۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۶۴)


شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)

 حکایت دوم
بخش ششم

شنیدم که فرماندهی دادگر
قبا داشتی هر دو روی آستر
یکی گفتش:
«ای خسرو نیکروز
ز دیبای چینی قبائی بدوز»

بگفت:
«این قدر ستر و آسایش است
وز این  بگذری، زیب و آرایش است

نه از بهر آن می ستانم خراج
که زینت کنم بر خود و تخت و تاج

مرا هم ز صد گونه آز و هوا ست
ولیکن خزینه، نه تنها مرا ست.»

۱
یکی گفتش:
«ای خسرو نیکروز
ز دیبای چینی قبائی بدوز»

بگفت:
«این قدر ستر و آسایش است
وز این  بگذری، زیب و آرایش است.»

معنی تحت اللفظی:
حریفی به پادشاه ساده پوش
تهیه قبایی از ابریشم چینی
را
توصیه می کند.

پادشاه در جواب او می گوید:
«فونکسیون قبا ستر عورت و آسودگی از حشرات و گرما و سرما و غیره است.
قبای ابریشمین به معنی خودآرایی است.»

سعدی
در
 این ابیات شعر،
با یک تیر دو نشان می زند:
اولا دادگری را در ساده پوشی شاه خلاصه می کند،
ثانیا زیب و آرایش را محکوم می کند.

این همان ترفند چپ نما و آلوده به ریا و عوامفریبی است،
که
سبب محبوبیت توده ای سعدی
شده است.

سعدی به این ترفند تسلط مطلق دارد.

او
 می تواند،
برای دفاع و تثبیت سیستم اجتماعی حاکم،
جنبه بی اهمیتی از آن
را
 با
تمام توپ و تانکش
زیر آتش انتقاد بی امان
بگیرد
و
ضمنا
ماهیت ضدخلقی
سیستم اجتماعی حاکم
را
و
طبقه حاکمه
را
پرده پوشی کند.

کاش فرمانده کذائی
قبایی از حریر چینی می پوشید
 و
به
 توسعه کشاورزی و دامداری و صنعت و تجارت
کمک می کرد.

مسئله آب را حل می کرد
و
از
 خرابی روستاها
جلوگیری
به
عمل می آورد.
سعدی برای پرده پوشی این نکردن های مهم و تعیین کننده،
 آن
نکردن فرعی و بی اهمیت
 را
عمده و برجسته می کند.

سعدی
ضمنا
کیفیت اشیاء
را
نادیده می گیرد.

چون
حریر چینی
کیفیتا
با
آستر کذایی
تفاوت دارد
و
آسایش تن
در
 قبایی از حریر
به
مراتب
بیشتر
است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر