پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور
دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۸۸
· نئوپوزیتیویسم جملاتی را «جملات
باصطلاح سینتاکتیکی» می نامد که ظاهرا متعلق به ابژکتزبان اند، اما در واقع به زبان سینتاکتیکی قابل ترجمه اند.
۸۹
· بدین طریق، مثلا جمله
ظاهرا ابژکتی «۵ یک عدد است!» را می توان به جمله
سینتاکتیکی «۵ یک کلمه عددی است!»
ترجمه کرد و بدین طریق باصطلاح سینتاکتیکی بودن
جمله اول اثبات می شود.
۹۰
· مشخصه آن عبارت از این است که جمله اول در «شیوه بیان مضمونی» (محتوایی) همان مطلبی را ادا می
کند، که جمله دوم در «شیوه بیان صوری» (فرمال)
بیان می کند.
· دیالک تیک فرم و محتوا
۹۱
· آنگاه نتیجه گرفته می شود که جملات باصطلاح سینتاکتیکی به اشیائی که ظاهرا در خارج از زبان قرار داشتند، مربوط می شدند.
۹۲
· بعدها ـ البته ـ نئوپوزیتیویست
ها باید اذعان می کردند که گذار از جمله «۵ یک عدد
است!» به جمله «۵ یک کلمه عددی است!» معنا، محتوا و خصلت جمله را عوض می کند.
۹۳
· بدین طریق در جوار مسائل سینتاکتیکی، مسائل سمانتیکی
قد علم کردند که بار اصلی شان معنی کلمات و جملات
بود.
۹۴
· اما این به هیچ وجه به معنی روی آوردن نئوپوزیتیویسم به ماتریالیسم
نبود.
۹۵
· چون شناخت بعدی مبنی بر اینکه تفاوت گذاری میان
روابط منطقی و روابط تجربی ـ توصیفی تنها به دلیل معنی آنها صورت می گیرد، حتما این شناخت را به دنبال
نمی آورد که با تعیین معنی باید به واقعیت عینی رجوع شود.
۹۶
· اگر نئوپوزیتیویسم
قبلا «حقیقت» منطقی
را با اتکا بر قواعد سینتاکتیکی اثبات می
نمود، اکنون آن را نه بر مبنای رابطه موجود میان احکام
و واقعیت عینی، بلکه با اتکا
بر قواعد سمانتیکی اثبات می کند.
۹۷
· به عبارت دیگر، نئوپوزیتیویسم
بعد از این چرخش، برای حفظ علمیت ظاهری
خود، همچنان همان می ماند که ماهیتا بود، یعنی ایدئالیسم
ذهنی.
۹۸
· با این چرخش تحلیلی
ـ سمیوتیکی، زبان علوم محتوای
فلسفه قلمداد می شود.
۹۹
· تحلیل سمیوتیکی باید شامل سه مرحله می شد:
الف
· جنبه سینتاکتیکی (سینتاکس زبان)
ب
· جنبه سمانتیکی («معنی» زبان)
پ
· جنبه پراگماتیکی (استعمال
زبان).
۱۰۰
· ضرورت حفظ علمیت ظاهری، نئوپوزیتیویسم
را وادار به اعتراف می کند که نوسازی یک مفهوم علمی
تنها زمانی سودمند خواهد بود که ضمنا نتایج علوم
منفرد درنظر گرفته شوند.
۱۰۱
· این چرخش ـ قبل از همه ـ از سوی ریاضیات بر نئوپوزیتیویسم
تحمیل می شود.
· یعنی از سوی عرصه
علمی ئی که نئوپوزیتیویست ها
فکر می کردند که آن را در انحصار خود دارند.
۱۰۲
کورت فریدریش گودل
(۱۹۰۶ ـ ۱۹۷۸)
از نمایندگان نئوپوزیتیویسم و از ریاضی دانان و
منطقیون قرن بیستم
·
طنز تاریخ علوم چنان بود که نئوپوزیتیویستی
مانند کورت فریدریش گودل
به برکت تحقیقات ریاضی خود، به اثبات بی چون و
چرا و غیرقابل رد این امر نایل آمد که مفهوم حقیقت
سینتاکتیکی ریاضی صرف (ناب) به لحاظ علمی به درد
نمی خورد و بدین طریق بطلان یکی از تزهای اصلی اولیه نئوپوزیتیویسم به طرز بی
چون و چرائی به اثبات رسید.
·
(مراجعه کنید به سمانتیک).
۱۰۳
·
محتوای واقعی گذار
از ساختار سینتاکتیکی کلمات و جملات به سمانتیک، به معنی
آنها، در وابستگی به نحوه حصول این «معنی»
تعیین می شود.
۱۰۴
·
تا زمانی
که معنی یک کلمه
تنها به طور تعریفی با استناد به کلمات دیگر، که معنی شان
ثابت تلقی می شود، تعیین می گردد، مسئله فقط از یک کلمه
و یا از یک جمله به کلمات و یا جملات
دیگر منتقل (جا به جا) می شود.
۱۰۵
·
اما مفاهیم منطبق با کلمات بالاخره باید با چیزهائی مواجه شوند که خودشان، مفهوم نیستند.
۱۰۶
·
این چیز آخر اما برای نئوپوزیتیویسم
نه واقعیت عینی، بلکه تجربه بیواسطه است.
۱۰۷
·
نئوپوزیتیویسم ـ بدین
طریق ـ نه تنها خود را به مثابه ایدئالیسم ذهنی به طور کلی، بلکه به مثابه واریانت صرف ایدئالیسم
ذهنی کلاسیک، مشروعیت می بخشد
که در موردش همان حکم لنین صادق است که در
مورد امپیریوکریتیسیسم صادق بود:
·
امپیریوکریتیسیسم چیزی
جز فلسفه برکلی نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر