دیروز در خدمت امروز برای رسیدن به فردا
سرچشمه:
(راه توده، ۷۱۸)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
۱
مردم
خود
باید تجربه کنند و از تجربه خود بیآموزند.
بنابراین
فقط نیم گام می توانیم از آنها جلوتر
حرکت کنیم و نه بیشتر.
هی
نئاندرتال های خواب آلود،
«عمر جهانی بر توده گذشته است.»
توده
به
اندازه کافی تجربه کرده و آموخته است
و
احتیاجی به نئاندرتال ها
ندارد
تا
نیمه گامی
جلوتر روند
و
توده
را
به
دنبال کشند.
توده
رمه نیست
تا
به
دنبال خر
له له زند
و
از
اسفل السافلین
سر در بیاورد.
وقتی اساتید دانش کاه
حزب فقط حزب الله
می عرعریدند،
توده
زیر لب از خشم و نفرت می غرید.
دهاقین و پیشه وران و پرولتاریا
هرگز
به
شیادان جماران
تمکین نکردند.
برای بردن جوانان توده به جبهه
توده
را
از
جیره گازوئیل
محروم ساختند و تحت فشار کمرشکن قرار دادند
و
جلوی جوانان توده
سکس
ریختند.
۲
امروز
فرصت پرداختن به گذشته
نیست.
امروز فرصت یاری رسانی به جنبشی است
که
ما
آن
را
جنبش تغییرات
می دانیم.
بدون اندیشیدن به ماضی
یعنی
بدون حلاجی تجارب جامعه
نمی توان
به
کسب دانش تجربی
نایل آمد
و
بدون دانش تجربی
فقط
می توان
عرعر کرد.
با
عرعر
هم
نمی توان
به
جنبش توده سمت و سو داد.
کسی که فرصت پرداختن به ماضی
را
ندارد،
در
حال حاضر مدام
به
سر
می برد
و
عاجز از اندیشیدن به فردا ست.
(اریش هوبس باوم)
۳
برای ما
ابتدا
جنبش
است
و
بعد
سرانجام ولایت فقیه،
نه
برعکس،
ابتدا سرانجام ولایت فقیه
و
بعد
جنبش!
نئاندرتال ها
اصلا
نمی دانند
که
ولایت وقیح
چیست.
ولایت وقیح
بسان دولت موسوی و معین و مشد حسن و غیره
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی طویله جماران
است.
بود و نبود ولایت وقیح و دولت این و آن
تعیین کننده
نیست.
تعیین کننده
چیست؟
کسی
که
بود و نبود ولایت وقیح و دولت این و آن
را
چه قبل از جنبش و چه پس از جنبش
عمده می کند،
در
بهترین حالت
خر
است
و
پیروان خرتر از خر خود
را
به
دنبال نخود سیاه می فرستد.
ضرب المثل ارسال کسی به دنبال نخودسیاه
یعنی
فرستادن او به جایی که به این زودی ها بر نگردد
و
از
حقیقت
موضوع آگاه نشود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر