وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمهی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۱
چه عواملی بین این جنبشها مشترک است؟
اگرچه
نئوفاشیسم
نئوفاشیسم
گلوبالیزاسیون
گلوبالیزاسیون
نئوفاشیسم
اغلب احزابی که بهعنوان پوپولیست
تعریف میشوند
متفاوتاند،
ولی
خصلتهای مشترکی دارند.
یکی از این خصلتهای
مشترک
مخالفت جدیشان با جهانیکردن و ادغام اقتصادی و همگنسازی فرهنگی و
سیاسی است
که
پیآمد این فرایند است.
استاد دانشکاه
اکنون
به
تحلیل بندتنبانی پوپولیسم (نئوفاشیسم)
می پردازد:
خصلت مهم نئوفاشیسم
مخالفت جدی
با
گلوبالیزاسیون
است.
منظور از خصلت چیست؟
خصلت
را
اساتید دانشکاه ها
(مؤلف و مترجم)
احتمالا
به
معنی مشخصه
(صفت به اصطلاح گرامری)
به
کار می برند.
خصلت مطروحه توسط اساتید دانشکاه ها
چیزی جز فرم نمودین
چیزی جز ظاهر فریبا
چیزی جز شعار
چیزی جز طعمه ای در قلابی برای صید توده ساده لوح
نیست.
تفاوت تحلیل مفهومی مارکسیستی ـ لنینیستی با «تحلیل» بندتنبانی بورژوایی ـ امپریالیستی
همین جا ست:
نئوفاشیسم
فقط متشکل از فرم نمودین نیست.
بلکه قبل از فرم نمودین
حاوی محتوای ماهوی است.
حقیقت هر چیز
نه
در
فرم نمودین فریبای آن،
نه
در
ظاهر زشت و زیبای آن،
بلکه
در
محتوای ماهوی آن
است.
تعیین کننده
در
دیالک تیک فرم و محتوا
محتوا
ست.
در
دیالک تیک پدیده (نمود) و ماهیت
ماهیت
است.
در
دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی
محتوای ماهوی
است.
سعدی هم می دانست:
صورت زیبای (و زشت) ظاهر
هیچ نیست.
ای برادر
(و ای خواهر)
سیرت زیبا بیار
سؤال
این است
که
محتوای ماهوی و ماهیت طبقاتی نئوفاشیسم چیست؟
نئوفاشیسم
آب
به
آسیاب کدام طبقه و یا طبقات اجتماعی می ریزد؟
۲
یکی از این خصلتهای
مشترک
مخالفت جدیشان با جهانیکردن و ادغام اقتصادی و همگنسازی فرهنگی و
سیاسی است
که
پیآمد این فرایند است.
هر نوع از عوامفریبی
با
استتار محتوای ماهوی و ماهیت طبقاتی مربوطه
همراه است.
فاشیسم آلمانی
(نازیسم)
هم
سنگ سوسیالیسم
و
طبقه کارگر
بر
سینه می زد.
برای توده های بیکار
وعده کار و نان و رفاه می داد
و
به
وعده
حتی
وفا
می کرد.
ماهیت طبقاتی فاشیسم
اما
ضد توده ای
ضد خلقی
ضد پرولتری
بود.
انسان
فقط
با
نان سفره
زنده
نیست.
انسان
باید
فراتر از نان سفره
بیندیشد.
انسان
باید
به
منافع استراتژیکی توده و طبقه کارگر و بشریت زحمتکش
بیندیشد.
۳
یکی از این خصلتهای
مشترک
مخالفت جدیشان با جهانیکردن و ادغام اقتصادی و همگنسازی فرهنگی و
سیاسی است
که
پیآمد این فرایند است.
اساتید دانشکاه ها
چنان وانمود می کنند
که
گلوبالیزاسیون
انگار
چیزی سوبژکتیو و دلبخواهی است
تا
کسی
مخالف و یا موافق با آن باشد و شق القمر کند.
گلوبالیزاسیون
روندی تاریخی ـ عینی
است
که
با
تشکیل جامعه بشری
شروع شده
و
پیشرفت کرده است.
گلوبالیزاسیون
با
توسعه نیروهای مولده
در
رابطه
بوده و است و خواهد بود.
نئوفاشیسم
بسان فاشیسم و فوندامنتالیسم
جریانی مبتنی بر عوامفریبی
است.
نئوفاشیسم
فاقد اصولیت و پرنسیب
است.
نئوفاشیسم
برای رسیدن به آماج های طبقه حاکمه
به
هر بهانه ای می تواند توسل جوید و هر رنگی به خود گیرد.
تلون مزاج فاشیسم
را
حتی
چارلی چاپلین
در
«دیکتاتور بزرک»
تبیین داشته است.
ضمنا
مخالفت و موافقت
با
چیزی
یک رابطه سه عضوی
است:
حسن به لحاظ ایکس مخالف و یا موافق با حسین
است.
هر گردی گردو نیست.
مخالفت اجامر و دار و دست های متعلق
به
نئوفاشیسم
نئوفاشیسم
با
مثلا
گلوبالیزاسیون
از
چه لحاظ
است.
محتوای ماهوی این مخالفت چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر