فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی
آلمان
بخش دوم
ادامه
۷
· فرانسیس بیکن می نویسد:
· «حاکمیت (تسلط) انسان بر اشیاء تنها بر هنرها و
علوم مبتنی است.
· از آن، بنا بر جبر (ضرورت) آهنین، بهبود مناسبات
انسانی و گسترش قدرت انسانی بر طبیعت پدید خواهد آمد.»
· (فرانسیسبیکن، «ارغنون نو»، ۱۹۶۲، ص ۱۳۶، ص ۳۰۵
)
۸
· و دکارت اعلام می دارد که فلسفه باید «برای حیات
بیشترین فایده را داشته باشد.
· ما باید به مدد فلسفه، با نیروها و تأثیرات آتش
و آب و هوا و جمادات و اجرام سماوی و به طور کلی با هر چه که ما را احاطه کرده
است، آشنا شویم.
· به همان سان که صنعتگران ما با متدهای مختلف
آشنا هستند.
· ما در آن صورت می توانیم فلسفه را در کلیه موارد
مناسب به کار بندیم و به مقام ارباب و استاد طبیعت ارتقا یابیم. (بر قوای طبیعی چیره شویم.)»
· (دکارت، «مقدمه ای بر متد، استفاده درست
انسان از خرد و جست و جوی حقیقت در علوم»،
ص ۶۹)
۹
· دکارت و
فرانسیس بیکن با این مطالبات، توسعه فلسفه کلاسیک بورژوایی را تا هگل و فویرباخ
مطرح کرده اند.
۱۰
· فکر دکارت
و بیکن همیشه حول مسئله زیر می چرخد:
· انسان چگونه می تواند به طرز راسیونال (به طرز
عقلایی) طبیعت و جامعه را تحت تسلط خود در آورد؟
۱۱
· اثبات نظری این مسئله گزاری (طرح و تعیین مسئله)
در وهله اول در برگیرنده تصویری از انسان
شناسنده است که تحت سلطه هیچ محدودیت طبیعی ـ غریزی (هیچ مشیت الهی. مترجم) قرار
ندارد.
۱۲
· سودای تفکر کلاسیک بورژوایی در جبهه گیری بر ضد
انسانتصویر موجود در ایده ئولوژی فئودالی ـ روحانی عملا عبارت از این است که انسان
(اکنون به مثابه فرد و نه به مثابه بنده خدا) از هر قید و بند خارجی (ماورای طبیعی
و ماورای اجتماعی. مترجم) آزاد است.
۱۳
· در تفکر کلاسیک بورژوایی استقلال انسان از هر
اوتوریته ای اعلام می گردد.
۱۴
· گالیله ئو گالیله ای می نویسد:
· «به نظر من، کسانی را که برای اثبات صحت ادعایی
بر وزن اوتوریته ها (خدا، انبیاء، ائمه، اولیاء، فقها. مترجم) تکیه می کنند (آیه
ای، روایتی و یا حدیثی نقل می کنند. مترجم)، بدون اینکه دلیل دیگری بیاورند، باید ابوجهل
قلمداد کرد.
· من به نوبه خود می خواهم که مسائل مورد بحث،
بدون کمترین چاپلوسی و پاچه لیسی مطرح شوند و توضیح داده شوند.
· به همان سان که هر حقیقت جوی صادقی پیشه کرده
است.»
· (نقل از یودل، «تاریخ فلسفه جدیدتر»، ۱۹۲۴، وین،
ص ۱۳۰)
۱۵
· تفکر کلاسیک بورژوایی در شروع خود به طور کلی، قوی
ترین تکانه ها را از علوم طبیعی (علم الاشیاء) دریافت کرده و در توسعه علوم طبیعی
سهم درخور خود را ادا کرده است.
۱۶
· رهایش تفکر کلاسیک بورژوایی از تفکر در سنت
اوتوریته ها و از تفکر برای اوتوریته ها در وهله اول تحت تأثیر علوم طبیعی جدید و
پیامدهای آنها قرار داشته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر