پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
۱
· مطلق و نسبی به تعین های متضاد واقعیت
عینی و شناخت اطلاق می شوند که در وحدت با
هم به کلیه اوبژکت های جهان مادی و به انعکاس آنها در روح (شعور) انسانی مربوط می شوند.
۲
· مطلق تنها با نسبی و در نسبی
وجود دارد.
۳
· نسبی نیز در عین حال حاوی مطلق است.
دیالک تیک مطلق و
نسبی
در
واقعیت عینی
۱
· مطلق و نسبی در رابطه دیالک تیکی با هم قرار
دارند.
· یعنی اضدادی اند که همدیگر را مستثنی، اما در
عین حال، همدیگر را مشروط می سازند.
۲
· بنابرین، ماده اگرچه وجود مطلق دارد و هیچ چیز
دیگر آن را مشروط نمی سازد، یعنی نه، می توان خلقش کرد و نه، می توان نابودش ساخت،
با این حال، ماده ی «در خود»، به مثابه جوهر مطلق، آنطور که فلسفه ایدئالیستی می
پندارد، وجود ندارد، بلکه در تنوع و کثرت بی نهایت فرم های مشخص ساختار و حرکت خود وجود
دارد و هر کدام از آنها نسبی اند:
الف
·
یعنی فرم های
مشخص ساختار و حرکت ماده به وسیله یکدیگر مشروط می شوند.
ب
·
یعنی فرم
های مشخص ساختار و حرکت ماده وابسته به یکدیگرند.
۳
·
یعنی فرم
های مشخص ساختار و حرکت ماده به لحاظ مکانی و زمانی محدود و «پایانمند» اند.
۴
· حرکت به این دلیل که ماده ی بی حرکت وجود ندارد،
صفت مطلق ماده است.
۵
· اما حرکت همواره به فرم های مشخص نسبی ماده
مربوط می شود و از این رو خود خصلت نسبی دارد.
· (یعنی دیالک تیکی از نسبی و مطلق است. مترجم)
۶
· بنابرین، همه فرم های ساختار و حرکت ماده در
وجود مشخص خود نسبی اند.
· اما آنها (همه فرم های ساختار و حرکت ماده) همزمان
در مادیت خود، یعنی در مشخصه خود به مثابه «فرم وجودی ماده متحرک بودن» مطلق اند.
۷
· همان طور که در واقعیت عینی نمی توان مطلق و
نسبی را از هم جدا کرد، به همان سان نیز در روند شناخت نمی توان آندو را از هم
مجزا نمود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر