۱۳۹۸ مهر ۲۵, پنجشنبه

سیری در جهان بینی علی‌اکبر دهخدا (۳)

 
  علی‌اکبر دهخدا
(۱۲۵۷ ـ ۱۳۳۴)
محل زندگی تهران، چهارمحال و بختیاری، وین، سوییس، استانبول
آثار
 لغت‌نامه دهخدا
امثال و حکم
تحلیلی
از
ربابه نون
مسمط
 یاد آر ز شمع مرده یاد آر
 در


 یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی 
(۱۸۷۰ ـ ۱۹۴۷)
مدیر روزنامه صوراسرافیل 

۱
 
ای مونس یوسف اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
 
رفتی بر یار خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
 
زان کاو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب

اختر
به
سحر
شمرده
یاد آر
 
معنی تحت اللفظی:
ای همدم یوسف 
که
در
این بندی.
 
وقتی
که 
خوابت تعبیر شد
و
آزادتر از نسیم و مهتاب
با
دلی
 مملو از شادی
و
با
لبی 
لبریز از شکرخند
تحت احساس حسادت دشمن و احساس سعادت دوست
به
نزد یاران و خویشان خویش رفتی،
از
کسی
یادآوری کن
که
مدت زمانی
همه شب با تو
در
آرزوی دیدار یاران 
تا
سحر
ستاره شمرده است.
 
۲
ای مونس یوسف
 
مخاطب دهخدا
در این بند شعر
مونس یوسف
(خود دهخدا)
است.
 
شهید مشروطه
(میرزا جهانگیرخان شیرازی )
در
این بند شعر
به
یوسف 
(مظهر زیبایی و محسود دشمنان)
تشبیه شده است.
 
۳
ای مونس یوسف
 اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
دهخدا
غربت فرنگ
را
به
زندان 
تشبیه می کند.
 
۴
ای مونس یوسف
 اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
پیش شرط اول 
برای یاد آوری از یوسف 
که 
همه شب به امید دیدار یاران
 تا 
سحر 
ستاره شمرده،
تعبیر خواب 
است.
 
تعبیر شکوه همرزم شاعر در خواب
مبنی بر این
که
«چرا ننوشتی که جوان افتاد؟»
است.
 
۵
ای مونس یوسف
 اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
 
رفتی بر یار خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
 
پیش شرط دوم
برای یادآوری از یوسف
رفتن به دیدار یاران و خویشان است.
 
۶
ای مونس یوسف
 اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
 
رفتی بر یار خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
 
دهخدا
در
این بند شعر
نیز
یکی از مفاهیم تئولوژیکی (فقهی، مذهبی)
را
یعنی
ماجرای به چاه انداختن یوسف
را
به
خدمت می گیرد
و
خود
را
به
مثابه مونس یوسف
مورد خطاب قرار می دهد و به یادآوری از او مکلف می سازد.
 
روانشناسی بازماندگان شهیدان
در 
این شعر غنی و غول آسای دهخدا
تبیین می یابد.
 
بازمانده یوسف
خود
را
موظف به انجام وظایف مضاعف
(هم وظایف خود و هم وظایف یوسف)
می داند.
 
یکی
 از
 دلایل پسیکولوژیکی انجام حجم عظیمی از کار
توسط روشنگران علمی و انقلابی
همین
است:
آنها
یک تنه
کار صد رفیق به خاک افتاده
را
انجام می دهند.

۷
 
ای مونس یوسف
 اندر این بند
تعبیر عیان چو شد تو را خواب
 
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
 
رفتی بر یار خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
 
دهخدا
در
گردونه دوار شعر
یعنی
بی آنکه خود بداند،
چندین دیالک تیک بدیع و بی بدیل
را
توسعه می دهد:

دیالک تیک درون و برون
(داخلی و خارجی)
را
به شکل دیالک تیک دل و لب
 
دیالک تیک مادی و روحی
را
به
شکل دیالک تیک شکرخند و شعف
 
دیالک تیک دوست و دشمن
را
از
سویی
به
شکل دیالک تیک اصحاب و اعداء
و
از
سوی دیگر
به
شکل دیالک تیک مشعوف (کامیاب) و محسود (مغلوب، ناکامیاب)
،،،،،،،،،،،،
بسط می دهد
که
فی نفسه
ستیاش انگیز
است.
 
۸
 
رفتی بر یار خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
 
دهخدا
در
 این بیت شعر
دیالک تیک خاص و عام
را
به
شکل دیالک تیک یار و پیوند (قوم و خویش) بسط می دهد
و
احتمالا
برای اولین بار 
جهت تعریف پوئه تیکی (شعری، هنری) مفهوم فلسفی آزادی
از
پدیده های طبیعی نسیم و مهتاب
بهره برمی گیرد
که
هم
فوق العاده مبتکرانه و بدیع
است
و
هم
از
استه تیک سرشار است:
  نسیم و مهتاب
هر دو مظاهر زیبایی و شعف و شفافیت و زلالی و پاکی و صفا 
هستند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر