۱۳۹۸ خرداد ۱۰, جمعه

منفرد

 
 پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین   

۱

۲

۳

پایان

منفرد (۳) (بخش آخر)

 
 پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین   

۱
ایدئالیسم ذهنی و مقوله منفرد

·      ایدئالیسم ذهنی فقط برای منفرد که به کمک ادراک حسی قابل درک است، حق حیات قائل می شود.

۲

پوزیتیویسم و مقوله منفرد

·      ایدئالیسم ذهنی در فرم پوزیتیویسم، یا عام را به درجه منفرد تنزل می دهد و یا با استفاده از واژه های معینی، منفرد را به تعداد بیشماری از افراد منفرد محدود می سازد.

·      مراجعه کنید به پوزیتیویسم

۳
·      پوزیتیویسم که فقط برای مشخص، منفرد و به اصطلاح چیزهای واقعا موجود حق حیات قائل می شود، قادر به توضیح چند و چون پیدایش مفاهیم عام و احکام قانونی نیست و نمی تواند به این پرسش پاسخ دهد، که به چه دلیل احکام علمی که براساس مفاهیم، احکام و تئوری های عام تدوین می شوند، در پراتیک روزمره صحت و اعتبار خود را نشان می دهند.

۴
·      اگر قوانین عام، مفاهیم عام و غیره فقط جمع بندی های مفهومی راحت طلبانه از معارف منفرد ما راجع به چیزها، پدیده ها و سیستم های منفرد می بودند، آنگاه دیگر استنتاج منطقی نامعلوم (ناشناخته) با اتکاء بر معلوم (شناخته شده) امکان پذیر نمی گردید.

۵
·      پوزیتیویسم  بر پایه های سست بنا شده است و در برابر انتقاد تاب مقاومت ندارد.

۶
·      اگر عام فقط واژه ای است که برای بیان انبوهی از اوبژکت های فیزیکی و غیره به کار می رود، پس حداقل این واژه باید خصلت عام داشته باشد.
·      چرا که بیشتر از بقیه واژه ها مطرح می گردد و واژه های منفرد مطروحه نیز باید تمثیلی از این واژه به اصطلاح «عام» باشند.

۳
اهمیت درک دیالک تیک منفرد و عام
 ۱
·      درک درست نقش منفرد و رابطه دیالک تیکی میان منفرد و عام نه تنها به لحاظ معرفتی ـ نظری (به لحاظ تئوری شناخت) و علمی، بلکه به لحاظ عملی و سیاسی اهمیت شایانی دارد.

۲
·      منفرد را باید نه نادیده گرفت و نه معنی و اهمیت آن را مورد انکار قرار داد.

·      مراجعه کنید به دگماتیسم

۴
رویزیونیسم 
و 
دیالک تیک منفرد و عام

۱
·      رویزیونیسم تمام توجه خود را فقط و فقط معطوف منفرد می سازد.

۲
·      چنین کاری در عمل، سیاست و اقتصاد به انحرافات زیر منتهی می شود:

الف
·      به پراکتیسیسم (عملگرائی) منتهی می شود.

ب
·      به بی پرنسیپی و بی لیاقتی در استنباط و درک پیوندهای کلی و خطوط توسعه عام منتهی می شود.

·      مراجعه کنید به عام، خاص

پایان

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۲۱)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور 
 
۱
با 
توجه به مطالب ذکر شده 
می توان پرسید: 
مهمترین تضادهای تاثیر گذار بر سرنوشت کشور در شرایط فعلی 
کدام است.
 
حریف
با
قطب نما سازی شبه مارکسیستی
از
مفهوم مسخ و مثله و مخدوش گشته ی تضاد،
  تفکر مفهومی غریب و بی پشت و پناه
را
به
باد فراموشی می سپارد
و
اگر
احیانا
حریفی
بر
تفکر مفهومی
تأکید ورزد
و
تمرین و تعلیم و تعلم مستمر آن
را
لازم بداند،
به
عنوان شخصی با گرایشی مبتنی بر ملانقطی گرایی و لفاظی
تحقیر می شود.
 
امام زاده بی اعجاز سپیداران
تضاد جویی و تضاد یابی 
به
عوض تفکر مفهومی و تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
است:

جست  و جوی
مهمترین تضادهای تاثیر گذار بر سرنوشت کشور در شرایط فعلی 
است.
 
۲
از
آن
میان 
(از میان مهمترین تضادهای تاثیر گذار بر سرنوشت کشور در شرایط فعلی)
کدام تضاد،
تضاد اصلی
را
تشکیل می دهد
و
رابطه بین این تضادها با یکدیگر
را
چگونه
باید
پی‌جویی کرد.
اکنون
در
بیگانگی 
با 
مفاهیم فلسفی و تفکر مفهومی
و
در
بی اعتنایی
 به 
مفاهیم فلسفی و تفکر مفهومی
باید
از
میان تضادهای مکانیکی به طرز تصادفی و سوبژکتیو سرهم بندی شده،
تضاد اصلی
را
به
طرز سوبژکتیویستی و پراگماتیستی
مصلحت طلبانه
تعیین کرد.
 
۳
از
منظر تعیین «تضاد اصلی»
و
درک و تلاش
برای حل تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کنندهٔ راه توسعهٔ سیاسی اقتصادی کشور،
می توان
 بر 
سه تضاد برجسته و مهم
 دست گذاشت.
معنی تحت الفظی:
در
پرتو تضاد اصلی
و
در
پرتو درک تضادهای آشتی ناپذیر و تضادهای مسدود کننده راه توسعه سیاسی (و) اقتصادی کشور
و
در
پرتو تلاش برای حل آن تضادها
می توان
 بر
سه تضاد زیر 
دست گذاشت.

این
موعظه سپیداران
به
چه معنی است؟

اولا
منظور حکما
از
تضادهای آشتی ناپذیر چیست؟

ثانیا
مگر
تضاد اصلی جامعه
آشتی پذیر است؟

ثالثا
منظور از تضادهای مسدود کننده توسعه سیاسی (و) اقتصادی کشور چیست؟

مگر
قرار نبود
که
تضادها
«در
زیر تحرکات پدیده
عمل کنند؟»
 
یعنی
موتور حرکت و توسعه پدیده باشند؟
 
حالا
چی شده
که
مسدود کننده توسعه سیاسی و اقتصادی کشور شده اند؟

می توان حدس زد
که
من ـ زور سپیداران 
از 
تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کننده توسعه سیاسی (و) اقتصادی  کشور
تضاد منافع اجامر سیاسی و اقتصادی
است.

یعنی
همه چیز 
در
قاموس حریف
سوبژکتیو
است.

تضادهای مورد نظر حریف
فاقد عینیت
اند.

اصلا
تضاد نیستند.
اختلافات علاقه و سلیقه و منافع بندتنبانی و شخصی و قشری و قومی و قبیله ای اند.

این 
بدان معنی است
که
حریف 
حتی
در
استفاده از مفهوم تضاد
پیگیر نیست.

به
همین دلیل
تضادهای سه گانه مورد نظر حریف
در 
پرتو درک تضادهای دیگر 
و
در
پرتو تلاش برای حل تضادهای دیگر
برجسته 
می شوند.

یعنی
اهمیت شان
نه
اهمیت واقعی و عینی خود آنها
بلکه اهمیتی وابسته به تضادهای دیگر و ضمنا اهمیتی سوبژکتیو
است.

یعنی
تعیین کننده اهمیت و عظمت آنها
حریف
است:

الف
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)

این
 اولین تضادی
است
که
حریف
در
پرتو تضاد اصلی و درک تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کننده توسعه سیاسی و اقتصادی کشور
و
در
پرتو تلاش برای حل آن تضادها
برجسته کرده است:
تضاد مردم با حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی

به
این تضاد حریف
باید
اندکی دقت کرد:

۱
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
 
یکی
از
دو قطب تضاد
را
مردم
یعنی
۸۲ میلیون نفر سکنه کشور
تشکیل می دهند
که
در
مقابل حاکمیتی 
موضع گرفته اند.
 
۲
آدم 
بی اختیار
یاد زباله پراکنی های رادیو عراق در زمان شاه می افتد.
 
در
قاموس حریف
آحاد ملت
مخالف حاکمیت حی و حاضر
اند.
 
  حاکمیت حی و حاضر
چیست؟
 
۳
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
 حاکمیت حی حاضر
نه
در
زیربنای اقتصادی جامعه
بلکه
در
روبنای ایده ئولوژیکی آن
قرار دارد:
نظام ولایت فقیه
است.

۴
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
 
حاکمیت حی و حاضر
در
قاموس حریف
نه
حاکمیتی طبقاتی
بلکه
نظامی ایده ئولوژیکی (مذهبی - روحانی)
است.
 
این
بدان معنی است
که
در
ایران کنونی 
از 
 طبقه حاکمه
خبری 
نیست.
 
یعنی
حاکمیت ایران
حاکمیت قشری از روشنفکران فئودالی ـ مذهبی ـ روحانی
است.
 
۵
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
 
مشخصه اصلی حاکمیت نظام ولایی
دیکتاتوری آن
است.
 
تأکید مکانیکی حریف
بر
مفهوم دیکتاتوری
نه
بر
اساس تحلیل ماهیت طبقاتی «حاکمیت نظام ولایی»،
نه
بر
اساس تعریف مارکسیستی ـ لنینیستی از مفهوم دولت به طور کلی،
بلکه
برای جا باز کردن اوپورتونیستی
به
شعار
جبهه ضد دیکتاتوری ولایی
است.

۶
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
 
حریف
قادر
به
تمیز حاکمیت از حکومت
یعنی
زیربنای اقتصادی از روبنای ایده ئولوژیکی
نیست
و
یا
مایل
به
تمیز حاکمیت از حکومت
یعنی
زیربنای اقتصادی از روبنای ایده ئولوژیکی
نیست.
 
 ۷
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
راه حل تضاد مردم با حاکمیت
چیست؟
 
مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی است.

اکنون
مفهوم حاکمیت نظام ولایی
با
مفهوم
رژیم ولایی
جایگزین می شود.

این
بدان معنی 
است
که
حریف قادر به تمیز مفهوم حاکمیت از حکومت
نیست
و
یا
مایل
بدان
نیست.

منظور حریف
از
مفهوم مبارزات دموکراتیک
نه
مبارزات ضد فئودالی ـ ضد روحانی
بلکه
مبارزات مربوط به حجاب و ورود زنان به استادیوم ورزشی و غیره
است.

مفهوم دموکراتیک
را
حریف
بسان ایده ئولوگ های امپریالیستی
به 
عنوان ضد دیکتاتوری
به
کار می برد.

به
زعم حریف
طرد رژیم ولایت فقیه
همان
و
پایان دیکتاتوری 
همان.

ادامه دارد.