۱۳۹۸ مرداد ۲۸, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۶۷)


شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)


حکایت دوم
بخش هفتم

سپاهی که خوشدل نباشد ز شاه
ندارد حدود ولایت نگاه.

چو دشمن خر روستائی برد
ملک باج و ده یک، چرا می خورد؟

مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال ماند در آن تخت و تاج؟

رعیت درخت است، اگر پروری،
به کام دل دوستان، بر خوری

به بی رحمی از بیخ و بارش مکن
که نادان کند حیف بر خویشتن.

۱
چو دشمن خر روستائی برد
ملک باج و ده یک چرا می خورد؟

معنی تحت اللفظی:
وقتی دشمن وسایل تولید رعایا را غارت می کند،
پادشاه
به
چه دلیل باج و ده یک از رعایا می ستاند؟


باج
مبلغ مقرره که اقوام مغلوب به پادشاه غالب می پردازند
و
یا
هدایایی
که
توده
به عنوان احترام و ابراز وفاداری به اعضای طبقه حاکمه
 می دهند.


سعدی
در
این بیت شعر
از
سویی
دیالک تیک دشمن (بیگانه) و روستایی
را
توسعه می دهد
و
از
سوی دیگر
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک ملک و رعیت بسط می دهد
و
وظیفه ملک
را
در
رابطه
با
 دشمن 
تعیین می کند.

ملک
باید
بنا بر تریاد شبان ـ گرگ ـ گله
از
گله
در
مقابل گرگ
محافظت به عمل آورد
و
به
ازای این خدمت
اجرت
 (باج و ده یک)
 دریافت کند.

اگر
ملک
به
وظیفه شبانی خود
عمل نکند
به
نظر سعدی
حق گرفتن اجرت از رعایا ندارد.

سعدی
به
هنگام تحریربوستان
توده ای تر
از
به
هنگام تحریر گلستان در سال های بعد
است.

سعدی
به
هنگام تحریربوستان
تازه از بغداد ب هشیراز برگشته است
و
هنوز
شهرت کسب نکرده است
و
کیسه های سیم و زر از اشراف فئودال
دریافت نکرده است.
  
۲
مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال ماند در آن تخت و تاج؟
 
معنی تحت اللفظی:
وقتی
 دشمن
خر روستایی
را
ببرد
و
سلاطین
خراج از روستایی بستانند،
فاتحه سلطنت
خوانده شده است.

سعدی
در
 این بیت شعر
دیالک تیک علت و معلول
را
به
شکل دیالک تیک خانه خرابی دهقانان و واژگونی تاج و تخت بسط می  دهد.
خانه خرابی دهقانان
به
معنی فروپاشی اقتصاد کشاورزی
است
که
رشته اصلی اقتصاد هر جامعه فئودالی
را
تشکیل می دهد
و
فروپاشی اقتصاد کشاورزی،
موجب بحرانی عظیم در صنعت، پیشه وری و تجارت و غیره خواهد شد و از سلطنت همان باقی خواهد ماند،
که
 از
روستاها
 باقی می ماند.

۳
رعیت درخت است، اگر پروری،
به کام دل دوستان، بر خوری

معنی تحت اللفظی:
رعیت مثل درخت است
که
اگر
پرورش یابد،
میوه خواهد داد.

سعدی
در
 این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
 شکل دیالک تیک سلطان و رعیت،
دیالک تیک مصرف کننده و تولید کننده،
دیالک تیک انگل و مولد
بسط می  دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن توده (رعیت، مولد)
می داند.

به فرمولبندی سعدی و به مفاهیمی که او به خدمت می گیرد،
باید دقت داشت.

سعدی
 توجه طبقه حاکمه
 را
به
دیالک تیک وسیله و آماج
جلب می کند.

او
دیالک تیک وسیله و آماج
 را
به
شکل دیالک تیک باغبانی (درخت پروری) و برخوری،
به
 شکل دیالک تیک رعیت پروری و بهره کشی
بسط می  دهد.

این تذکر برای پروفسور های دانشگاه است که شعور تمیز هومانیسم از پراگماتیسم را ندارند.

رعیت
در
فلسفه اجتماعی (تاریخفلسفه) سعدی،
درخت است،
نه
 بنی آدم.

رعیت
در
فلسفه اجتماعی سعدی،
ابزار  
است،
نه
انسان.

در
هومانیسم،
انسان از حالت وسیله در می آید
و
به اصل، به پرنسیپ، به معیار معیارها
بدل می شود.

در
جهان بینی سعدی،
رعیت همانطور پروار می شود
که
گاوی، خری، گوسفندی.

رعیت
همانطور پرورده می شود
که
درخت میوه ای

و
وقتی درخت پیر و خسته و وامانده شد و قادر به بارآوری نشد، باید تیشه بر ریشه اش کوبید و «آزاد» کرد،
تا
بیمار و علیل و بی پناه و بی چاره به دنبال لقمه ای از دری به دری برود و یا در جاده ای به انتظار پشیزی بنشیند،
 توهین و تحقیر شود
و
 مرگ رهائی بخش خود را آرزو کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر