تزهايی راجع به فويرباخ
کارل مارکس
اديت شده توسط انگلس
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۵ ـ ۷)
ترجمه و تحلیل
از
شین میم شین
تز نهم
حد اعلای دستاورد ماتریالیسم تماشاگر
یعنی
ماتریالیسمی
که
حسیت
را
به
مثابه کردوکار پراتیکی
درک نمی کند،
عبارت
است
از
تماشای افراد منفرد و جامعه بورژوایی.
۱
ماتریالیسم تماشاگر
مارکس
در
این تز
ماتریالیسم فویرباخ
را
ماتریالیسم قرن ۱۸ فرانسه
(دیدرو، لامتری، دآلمبر، هلوه تیوس و هولباخ)
را
و
ماتریالیسم علم الاشیایی
و
غیره
را
ماتریالیسم تماشاگر
محسوب می دارد
و
حساب ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی
(به انضمام تئوری شناخت مارکسیستی)
(به انضمام تئوری شناخت مارکسیستی)
را
از
آنها
جدا می کند.
اما
منظور مارکس
از
مفهوم تماشاگر (مشاهده گر)
چیست؟
۲
ماتریالیسم تماشاگر
منظور مارکس
از
ماتریالیسم تماشاگر،
ماتریالیسم پاسیو(منفعل)
است.
مارکس
در
این
تز
دیالک تیک پاسیو و اکتیو
(منفعل و فعال)
را
توسعه می دهد:
مارکس
عملا
ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی
(به انضمام تئوری شناخت مارکسیستی)
(به انضمام تئوری شناخت مارکسیستی)
را
ماتریالیسم اکتیو
(اکتیویته = فعالیت مبتنی بر آگاهی)
و
ماتریالیسم های دیگر
را
ماتریالیسم پاسیو
(منفعل، تماشاچی، به درد عمل نخور)
محسوب می دارد.
ذلت ماتریالیسم ماقبل ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی
همین بوده است:
پاسیویته
(انفعال، تماشاگری)
سؤال
این
است
که
دلیل این پاسیویته
چه
بوده است؟
ضمنا
دلیل اکتیویته ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی
(به انضمام تئوری شناخت مارکسیستی)
چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر