به حیوانات
 برای همه روشن بود.
 
طرفداران چه بسا فاشیست صادق هدایت
این بخش از خاطرات مریم فیروز
را
منتشر کرده اند.
 
ما
هم
برای آشنایی با جهان بینی «ننه دلاور»  
(شاهزاده سرخ به قول بی بی ۳۰)
و
هم
برای تمرین تفکر مفهومی
به
تحلیل این مختصر از میراث او
خطر می کنیم.
 
۲
دلبستگی هدایت به حیوانات
 برای همه روشن بود.
 
یکی از کسب و کارهای اشرافیت فئودال در مقیاس بین المللی
خاطره سازی
خاطره گویی
و
خاطره نویسی بی واسطه و با واسطه
است.
 
ممر امرار معاش بسیاری از نویسندگان اروپا
تحریر خاطرات اشراف فئودال 
بوده است.
 
مریم فیروز
از 
این بابت
کمترین فرقی با بقیه اشراف فئودال ملی و بین المللی
نداشته است.

مهمترین اثر او
به
خاطراتش از اشراف فئودال عمدتا قاجار
اختصاص دارد.

ما
هزار سال قبل
یکی از آثار ننه دلاور
را
خواستیم
بخوانیم
ولی
نتوانستیم.

۳
دلبستگی هدایت به حیوانات
 برای همه روشن بود.
 
صادق هدایت از اعضای طبقه حاکمه در دوره سلطنت قاجار
بوده است.
 
مهم ترین مشخصه او از دید مریم فیروز
دلبستگی اش به حیوانات 
بوده است
که
فرمی از ناتورالیسم (طبیعت پرستی) 
  است.
 
۴
 او
 نه تنها گوشت نمی خورد، 
بلکه کوشش می‌کرد که درد این زبان بسته‌ها 
را 
تا
 آنجائی که می‌تواند 
درمان نماید.
 
گیاهخواری
در
قاموس مریم فیروز
نیز
با
ناتورالیسم هدایت
در
رابطه
 بوده است.
 
  مریم فیروز
ظاهرا
نمی داند
که
نباتات
پیشفرم جانوران و بالاخر حیوانات و آدمیان
هستند.
 
اصولا
تفاوتی میان سیر و پیاز و مرضه و تره و ریحان 
و 
بز و بره و جوجه و گاو و گوسفند و مرغ و مرغابی
وجود ندارد.
 
خوردن نباتات
اصولا و اساسا
فرقی
با خوردن گوشت مرغ و گاو و گوسفند 
ندارد.

چیدن گلی
فرقی
با
شکار پروانه ای
ندارد.

۵
 خیلی از دوستان او،
 او را دیده بودند 
که
 در
 کوچه و خیابان
 در 
جلوی سگی زخمی 
زانو زده 
و 
به
 او خوراک یا شیر می‌دهد.

 مریم فیروز
عاجز از تفکر مفهومی
است.
 
رئیس تشکیلات زنان ایران
شخصیتی ساده لوح
بوده است.
 
دلبستگی اعضای طبقات حاکمه
به
دار و درخت و گل و گیاه و اسب و آهو و شیر و پلنگ و غیره
 کمترین ربطی
به
ناتورالیسم
ندارد.
 
اعضای طبقات حاکمه
ماهیتا
طبیعت ستیز
اند.
 
این ماهیت آنتی ناتورالیستی اعضای طبقات حاکمه
گاهی
در
فرم فریبای دلبستگی به طبیعت
نمودار می شود.

مثلا
پرورش گلهای گوناگون
تشکیل باغات و بوستان ها در مستعمرات
یکی از تفننات و تجملات اعضای انگل طبقات حاکمه
است.
 
جای خالی کار مادی
را
اعضای طبقات حاکمه
با
آب دادن هر از گاهی به گل های گلدان های قوی هیکل و یا باغچه های پر گل می گیرد.
 
مریم فیروز
هنوز
به
ماهیت طبقاتی دلبستگی های اعضای طبقات حاکمه
واقف نیست.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر