۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۲)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور 

بر
 این اساس، 
اگر 
«مورد مشخص» 
را 
شرایط کشور خود
 آن هم در جهان کنونی
 در 
نظر 
بگیریم 
که
 پر
 از
 تضادها و تناقضات مربوط به خود 
است، 
باید ببینیم 
کدام تضادها 
تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی کشور 
را 
به 
پیش 
می برند 
و 
کدام تضاد اصلی یا اساسی 
است 
که 
حل آن 
باید 
در
 دستور کار نیروهای ترقیخواه کشور ما
 در 
شرایط فعلی 
قرار گیرد؟

به 
نظر 
می رسد 
تضادهای بسیار زیادی در تغییر و تحولات جامعه ما 
نقش آفرینی داشته باشند. 
 
به 
عبارت دیگر، 
تضادهای اقتصادی، اجتماعی، قومی و فرهنگی بسیاری 
وجود دارد 
که
 تحولات در جامعه ما
 را 
شکل می دهند. 
 
می توان در این تضادها دقیق شد و آن ها را مورد مطالعه قرار داد. 
 
بسیاری از جنبش های تک‌موضوعی موجود در جامعه، 
در 
واقع
 بر 
بستر تضادهایی
 شکل گرفته 
که 
در 
زیر پوست جامعه
 عمل می کنند.

برای مثال، 
تضاد بین «خصلت اجتماعی کار در برابر مالکیت خصوصی ثمرهٔ کار» 
یا 
به 
عبارت دیگر 
«کار و سرمایه» 
است 
که
 به
 مبارزات وسیع کارگری در سراسر کشور
 دامن می زند
 
 تضاد بین سیاست های توسعه ای موجود با واقعیت های جغرافیای طبیعی فلات ایران 
است 
که 
مبارزات کشاورزان در حوزهٔ رودخانهٔ زاینده رود و کارون و …
 را
 دامن می زند
 
 تضاد بین روبنای فکری - فرهنگی نظام فاسد و واپسگرای ولایت فقیهی با فرهنگ ترقیخواهانه مردم 
است 
که 
مبارزه مدنی گسترده برای مقابله با حجاب اجباری یا باز کردن ورزشگاه ها بر روی زنان و توقف اعدام ها 
را 
باعث می شود
 و 
تضاد بین سرمایه داری صنعتی، تجاری، نظامی و بوروکراتیک 
است
 که
 بسیاری از رویارویی ها بین بالایی ها 
را 
در
 سال های اخیر 
رقم زده است.

تردیدی نیست، 
در 
بررسی هر یک از پدیده های اجتماعی، 
باید
 در 
درجه اول
 به
 سراغ تضادی 
رفت 
که 
در 
زیر تحرکات آن پدیده 
عمل می کند. 
 
در 
عین حال 
باید 
متوجه بود،
 تضادهای دیگری هم وجود دارند که بر تضاد مورد نظر تاثیر جدی می گذارند و تضاد اصلی یا اساسی ای هم هست که همچون یک اتراکتور در سیستم های آشوبی، بزرگ ترین تاثیرات بر این مجموعه تضادها 
را 
دارد.

با 
توجه به مطالب ذکر شده 
می توان پرسید: 
مهمترین تضادهای تاثیر گذار بر سرنوشت کشور در شرایط فعلی 
کدام است. 
 
از
 آن 
میان 
کدام تضاد، 
تضاد اصلی 
را
 تشکیل می دهد 
و 
رابطه بین این تضادها با یکدیگر 
را 
چگونه 
باید 
پی‌جویی کرد.

از 
منظر تعیین «تضاد اصلی» 
و 
درک و تلاش برای حل تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کنندهٔ راه توسعهٔ سیاسی اقتصادی کشور، 
می توان بر سه تضاد برجسته و مهم دست گذاشت.

۱
 تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی

(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)

۲
 تضاد بین کار و سرمایه

(مجموعه مبارزات کارگری بویژه علیه عملکردهای استثمارگرانه و غارتگری سرمایه داری در گوشه و کنار کشور از آن بر می خیزد.)

۳
 تضاد بین میهن و امپریالیسم

(مجموعه تخاصمات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین میهن ما با آمریکا و کشورهای هم‌پیمان با نظام سلطهٔ جهانی متاثر از چنین تضادی است و برجام، تحریم و آنچه بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این تضاد باز شناخت.)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر