۱۳۹۸ دی ۵, پنجشنبه

هماندیشی با همنوعی اندیشنده راجع به شعر (۴)

 
تحلیلی
مسعود بهبودی
 
۱
داود
 
ظاهراً
 زنده‌یاد فریدون رهنما 
نخستین کسی است 
که
 الوار 
را
 به 
جمع شاعران جوان نیمایی 
معرفی کرده است 
 
 حریف مرده اندیش
به
عوض تحلیل شعر پل الوار
(کاری که ما می کنیم)
اعلام می دارد 
که
احتمالا فریدون رهنما
پل الوار
را
نه
به
خوانندگان ترجمه هایش
بلکه
به 
شعرای نیمایی
معرفی کرده است.
 
بدین طریق
با
فضلفروشی بی ثمر
بحث راجع به محتوای اشعار الوار
تخطئه می شود.
 
یعنی
زنده اندیشی
به
گور
سپرده می شود.
 
۲
ظاهراً
 زنده‌یاد فریدون رهنما 
نخستین کسی است 
که
 الوار 
را
 به 
جمع شاعران جوان نیمایی 
معرفی کرده است 
و 
از 
میان این شاعران، 
زنده‌یاد احمد شاملو 
بیش از همه 
به 
مکاشفه در جوهر و زبان شعری، موسیقی درونی کلام، ارزش‌های صوتی کلمه در شعر الوار 
پرداخته 
و 
در 
این رهگذر 
بیشترین تاثیر 
را 
نیز
 از
 الوار 
پذیرفته است.
 
 حریف
ضمنا
نمی داند
که
شاملو
از
شعرای نیمایی
نیست.
 
این بدان معنی است
که
حریف
از
شعر نیمایی
هم
خبر
ندارد.
 
علاوه بر این
حریف نمی داند
که
چرا
شاملو
به
شعر پل الوار
کشش داشته است.
 
حریف
خویشاوندی ایده ئولوژیکی شاملو
را
الوار
را
نمی بیند.
 
حریف
فقط
خیال می کند
که
شاملو
تحت تأثیر الوار
 قرار داشته است.
 
اگر 
اشعار پل الوار
تحلیل شود،
می توان
ادعای حریف
را
به
لحاظ فرم شعر
هم
ارزیابی کرد.
 
۳
شاملو
بر 
این باور
 است
 که
شعر رهایی است
نجات است و آزادی است
تردیدی
 است
 که 
سرانجام 
به 
یقین
 می گراید
و
گلوله ای 
است
 که
 سرانجام کار
شلیک می شود.
 
حریف
پس از تخطئه بحث راجع به محتوای شعر معینی از پل الوار
شعری از  شاملو
را
به
عنوان نظر شاملو راجع به شعر
مطرح می سازد.

جماعت مرده اندیش
غیر از انضباط در هماندیشی
همه چیز دارند.

هنر روشنفکرجماعت ایرانی
فضلفروشی بی محتوا
ست.

نظر شاملو
حتی
راجع به شعر
ربطی
به
شعر پل الوار
ندارد.

حالا
ما
این شعر شاملو
را
هم
مورد تأمل قرار می دهیم:

۴
شعر رهایی است
نجات است و آزادی است
تردیدی
 است
 که 
سرانجام 
به 
یقین
 می گراید
و
گلوله ای 
است
 که
 سرانجام کار
شلیک می شود.
 
 این 
نه
باور شاملو
بلکه
احساس و استنباط شاملو از شعر
است
و
این شعر
را
احتمالا
تحت تأثیر فروغ 
سروده است
و
یا
برعکس
فروغ
تحت تأثیر شاملو
شعری با همین مضمون
سروده است.
 
۵
شعر رهایی است
نجات است و آزادی است
معنی تحت اللفظی:
شعر
رهایش
است.
 
دلیل این احساس و استنباط شاملو از شعر
این
است
که
سرودن شعری
مثل
انجام کاری
است
و
هر کاری
چه فکری و چه فیزیکی
 به
آرامش جسمی و روحی و روانی آدمیان 
منجر می شود.

اصولا
صرف انرژی
همین پیامد
را
دارد.

ما
با
دیالک تیک جنبش و سکون
سر و کار داریم.

۶
شعر 
تردیدی
 است
 که 
سرانجام 
به 
یقین
 می گراید
 
منظور شاملو روشن است:
شاعر
تحت فشار روحی و روانی
به
 سرودن شعری 
 احساس نیاز می کند.
 
 قبل از سرودن شعر
مردد
است
و
نمی داند که چه خواهد سرود.
 
پس از سرودن آن
تردیدش
به
یقین 
تبدیل می شود.
 
چون می بیند که چه سروده است.
 
۷
شعر  
گلوله ای 
است
 که
 سرانجام کار
شلیک می شود.
 
شاملو
سرودن شعر
را
به
شلیک گلوله
تشبیه می کند.
 
یعنی
اندام شاعر
را
به
 تفنگ
و
شعرش
را
به
فشنگ
تشبیه می کند.
 
حریف
این تصورات شاملو
را
به
مثابه باور او به شعر
جا می زند.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر