۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

تأملی در مقاله ای از دکتر محمد امیدوار (۱۱)


اهمیت و نقش مارکسیسم
در رهاسازیِ طبقهٔ کارگر و ستم‌دیدگان در دوران ما
  دکتر محمد امیدوار
سخنگوی کمیته مرکزی حزب توده ایران 
 
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
۱
 آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
 سرشت ذاتی آز،‌ نابرابری، و نظام طبقاتیِ سرمایه‌داری، 
که
 در
 آن
 اقلیتی مطلق
 مالک و کنترل‌کنندهٔ وسایل تولید است
 و 
دیکتاتوری اقتصادی‌اش
 را 
به سود اقلیت ”داراها“ علیه ”ندارها“ اعمال می‌کند، 
امروزه نیز مثل همان زمان
 که
 او 
”سرمایه“ 
را 
نوشت، 
همچنان صادق است. 
 
طرز و طریق تبیین حریف
و
مفاهیمی
که
او
  به خدمت می گیرد،
قابل تأمل
اند:
 
۱
موضوعیّت و اهمیت مارکسیسم در دوران ما
 
قرار بر آن بوده 
که
حریف
راجع به مارکسیسم
داد سخن سر دهد.
 
حریف
اما
ترفندمندانه
از
بر زبان راندن مفهوم مردود مارکسیسم
(که قبلا حسابش را حسابی رسیده)
اکیدا
پرهیز می ورزد
و
آن
را
بی سر و صدا
با
مفهوم «آثار مارکس»
جایگزین می سازد.
 
توده ای کذایی دیگری
دیری
است
که
حتی
چرندیات قر و قاطی مارکس مریض بستری با تب بالا
را
 ترجمه و منتشر می کند
و
عملا
آبروی مارکس و مارکسیسم 
را
می ریزد.
 
۲
 آثار مارکس 
...
همچنان صادق است.  
 
بدین طریق و با این ترفند
موضوعیت و اهمیت مارکسیسم
در
منجلاب «صادق بودن کماکان آثار مارکس» (؟)
 محو و ناپدید می گردد.

توده ای ها
می توانند
آثار مارکس 
را
بسان کتب مقدس
در
 کاغذ زرین اعلی 
چاپ کنند،
 زیر بالش خود بگذارند
 و
 خواب های خوش ببینند.

خوب.

محتوای آثار مارکس = مارکسیسم   
چیست؟
 
۳
 آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
 
 زنده باد حزب توده و سخنگویانش.
 
من ـ زور بعضی ها
از
شالوده های نظام سرمایه داری چیست؟

مگر
عمارتی
می تواند
در
آن واحد
چندین شالوده داشته باشد
که
نظام سرمایه داری
 دارد؟

راستی
شالوده فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
چیست
که
مارکس به چالش کشیده است؟

۴
 آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،
 
شالوده فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
مناسبات تولیدی
و
قبل از همه
فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید
است.

مراجعه کنید
به
مناسبات تولیدی
شیوه تولید
زیربنای اقتصادی
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

۵
 آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری،

بر روی این شالوده جامعه بشری
(و نه فقط جامعه کاپیتالیستی)
روبنای ایده ئولوژیکی آن جامعه سر برکشیده است.
 
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
 
نقش تعیین کننده 
در
این
 دیالک تیک،
از آن زیربنای اقتصادی (شالوده جامعه بشری، ساختار اقتصادی، مناسبات تولیدی)
است.
 
مارکس
کاشف خادم و ارجمند بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری به طور کلی 
بوده است.
 
بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری
کدام دیالک تیک 
است؟
 
۶
آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری
بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری،
دیالک تیکی سه عضوی 
است
که
از
ترکیب دو دیالک تیک مهم زیر
تشکیل می یابد:
 
 بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری
 = 
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی 
از
سویی
و
 دیالک تیک مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) و روبنای ایده ئولوژیکی 
از
سوی دیگر
 دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی ـ روبنای ایده ئولوژیکی 
 
۷
آثار مارکس 
در 
 نقد شالوده‌های نظام سرمایه‌داری
 
مارکس
نه
نقاد مناسبات تولیدی سرمایه داری،
بلکه
چه بسا
مداح مناسبات تولیدی سرمایه داری
است.
 
 
مارکس
در
چالش نظری با پدر آنارشیسم  (پرودون)
که
بورژوازی را دزد می نامید،
حتی
از
استثمار بورژوایی
(تصاحب اضافه ارزش توسط بورژوازی)
دفاع می کند.
 
مارکس
در رد دعاوی خرافی پرودون
نیروی کار پرولتاریا
 را
به
مرغی تشبیه می کند
که
تخم دو زرده 
می گذارد:
زرده ای برای خود مرغ (پرولتاریا) و زرده دیگر برای بورژوازی
 
مراجعه کنید
به
فقر فلسفه
 
حریف
مهم ترین سند کمونیستی
را
حتی
نخوانده است:
 
مانیفست حزب کمونیستی
عمدتا
در
مدح خصلت انقلابی کاپیتالیسم
است
که
بساط فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی
را
در هم می کوبد 
و
طرح نوینی
در
مقیاس جهانی
در می افکند.

ما
باید
مانیفست حزب کمونیستی
را
مورد تجزیه و تحلیل دیالک تیکی قرار دهیم
تا
قضیه روشن شود.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر