برتولت برشت
برگردان
برگردان
میم حجری
چهارسفر
ادامه
تاشی لاما
۷۱
·
آیة الله مرد تنومند سنگین وزنی بود با قیافه ای خشن اما با
چشمانی تیزبین.
۷۲
·
مستعد در ریاضیات بود و طبیعتا (ذاتا) از هر نوع خودنمایی
بیزار بود.
۷۳
·
در اثر منصب خود، منصبی که انتخاب خودش نبود، نسبت به زمان
بی تفاوت گشته بود.
·
آنسان که جلوی خلایق می شاشید.
·
آنهم چه بسا با حرکات چشمگیر و پرمعنی.
۷۴
·
آیة الله ضمن کشیدن
گام های سنگین خود بر زمین، از وسط آخوندها که بی اعتنا به او وراجی می کردند، بی
کلامی می گذشت.
۷۵
·
پس و پیش او در
تخته ها کتب مقدس حمل می شدند.
·
چه بسا بیش از ۵۰۰ جلد.
·
همه بدون استثناء حتی الامکان، گشوده.
۷۶
·
هر روز سحرگاهان صفحه ای از کتب مقدس، ورق زده می شد.
·
با تلاوت این جمله که این کتب مقدس اند.
·
برای اینکه مورد استفاده قرار می گیرند.
۷۷
·
علاوه بر کتب مقدس،
چیزهای گرانبها از هر نوع نیز حمل می شدند.
·
چیزهای زرین.
·
چیزهای عاجین (از عاج)
·
و تعداد بیشماری زین و پرچم و روپوش گلدوزی شده ارغوانی و
زرد ـ آبی رنگ و تخت روان های خیلی قدیمی حمل می شدند که هر کدام ارزش ۵۰۰۰ گاو نر
را داشت.
۷۸
·
تخت روان ها اما خالی بودند.
·
و زین ها علیرغم آفتاب به غایت سوزان، پشت سر گل عالم حمل
می شدند که فقط گرد و خاک دم افزون بلعیده بودند.
۷۹
·
هر روز عصر، انبوهی
از آخوندها به طواف محل سکونت آیة الله می رفتند.
۸۰
·
آیة الله از جلوی آخوندهای زانو بر زمین زده، فراغبال می گذشت و وارد خانه ای می شد که برایش مهیا
کرده بودند.
۸۱
·
اتاقی در اختیار شخص شخیص او قرار داده بودند.
·
اتاقی خالی از هر چیزی به جز تشک چرمی سفتی.
·
تشک چرمی سفتی که کج پهن شده بود.
·
دقیقا کج.
·
که به معنی بی اعتنایی بود.
۸۲
·
علاوه بر تشک چرمی سفت، قالیچه مندرس کهنه ای بود که او
لباس هایش را رویش می گذاشت.
·
در سپیده دم کاسه ای آب دریافت می کرد، برای شست و شوی تن.
۸۳
·
صبحانه ناچیزش را در ملأ عام صرف می کرد.
۸۴
·
پس از صبحانه تشریفاتی
را انجام می داد و بعد به گردش ادامه می داد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر