تحلیلی
از
میم حجری
۱
آن یوسف چون ماه را
آن
آن
آن
از
چاه غم
بیرون کشید
در
در
کلبه ی احزان
چرا
این ناله ی محزون کنید؟
معنی تحت اللفظی:
به
عوض نشستن در کلبه احزان و سردادن ناله محزون،
یوسف ماهرو
را
از
چاه
بیرون آورید.
این بیت غزل سایه
تحت تأثیر غزل معروف خواجه است:
یوسف گم گشته
بازآید
به
کنعان
غم مخور
کلبه احزان
شود
روزی
گلستان
غم مخور
۲
آن یوسف چون ماه را
از
چاه غم
بیرون کشید
در
در
کلبه ی احزان
چرا
این ناله ی محزون کنید؟
مشخصه فرمال فوق الذکر
در
این بیت غزل
نیز
چشمگیر
است:
در این بیت غزل
هم
به
واژه های همقافیه زیر برمی خوریم:
ماه
چاه
چون
بیرون
محزون
۳
آن یوسف چون ماه را
از
چاه غم
بیرون کشید
در
در
کلبه ی احزان
چرا
این ناله ی محزون کنید؟
یوسف ماهرو
سمبل مثلا انقلاب
است
که
باید
از
چاه
بیرون کشیده شود.
۹۹ در صد روشنفکران طویله جماران
همچنان و هنوز
خیال می کنند
که
در
طویله
انقلابی
رخ داده است.
سایه در این بیت
در
تحلیل نهایی
دیالک تیک تئوری و پراتیک
را
به
شکل دیالک تیک سردادن ناله محزون و بیرون کشیدن یوسف از چاه بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن پراتیک (بیرون کشیدن یوسف از چاه)
می داند.
۴
از
چشم ما
آیینه ای
در
پیش آن مهرو
نهید
آن
فتنه ی فتانه
را
بر
خویشتن
مفتون کنید
معنی تحت اللفظی:
از
چشم ما
آیینه ای
در
مقابل یوسف ماهرو بگذارید تا شیفته خویشتن خویش گردد.
این بیت غزل سایه
علاوه بر واژه های همقافیه،
حاوی وزن درونی غنی و نیرومندی
است
که
شیوایی و دلنشینی اش
را
دو چندان می سازد:
حرف «میم»
در
واژه های
چشم
مهرو
ما
و
حرف «شین»
در
واژه های
چشم
پیش
خویشتن
و
حرف «نون»
در واژه های
آیینه
آن
نهید
فتنه
فتانه
مفتون
و
کنید
و
حرف «فا»
در
واژه های
فتنه
فتانه
مفتون.
۵
از
چشم ما
آیینه ای
در
پیش آن مهرو
نهید
آن
فتنه ی فتانه
را
بر
خویشتن
مفتون کنید
آیینه
یکی
از
مهم ترین مفاهیم ادبی سایه
است.
یوسف ماهرو
با
تماشای روی خود در آیینه چشم شاعر و یاران
باید
به
خودشناسی
دست یابد
و
عاشق خویشتن خویش
گردد:
خودشیفته
گردد.
مثل مشد احمد شاملو
گردد.
این
اما
به
چه معنی است؟
۶
از
چشم ما
آیینه ای
در
پیش آن مهرو
نهید
آن
فتنه ی فتانه
را
بر
خویشتن
مفتون کنید
یوسف در آیینه چشم شاعر و یاران (ما)
منعکس می شود
و
به
چنان خودآگاهی دست می یابد
که
مفتون خویشتن خویش
می گردد.
سایه ی غرقه در بغرنجی های فرمال شعر
بیشک
نمی داند
که
چه می گوید:
انعکاس انقلاب کذایی در آیینه چشم سایه و یاران (حزب توده)
به
معنی تحلیل تئوریکی ـ طبقاتی آن
باید باشد.
انقلاب کذایی
در
سایه ی تحلیل تئوریکی ـ طبقاتی حزب توده
باید
رادیکالیته و ژرفا
کسب کند،
آن سان
که
به
خودشیفتگی
برسد.
این تصور و تصویر سایه
بی اعتنا به وقوف و عدم وقوف او
به
ژرفای فلسفی سخن خویش
خیلی ژرف و زلال و زیبا ست.
سایه
از
این لحاظ
با
همه
فرق دارد.
ما
پس از تحلیل شعری از شهریار
به
این
حقیقت امر
پی بردیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر