۱۳۹۸ تیر ۴, سه‌شنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۳)


قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟ 
  احسان طبری
ویرایش و تحلیل 
از
یدالله سلطان پور

  ۱
خود او درباره هدف قصه هایی که برای کودکان نوشته، 
در 
مجله "نگین" 
( اردیبهشت ۱۳۴۷) 
توضیح می‌دهد 
که 
بهتر از هر وصف دیگری، 
محتوا و سمت فکری بهرنگی 
را آشکار 
می سازد.  
 
احسان طبری
پس از ذکر دو جمله بی سر و ته
راجع
به
صمد،
دست به کیسه های خلفا می برد
تا
تحلیل اسکولاستیکی اش
را
سر و سامان دهد:
 
چه خلیفه ای بهتر از خود بهرنگی 
که 
عاجز از تمیز گاو از خر بوده است.
 
اما
همین جمله طبری 
عاری از عیب نیست.
 
  ۲
خود او درباره هدف قصه هایی که برای کودکان نوشته، 
در 
مجله "نگین" 
( اردیبهشت ۱۳۴۷) 
توضیح می‌دهد 
که 
بهتر از هر وصف دیگری، 
محتوا و سمت فکری بهرنگی 
را آشکار 
می سازد. 
 
آثار هنری
از
شعر تا قصه
اصولا
باید
خودپو
باشند
و
نه
  هدفمندانه.
 
اثر هنری
اگر
اثر هنری باشد و نه دری وری
باید
به
هنرمند
تحمیل شود.
 
 
هم
فروغ فرخزاد
این حقیقت امر
را
می دانست
و
هم
محمد زهری.
 
می جوشد از نهاتدم
آتشفشان آواز.
 
شعر
اگر
هدفمندانه
سر هم بندی شود،
شعار 
می شود.
 
قصه
اگر
هدفمندانه
سر هم بندی شود،
زباله می شود.
 
قصه های صمد 
هم
زباله اند 
و
نه
 قصه.
 
دری وری
اند
و
نه
اثر هنری.
 
  ۳
خود او درباره هدف قصه هایی که برای کودکان نوشته، 
در 
مجله "نگین" 
( اردیبهشت ۱۳۴۷) 
توضیح می‌دهد 
که 
بهتر از هر وصف دیگری، 
محتوا و سمت فکری بهرنگی 
را آشکار 
می سازد.  
 
طبری
توان تفکر مفهومی و تحلیل مستقل هر اثر فکری و فلسفی و هنری
را
ندارد
تا
قدمی در این زمینه بردارد.
 
به
همین دلیل
به
دعاوی صمد بهرنگی در مصاحبه ای متوسل می شود.
 
این
عیب بزرگی
است
که
دور از ما 
باد.
 
مفهوم تق و لق طبری
در
این جمله
یعنی
«محتوا و سمت فکری بهرنگی»
خود
قابل بحث
است:
منظور طبری
از
محتوای فکری بهرنگی
و
سمت فکری او
چیست؟
 
طبری
بسان عوام الناس
 بی خبر از مفاهیم فلسفی
است:
محتوای قصه و شعر
می تواند
معنامند
باشد.
 
چون در این صورت
قصه و شعر
فرم
محسوب می شوند:
دیالک تیک فرم و محتوا
 
سمتگیری ایده ئولوژیکی بهرنگی
می تواند
معنامند
باشد.
 
چون در این صورت
  بهرنگی
عضو طبقه اجتماعی معینی
محسوب می شود
و
خواه و ناخواه
سمتگیری ایده ئولوژیکی معینی
کسب می کند:
 دیالک تیک طبقه و ایده ئولوژی
که
مبتنی 
بر
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ولوژیکی
است.
 
۴
صمد بهرنگی 
 می‌نویسد:
"آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ 
آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم ؟
چرا باید بچه های شسته و رفته بی لک و پیس بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم ؟ 
مگر قصد داریم 
بچه ها را پشت ویترین مغازه های لوکس خرازی فروشی های بالای شهر بگذاریم 
که 
چنین عروسک های شیکی از آنها درست می کنیم؟....
 
ادبیات کودکان نباید فقط مبلغ محبت و نوع‌دوستی و قناعت و تواضع، از نوعِ اخلاق مسیحیت باشد. 
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند. 
تبلیغ اطاعت و نوع‌دوستیِ صِرف، از جانب کسانی که کفۀ سنگینِ ترازو مالِ آنها ست، 
 البته غیر منتظره نیست، 
اما 
برای صاحبان کفۀ سبکِ ترازو 
هم 
ارزشی ندارد.»
 
ما
احتمالا
این جفنگیات بهرنگ 
را
تحلیل و منتشر کرده ایم.
 
ولی
تحلیل مجدد آن در پیوند با طبری
بی ضرر و ضرور 
است:
 
۵
"آیا نباید به کودک بگوییم 
که
 بیشتر از نصف مردم جهان 
گرسنه اند 
و 
راه برانداختن گرسنگی 
چیست؟ 
 
 
صمد
(و فدائیان و مجاهدین خلق)
جزو مریدان جلال آل احمد و احمد شاملو
بوده
است
که
هر دو نماینده فاشیسم بوده اند.
 
کسب و کار اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
هارت و پورت توخالی
است.
 
 
صمد
جزوه (انشای) کودکانه آخوند دیوانه به نام امیر پرویز پویان
را
بارها خوانده بود
و
نفهمیده بود.
 
خودش علنا می گفت.
 
حالا
رفته بالای منبر
و
هارت و پورت می کند.
 
۶
"آیا نباید به کودک بگوییم 
که
 بیشتر از نصف مردم جهان 
گرسنه اند 
و 
راه برانداختن گرسنگی 
چیست؟ 
 
در
جهان شناسی صمد
نصف مردم جهان
نان برای خوردن نداشته اند.
 
مشخصه اصلی طرفداران فاشیسم، فوندامنتالیسم، اگزیستانسیالیسم، نیهلیسم، آوانتوریسم و غیره
تولید کلمات قصار خر رنگ کن و دهن پر کن
است.
 
صمد
از
خر
که
در
هر وجب دهات آذربایجان عرعر می کند،
خبر نداشت.
 
یعنی
عاجز از خرشناسی بود.
 
صمد و رفیقش بهروز
خیال می کردند
که
خر
بسان گاو
نشخوار می کند.
 
مراجعه کنید 
به 
قصه ملخ ها
زباله ای از بهروز دهقانی  

حالا
از
وضع سکنه جهان
هارت و پورت می کند.

نصف مردم جهان می توانند
از
کمبود نان
رنج ببرند.

این قحطی 
اما
نه
به
دلیل ناتوانی بشریت از تولید نان 
بلکه
به
دلیل وقوع جنگ های امپریالیستی جهانی
می تواند باشد،
جنگ هایی
که
 فاشیسم و میلیتاریسم
برافروخته است.

قبل از همه
به 
بزرگسالان
باید
از
این فجایع امپریالیستی 
خبر داد.
 
تا
ترک خریت کنند و پیرو خر نگردند.
 
۷
"آیا نباید به کودک بگوییم 
که
 بیشتر از نصف مردم جهان 
گرسنه اند 
و 
راه برانداختن گرسنگی 
چیست؟ 
 
در
طویله صمدپرور
در
زمان حیات صمد
انقلاب بورژوایی شکوهمند سفید
پیروز شده بود
و
تیشه
بر
ریشه های فئودالیسم
فرود آمده بود.
 
در
مدارس کشور
تغذیه رایگان
رواج داشت.
 
در
دهات کشور
مبارزه با بی سوادی
شعله ور
بود.
 
شیر زیر دست و پای کودکان مدارس ریخته می شد.
 
کسی
گرسنگی نمی کشید.
 
صمد
و
اجامر مرتجع فئودالی و روحانی
نه
از
گرسنگی مردم
بلکه
از
رهایش تدریجی مردم از گرسنگی
 رنج می بردند.
 
از
انقلاب اجتماعی
رنج می بردند.

توده های زحمتکش
برای هارت و پورت های ارتجاع سرخ و سیاه
تره
حتی
خرد نمی کردند
و
به
دفاع از دستاوردهای انقلاب بورژوایی سفید
کمر بسته بودند.

صمد
فرد بی شرمی
بوده است.

همه مرتجعین بی شرم
اند.

برای اینکه شرم
خصیصه ای انقلابی
است.
(مارکس)
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر