پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین
۱۰
· ما باید میان وجود
اجتماعی به معنی محدود کلمه و وجود اجتماعی به معنی وسیع کلمه فرق بگذاریم:
الف
۱
· وجود اجتماعی به معنی محدود کلمه عبارت است از مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی که مناسبات اجتماعی اساسی، تعیین کننده و مادی را
تشکیل می دهند.
۲
· مناسبات تولیدی و مناسبات طبقاتی بنیان بی واسطه و اصلی کلیه پدیده های
ایدئولوژیکی حیات اجتماعی اند و به وسیله آنها انعکاس می یابند.
ب
· وجود اجتماعی به معنی وسیع کلمه عبارت است از مناسبات تولیدی، مناسبات
طبقاتی، سیستم نیروهای مولده، تأثیر متقابل نیروهای مولده و مناسبات تولیدی،
مناسبات مادی انسانها با طبیعت که در نیروهای مولده تبلور یافته اند و لذا مناسبات
با کائنات و کل هستی (نو اسفه ره).
۱۱
· جامعه ـ تئوری ما قبل مارکس نمی
توانست مسئله مربوط به رابطه وجود اجتماعی و شعور
اجتماعی را طرح کند و راه حل ماتریالیستی برای آن ارائه دهد.
۱۲
· ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی در عرصه مسائل
اجتماعی به آرمان های خود پشت می کرد و در قید و بند ایدئالیستی گرفتار می ماند.
۱۳
· ماتریالیست های فرانسه از سوئی ابراز می داشتند که آداب و رسوم و
عقاید و عادات انسانی محصول محیط و
«سازمان» اجتماعی اند، ولی از سوی دیگر محیط اجتماعی را محصول افکار عمومی،
خرافات، فساد روحی، آداب و عادات و غیره قلمداد می کردند.
۱۴
· آنها قادر نبودند این تناقض فکری (آنتی نومی) خود را حل کنند.
۱۵
· علت این ضعف آنها ـ در تحلیل نهائی ـ ناشی از آن
بود که آنها از موضع سنسوئالیستی (حسگرایی) انسان
را به مثابه موجودی طبیعی تلقی می کردند و
لذا کلیه مسائل جامعه را بر مبنای طبیعت انسانی (که به نظر آنها فاقد خصلت تاریخی بود) حل و فصل می کردند و به طور کلی نمی توانستند دریابند که جامعه بشری عرصه
خاص خود را و واقعیت خاص خود را نمودار می سازد.
۱۶
· آنها نتیجتا نه محیط
اجتماعی، سازمان جامعه و غیره را به عنوان وجود
اجتماعی درک می کردند و نه افکار، عقاید، آداب، عادات، رسوم و غیره را
به عنوان شعور اجتماعی در نظر می
گرفتند، چه برسد به ارائه پاسخ ماتریالیستی
به مسئله رابطه آندو.
۱۷
· بعدها به تدریج به برکت اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی، تاریختئوری بورژوائی و تئوری مبارزه طبقاتی بورژوائی
تصوری قوام گرفت که بنا بر آن جامعه و روابط اجتماعی به طور کلی به مثابه وجود خاص و خود
ویژه ای تلقی می شوند.
۱۸
· این تصور را برای اولین بار هگل جامه تئوریکی پوشاند.
· البته در بستر تاریخفلسفه
ایدئالیستی خود.
۱۹
· به نظر هگل،
مناسبات اجتماعی ئی که حاوی وجود و
قوانین خاص خودند، مراحل ترقی خاص روح جهانی
مطلق را تشکیل می دهند.
۲۰
· از این رو، تنها پس از تدوین ماتریالیسم تاریخی روشن می شود که حیات اجتماعی انسان ها، یعنی جامعه، عرصه واقعی
مستقل و خاص خود را تشکیل می دهد، در روند زندگی عملی انسان ها واقعیت عینی خاصی، وجود
اجتماعی ئی شکل می گیرد و در آیینه شعور
اجتماعی انعکاس می یابد.
۲۱
· مفهوم وجود
اجتماعی نقطه عطفی در تجدید بنای تفکر
فلسفی و تفکراجتماعی ـ تئوریکی بوده است.
۲
· مفهوم وجود
اجتماعی یکی از نتایج گرانبهای درک
ماتریالیستی تاریخ است.
· مراجعه کنید به شعور اجتماعی، مناسبات اجتماعی، زیربنا و روبنا.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر