او
جهانی بود
اندر خود
نهان
چند و چون خویش
به (بهتر) داند جهان
بس که نقش آرزو در جان گرفت
خود
جهان آرزو گشت
آن شگفت
آن جهان خوبی و خیر بشر
آن جهان خالی از آزار و شر
خلقت او خود خطا بود از نخست
شیشه
کی ماند به سنگستان
درست؟
جان نازآیین آن آیینه رنگ
چون کند
با
سیلی این سیل سنگ؟
از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست
پیش روی ما گذشت این ماجرا
این کری تا چند،
این کوری چرا؟
۱
او
جهانی بود
اندر خود
نهان
چند و چون خویش
به (بهتر) داند جهان
بس که نقش آرزو در جان گرفت
خود
جهان آرزو
گشت
آن شگفت
معنی تحت اللفظی:
احسان طبری
از
فرط آرزومندی
به
جهان آرزو
(کعبه آمال)
مبدل شده بود.
اگر
این بیت مرثیه
را
در
پیوند با بیت قبلی
در نظر گیریم،
به نتیجه زیر می رسیم:
احسان طبری
دیالک تیکی از جهان بود:
دیالک تیکی از جهان درونی و جهان برونی
بود.
احسان طبری
فرمی بود که حاوی جهانی به مثابه محتوا بود.
محتوای جهان مورد نظر
آرزو
بود.
احسان طبری
بدین طریق
خود
به
جهان آرزو
تبدیل شده بود.
سایه
در این بیت مرثیه
جهان آرزو
را
به دو معنی مختلف زیر به کار می برد:
الف
اولا
به این معنی که احسان طبری سرشار از انرژی و نیروی آرمان و ایدئال و آرزو بود:
آرمان گذار جامعه بشری
از
جهنم طبقاتی
به
جنت کمونیسم.
ب
ثانیا
به این معنی که احسان طبری خود به شخصیت ایدئالی استحاله یافته بود
که
دیدارش
آرزوی قلبی هر شخصیت شریفی بود.
خود
جهان آرزو
بود
کعبه آمال
بود.
۲
بس که نقش آرزو در جان گرفت
خود
جهان آرزو
گشت
آن شگفت
خود شاعر
به احتمال قوی
به
محتوای معنوی غنی این بیت شعر
واقف نبوده است.
آثار هنری
حاوی همین خاصیت و خصوصیت اند
و
با
آثار علمی و فلسفی
از
این نقطه نظر
تفاوت دارند.
۳
آن جهان خوبی و خیر بشر
آن جهان خالی از آزار و شر
احسان طبری
جهان خیرخواهی برای بشریت بود.
ضمنا
جهان خالی از آزار و شر بود.
سایه در این بیت مرثیه
بی آنکه خود ملتفت باشد،
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
به شکل دیالک تیک جهان خوبی و خیر بشر ـ جهان خالی از آزار و شر بسط و تعمیم می دهد:
الف
طبری
از
سویی
به
مثابه شخصیت
خیرخواه بشریت
است.
سوبژکت آرزومندی
است.
آرزوی سعادت بشریت
را
در
دل
دارد.
ب
طبری
اما
همزمان
جهان تهی از مردم آزاری و ستمگری
است.
اوبژکت سرشار از هومانیسم و همبستگی
است.
همسر خردمند و شخصیت مند احسان طبری
در
نامه ای
به
گربه نره
همین تصور و تصویر سایه
را
از
احسان طبری
تبیین داشته است.
همسر طبری
بیشک
خود
کهکشان آرزو
بوده است.
بی نظیر و بی مانند و ایدئال
بوده است.
خوش به حال طبری.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر