۱۳۹۸ دی ۱۹, پنجشنبه

وضع طبیعی (۱)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
   
    
۱
·      وضع طبیعی، مفهومی در تئوری های حقوق طبیعی است.

۲
·      در تئوری حقوق طبیعی آنتیک زندگی برطبق طبیعت، زندگی منطبق با قوانین طبیعی با زندگی آرزوئی انسانی یکسان تلقی می شود و این وضع نام وضع طبیعی به خود می گیرد.

۳
·      ایده عصر طلائی (هزیدو، پروکلس، اوید، آراتوز، ورگیل) تا حد معینی با ایده وضع طبیعی انطباق پیدا می کند.

۴
·      وضع طبیعی اغلب به لحاظ زمانی، مقدم بر زندگی در جامعه متمدن تلقی می شود و زندگی در جامعه متمدن به مثابه  مظهر روند زوال ارزیابی می شود.

۵
·      اما به نظر  ارسطو وضع طبیعی با زندگی در جامعه متمدن سالم فرقی ندارد.

۶
·      وضع طبیعی بعدها در تئولوژی مسیحی به وضع طبیعی پاک، وضع بی گناهی و معصومیت و به وضع طبیعی پست بعد از ارتکاب گناه از سوی آدم و حوا تقسیم بندی می شود و از وضع رحمت الهی متفاوت دانسته می شود.

۷
·      ارزیابی اساسی وضع طبیعی توسط توماس هوبس صورت گرفت.

۸
·      به نظر  او وضع طبیعی عبارت از وضعی است که همه بر همه چیز محق اند.
·      وضعی که جنگ همه علیه همه رواج دارد.

۹

·      هوبس قوانین طبیعی را با فرامین عقل یکسان می شمارد و در ضمن صلح جوئی را به مثابه  قانون نخستین و اساسی طبیعت در مرکز توجه خود قرار می دهد.
·      (توماوس هوبس، « آموزه شهروند»، فصل دوم، ص ۲)

۱۰
·      هوبس بر طبق آن برای اولین بار خروج انسان از وضع طبیعی و تشکیل جامعه متمدن و دولتی را صریحا به مثابه  نتیجه استعداد نیل به کمال انسانی و به مثابه  توانائی نیل به پیشرفت اجتماعی و معنوی تعیین می کند.

۱۱

·      کمونیست های اوتوپیکی در قرن هجدهم میلادی، برعکس هوبس، عمدتا به درک ترادیسیونالیستی (سنت گرایی) از وضع طبیعی وفادار می مانند:
·      مثلا موره لی اعلام می کند:
·      «تقریبا همه خلق ها ایده واحدی از دوران طلائی داشته اند و دارند، که در حقیقت و در نهایت صداقت همان بوده که میان انسانها کاملترین اجتماعیت (جامعه گیت) که قوانینش را من تنظیم کرده ام، حاکم بوده است.»

۱۲
·      موره لی به این نتیجه می رسد، که کمال با برگشت به طبیعت یکسان است:
·      «انسان، جهان حقیقی را ترک می گوید، بی آنکه جهان حقیقی متلاشی شود.
·      هر ایرادی که به نظرات من گرفته شود، تغییری در حکم عمومی من نخواهد داد و آن این که هر انسان وحشی و هر خلقی می توانست به قوانین طبیعت پاک برگردانده شود و می تواند هم برگردانده شود، اگر همان کند که طبیعت امر می کند و از انجام هر آنچه که طبیعت نهی می کند، خود داری ورزد.»
·      (موره لی ، «قانون نامه جامعه طبیعی»)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر