پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۷
۱
· تبیین روند شناخت، توسط کانت به موضوع مسئله
اساسی فلسفه منتهی می شود.
۲
· این به لحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)، به
مثابه مناسبت (رابطه) سوبژکت و اوبژکت نمودار می شود.
· به عبارت دقیقتر، به مثابه مناسبت سوبژکت
شناسنده (انسان) نسبت به اوبژکت مورد شناخت (واقعیت عینی) نمودار می گردد.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۵)
۳
· مسئله سوبژکت ـ اوبژکت به لحاظ زمانی، نخست توسط
فلسفه کلاسیک بورژوایی مطرح می شود.
۴
· پیش شرط حامعه ای ـ تاریخی مسئله سوبژکت ـ
اوبژکت عبارت است از پیدایش، تشکیل و
توسعه شیوه تولید کاپیتالیستی.
۴
· در مسئله سوبژکت ـ اوبژکت، روابط طبیعی و جامعه
ای نمودار می گردند:
الف
· یک بار به مثابه چیزهای قابل تسلط، قابل پیش
بینی و شناخت توسط انسان ها.
ب
· بار دیگر به مثابه چیزهای غیرقابل تسلط، غیرقابل پیش بینی و غیرقابل شناخت.
۵
· این تناقض، بالضروره، نه تناقض فکری صرف، بلکه تناقضی اثبات شده
در واقعیت جامعه ای است.
۶
· برای اینکه شیوه تولید کاپیتالیستی را اگرچه در
عرصه های منفردش می توان به طرز راسیونال (عقلی، عقلایی) ارزیابی کرد، ولی نه در
کلیتش.
۷
· بازتولید کاپیتالیسم به مثابه کلیت (توتالیته)،
فقط تحت شرایط بحران مستمر و مداوم امکان پذیر است.
۸
· تفکر کلاسیک بورژوایی، مسئله کلیت را همواره به
بحث کشیده است.
۹
· مجاورت عقل و ایمان در سیستم فکری واحد و یا
پیوست نهایی به اوتوریته های متافیزیکی، ضمن تأکید بر آزادی فردی، نتیجه تلاش
بیهوده تفکر کلاسیک بورژوایی، در راه حل مسئله کلیت بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر