خداوندا
دلی دریا به من ده
در آن صبری نهنگ آسا به من ده
تحویل مفت و مجانی جسد نوجوان معصوم به معصوم پروران
نیکتا اسفندانی
با اصابت گلوله ای به سرش
در اعتراضات اخیر
کشته شد.
به خانواده اش گفته اند:
«چون نوجوان است،
بی گناه است
و لازم نیست
پولی برای تحویل گرفتن جسدش بدهید.»
چنینند اشرار این سرزمین
چگونه اند اخیار این ملک دین؟
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
قرآن ۱۴۰۰ سال قبل
فقط آدمکشی بربرمنشانه
را
فرمان داده است؟
۱
قرآن راجع به ماشین های آخرین سیستم و ضد گلوله چه گفته است؟
۲
راجع به کاخ های هزار مترمربعی با مصالح ساختمانی از ایتالیا و غیره چه گفته است؟
۳
راجع به ارسال توله های خود به کانادا و امریکا و میلان و متروپول های امپریالیستی و لخت شدن در سواحل آنها چه گفته است؟
۴
راجع به حیف و میل بی شرمانه بیت المال
چه گفته است؟
۵
علی امیرالمؤمنین کجا ست که حتی دیناری از بیت المال
به برادر پیر محتاجش عقیل
نمی دهد؟
۶
تا ببیند که با دلارهای ملت بدبخت ایران
اجامر لبنان و شام و صبحانه و ناهار و نیجر و افغان و جهاد و حماس
چه می کنند؟
تأملی در دیالک تیک توده گرایی و توده ستیزی
آره.
۱
توده ستیزی
هم منشاء طبقاتی دارد
و هم منشاء معرفتی.
۲
یعنی
هم منشاء مادی دارد
و
هم
منشاء فکری (خریت)
۳
توده ستیزی
ولی
خواه این باشد و خواه آن،
آب به آسیاب طبقه حاکمه انگل می ریزد.
۴
سیاوش کسرایی
در اشعارش
توده گرایی را به مقام معیار تمیز حق از باطل
ارتقا می دهد.
۵
البته منظورش از توده گرایی نه توده گرایی بی واسطه
بلکه توده گرایی با واسطه است
۶
یعنی
حزب توده گرایی
است.
۷
من
به
راه توده
می روم
۸
منظورش به راه حزب توده است
۹
محمد زهری
توده گرایی بیواسطه
را
از بلندترین مناره شعر فلسفی جار می زند:
ﺑﯽ ﺗﺒﺎﺭﺍﻥ ﺍﻧﺒﻮﻫﻨﺪ
ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﮐﻮﻣﻪ ﺑﺮﺁﯾﺪ ﺩﻭﺩﯼ
ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺁﺗﺶ ﮊﺭﻓﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﻭَﺭﻧﻪ ﭼﺸﻤﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩ ﺁﺏ ﺯ ﻣﻦ - ﯾﺎ ﻣﻦ ﻫﺎ -
ﮐﺎﺑﻤﺎﻥ ﺳﺮﺩ،
ﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﮔﺮﻡ،
ﻣﺸﺘﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﺍﺳﺖ !
ﺣﺮﻓﻤﺎﻥ ﺍﻣﺎ
ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﻣﺪﺍﻡ !
دیالک تیک تحقیر توده و تجلیل طبقه حاکمه
۱
توده ستیزی
ایده ئولوژی
است
و
نه
علم.
۱
توده ستیزی
ایده ئولوژی
است
و
نه
علم.
۲
تحقیر توده
که به معنی علامه بودن تحقیرکننده نیست.
۳
تحقیر توده
عینا و عملا به معنی تجلیل نخبه
است
تحقیر توده
که به معنی علامه بودن تحقیرکننده نیست.
۳
تحقیر توده
عینا و عملا به معنی تجلیل نخبه
است
دلایل دیدار جماران با طالبان
۱
امپریالیسم امریکا و دیگر دول ناتو و دولت افغانستان
دیری است
که قصد مذاکره با طالبان را دارند
تا افغانستان را آرام سازند.
۲
دولت افغانستان اخیرا
تعدادی از اجامر طالبان را از زندان آزاد کرده
تا
راه مذاکره هموار شود.
۳
اجامر جماران در افغانستان نفوذ دارند.
۴
بخشی از ثروت کشور هم در افغانستان حیف و میل می شود.
۵
چون هم بخشی از اعضای جامعه افغانستان
شیعه اند
و
هم
صدها هزار نفر افغانی در ایران ویلان اند
و
جماران از انها برای شرکت در جنگ سوریه
سوء استفاده کلان کرده است.
۶
افغان های آواره
برای جماران
مثل کردها برای شیطان بزرگ و شیاطین کوچک اند.
۷
گوشت دم توپ اند.
۸
ضمنا
شیعیان افغانستان برای جماران
مثل ترک های سوریه برای عرعردوغان اند.
۹
زباله های جماران اهل تقلیدند
نه
اهل تفکر
۱۰
ادای عرعردوغان را در می آورند تا خلایق بدبخت در طویله را گرم و نرم و خام و خر کنند.
۱۱
شاید
ظریف الظرفا بخواهد
از
لجن طالبان ماهی بگیرد
و
شیطان بزرگ
را
هم ارضا کند.
۱۲
البته
افسار طالبان در دست عربستان و امارات عربی و غیره است.
۱۳
مکاتب طالبان با دلارهای نفتی عربستان تشکیل شده اند
۱۴
ضمنا
انحراف افکار پریشان عمومی پس از قتل عام جوانان مردم
می توان
در نظر اجامر جانی و جلاد باشد.
تأملی در مفاهیم
اینک قصابنند
بر گذرگاه ها مستقر
با
کنده و ساطوری خونالود
مشد احمد
۱
قصاب
مفهوم منطبق و مناسبی نیست.
۲
ما با فرمی از جنون سر و کار داریم.
۳
با مجانین جانی و جلاد و جنگ افروز و خون آشام هار.
۴
جنون چیست و ناشی از چیست؟
۵
جنون نتیجه ترکیب خریت با خردستیزی
است.
۶
جامعه
پس از عنگلاب اسلامی
به
کله ای
با
سه صورت
شباهت پیدا کرده است:
۱
جامعه
اولا
خردزدایی شده
و
به
صورت طویله درآمده است.
۲
۴۰ سال آزگار
خرپروری سیستماتیک مبتنی بر زور و زر و تزویر
صورت گرفته است.
۳
دیگر احدی توان تفکر ندارد.
۴
خیلی از خرهای این طویله
عرعر
را
حتی
از یاد برده اند.
۵
جامعه از سوی دیگر
اخلاق زدایی شده
و
به
صورت جنده خانه درآمده است.
۶
این طویله
نه
جمهوری اسلامی
بلکه جنده خانه اسلامی است.
۷
جندگی در این ۴۰ سال
همه گیر شده و زن و مرد نمی شناسد.
۸
جندگی اسلامی
فرم های متنوع دارد که از صیغه شروع می شود و به ازدواج می رسد.
۹
فساد اخلاقی تار و پود طویله را در نوریدیده است.
۱۰
جامعه
ضمنا
به
صورت تیمارستان و دیوانه خانه و یا دارالمجانین درآمده است.
۱۱
اسباب ذلت همه آماده است:
خریت
خردستیزی
جنون
جاکشی
جندگی
جنایت
جنگ
جفنگ
۱۲
اجامر جماران
بنا بر گزارشات منتشر شده
سر نوجوانان مردم
را
نشانه گرفته اند.
۱۳
یعنی
هدف و آماج اجامر
اعدام ناراضیان تظاهرات بوده
و
نه
حتی
مجروح سازی آنها
۱۴
اینها
به همین دلیل
نه
قصاب
بلکه نازی اند.
۱۵
طویله جماران
نازی آباد است.
۱۶
کنام ددان درنده فاشیسم (پان اسلامیسم) و فوندامنتالیسم
است.
۱۷
خدا اخر و عاقبت امت مسلمان را به خیر کند.
ویرایش:
گروس عبدالملکیان
زنبورها را مجبور کرده ایم
از گل های سمی عسل بیاورند
و گنجشکی که سال ها
بر سیم برق نشسته
از شاخه درخت می ترسد
با من بگو، چگونه بخندم،
وقتی که دور لب هایم را
مین گذاری کرده اند؟
ما
کاشفان کوچه های بن بستیم
حرف های خسته ای داریم.
این بار
پیامبری بفرست
که تنها گوش کند.
پایان
۱
این شعر مش گروس عبدالملک به لحاظ فرم و ساختار خیلی زیبا ست.
۲
ولی به لحاظ محتوا
زباله است.
۳
خدا کند که مش گروس
مثل مش نصرت و مشد احمد
تریاکی و هرویینی نباشد.
۴
مش گروس قیاس به نفس می فرماید.
۵
خیال می کند که همه زباله اند.
۶
ما
با زنبوران که
خادمان دیرین بشریت اند
خصومتی نداریم
تا
آنها را
برای شیره کشی از گل های سمی
گسیل داریم و به کام مرگ بفرستیم
۷
ما سوبژکتیم و نه اوبژکت
تا لاشخوری بیاید و آن کند که می خواهد
مثلا دور لب های مان را مینگذاری کند.
۸
غرش خنده های ما
ارکان کاخ های لاشخوران بنگی و فرنگی را به لرزه در می افکند.
۹
ما
نه
کاشفان کوچه های بن بست
بلکه
هادیان راه های روشن آماجمند فرداییم.
۱۰
حرف های ما
سر حال تر از پرندگان بهار اند.
۱۱
ما
پشت و پناهی به نام توده ،
چراغی از خرد کل اندیش
و دگمی دگمستیز به نام حقیقت عینی داریم
و
بی نیاز از پیام آور و پیام بریم.
۱۱
ما
به رسولان عوامفریب طبقه حاکمه
از قبیل مش گروس و مش نصرت و مشد احمد
به زبان پارسی
پارس می کنیم
و
پاچه می دریم.
ترور فاشیستی ـ فوندامنتالیستی همزاد پان اسلامیسم و فوندامنتالیسم است.
۱
هی سید احمد کسروی
یادت به یاد
باد
نفرین به باد باد
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد
۲
شلیک اجامر جماران بر سر های فرزندان سر بلند مردم
فقط ترور بی رحمانه اعضای جامعه
برای بقای حاکمیت طبقاتی انگل ها و زباله ها نیست.
۳
شلیک بر سر ها
در
حقیقت
شلیک بر مغزها ست
۴
و
شلیک بر مغزها
در حقیقت
شلیک بر اندیشه ها ست.
۵
شلیک بر شعور علمی و انقلابی
است
که
در راه است
تا
بروبد خرافه ها را
خریت ها را
خر پروری ها را
و
خر پرورها را.
سیاوش کسرایی
گریزان چون شهاب از شب
مناجات:
"برآ، ای آفتاب، ای توشه امید
برآ، ای خوشه خورشید
تو جوشان چشمه ای، من تشنه ای بی تاب
برآ، سرریزکن، تا جان شود سیراب"
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر