سوگند
فریدون توللی
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
گرانبار شد، گوشم از پند ها
بر آنم، که تا بُگسلم بَندها
بر آنم، که تا بُگسلم بَندها
هر آن دل، که شد بسته ی دام ِ عشق
رهایی نیابد به ترفندها
پرستنده ام بر تو، ای خانه سوز
کجا ترسم، از شرم ِ پیوند ها
ز تنهایی ام، باغ ِ دل تیره بود
تو جانش دمیده به لبخند ها
کنون، چامه گویم بر آن روی و موی
در آغوش ِ هر چامه، گلقندها
به افسون ِ آن چشم ِ مستت که هست
مرا تکیه پروردِ سوگندها
که از شور ِ مهرت، چنان سرخوشم
که بر کام ِ دل، آرزومندها
مرا بندگی بین و در سایه گیر
که شرط است، لطف از خداوندها
تو نور ِ دلی، ای فروزنده بخت
که بازت نجویم همانند ها
خوش آندم، که افشانمت جان به پای
چو بر گونه ی آذر، اسپند ها
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر