۱۳۹۸ اردیبهشت ۸, یکشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۹)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی

ما همیشه با دو نوع ماتریالیسم سر و کار داشته ایم:
الف
ماتریالیسم علم الاشیائی
ب
ماتریالیسم فلسفی
۱
تا تشکیل مارکسیسم دره ای میان آندو دهن باز کرده بود.
۲
مارکسیسم 
دستاوردهای همه علوم 
 را 
تعمیم می بخشد
و
 دره موجود را پر می کند.
۳
بدین طریق ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی تشکیل می شود 
که
 فلسفه مارکسیستی
هم نامیده می شود.
۴
صفت علمی جهان بینی پرولتاریا به همین دلیل هم است.
۵
آنگاه
 میان ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی 
مرزبندی می شود.
۶
ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی 
ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی 
را 
نفی دیالک تیکی می کند.
۷
سوسیالیسم علمی و یا کمونیسم علمی 
هم
 سوسیالیسم اوتوپیکی و کمونیسم اوتوپیکی 
را 
نفی دیالک تیکی می کند.
۸
یعنی جنبه های مثبت آن را حفظ می کند و توسعه می دهد 
و 
جنبه های منفی و باطل آن را حذف می کند.
۹
این کار اما در چالشی دشوار صورت می گیرد.
۱۰
کمونیسم کارگری 
حاضر نبود
به 
کمونیسم علمی مارکس و انگلس تمکین کند.
۱۱
میان مارکس و وایت لینگ (رهبر کموینسم کارگری) 
چالش جدی جریان داشته است.
۱۲
امروزه دار و دسته جدیدی در لندن دوباره بر بوق کمونیسم کارگری می دمد
 و 
خود
را
حکمتیسم
 (منصور حکمت به عنوان وایت لینگ وطنی) 
می نامد.

پاسداری از وزن در شعر

۱
فروغ فرخزاد
توصیه ای ارجمند
برای شعرای جوان دارد:

الف
وزن
را
در
شعر
بسان مردمک چشم خود پاس دارید.

ب
در غیر این صورت
شعر شعریت زدایی می شود.
زباله می شود.
(نقل به مضمون)

خرد و امپریالیسم

۱
خانه خرد
را
طبقه حاکمه خردستیز
از ایام کودکستان
تخریب می کند.

۲
خردستیزی
اکنون
در
مقیاس جهانی
بر تخت نشسته است.

۳
فاشیسم و فوندامنتالیسم هر دو عمیقا خردستیزند.

۴
مؤسس خردستیزی
نیچه کثافت بوده است که فیلسوف کج و کوله فاشیسم است

ما در عصر عرعر به سر می خزیم

۱
سطل ننه ات طلب ها
شده اند آته ئیست درجه یک.

۲
آنهم در دوره ای
که
در
کعبه شان
یعنی
در
طویله های امپریالیستی
هر روز
مذهب جدیدی
یا گردگیری و نوسازی و یا اختراع می شود

۳
و
جای مبارزه طبقاتی
را
مبارزه مذهبی خونین و خرانه می گیرد.

۴
مبارزه بند تنبانی و ارتجاعی
بدین طریق
به مثابه بدیلی برای مبارزه طبقاتی و انقلابی
مد می شود

۵
امروز دیوانه ای مؤمنین مسلمان را در مسجدی به رگبار می بندد
فردا
دیوانه ای دیگر
بمب بر کمر می بندد و در کلیسایی مؤمنین مسیحی را لت و پار می کند

ایکاش
به
راه حزب توده
نمی رفتید.

۱
جای تان
خیلی خالی
است.

۲
توده ای
حکم کیمیا
کسب کرده است.

۳
حتی در کره مریخ
توده ای
یافت نمی شود
که
سوار خر پرنده شویم و نزدش رویم
و
همراه با اساتید دانش کاه صندلی شریف
نماز جماعت بخوانیم

شبح افراشته و طنز لگام گسیخته ی دور برداشته

۱
قرار نبود مبالغه کنیم.

۲
حوادث طبیعی
قابل پیش بینی و پیشگویی
حتی
نیستند
چه رسد به اینکه
قابل پیشگیری
باشند.

۳
عقل تان کجا ست؟

۴
علم غیب
در
انحصار شخص شخیص خدا ست

زباله های البر کامو
فقط
به درد سطل زباله می خورند

نخواندن این زباله ها
به مراتب
مفید تر
از خواندن آنها ست.

ما آزموده ایم در این باره بخت خویش

دیالک تیک پسیکولوژیکی نیاز و راز و ناز

۱
حدیثی از پیران توده هست که لبریز از دانش تجربی (تئوری) است:
« اگر به کلاغ بگویی اخت دوا و دارو ست،
اخش را تا ذره آخر
دور از چشم بنی آدم
چال می کند.»

۲
اگر زنی به نری و یا نری به زنی
بگوید که حضورش بهشتی است و غیابش دوزخی است،
باید در حسرت دیدار روی او بسر برد.

۳
این واکنش 
امری جبری، طبیعی و پسیکولوژیکی است.

۴
یعنی دست خود بنی بشر نیست.

۵
خردگرایان
از این دیالک تیک نیاز و راز و ناز
برای رهایی از شر مزاحمان بهره برمی گیرند.

۶
سعدی هم می دانست:
«اگر می خواهی روی کسی را نبینی
یا از او قرض بخواه و یا به او قرض بده.»

۷
یعنی
نیاز کسی
بطور جبری
به تشکیل ناز و برپا کردن دیوار راز
در طرف مقابل منجر می شود.

۸
طلب نزدیکی از کسی
به فرار آن کس می انجامد.

۹
زنان و نران
از این دیالک تیک نیاز و راز و ناز خبر دارند و به کارش می گیرند.

۱۰
خرید و فروش ناز
برو ـ بیای ناتورالی دارد.

۱۱
حیرت انگیز است
ولی واقعیت دارد:
اولاد حوا و آدم
چه بسا
به خود ناز هم نیاز دارند.

۱۲
سؤال اکنون این است که چرا
بعضی ها
در آخرالزمان
علیرغم وقوف به این دیالک تیک
شب و روز به کلاغ پیام می فرستند که اخش دوا و دارو ست؟
ادب به چه معنی است؟
حریف

ادب معانی مختلف دارد.

۱
مولانا
اینجا
ادب
را
به عنوان مفهومی اخلاقی
به عرش اعلی می برد.

۲
این مفهوم اخلاقی اما فئودالی است و نه بورژوایی.

۳
بورژوازی
به
ادب فئودالی
تره حتی خرد نمی کند.

۴
کسانی که از خاورمیانه به فرنگ می آیند
فوری متوجه می شوند
که قضیه از چه قرار است.

۵
بورژوازی همه چیز را بی اندکی شرم فئودالی و مذهبی
به نام می نامد

۶
اخیرا مردان و زنانی ۴۰ ـ ۵۰ ساله
در رسانه ها
از کارهایی کثیف جنسی که کشیشان در کلیسا
در ایام کودکی
بر سرشان آورده اند
با
صراحت و روشنی تمام
گزارش داده اند.

۷
دهقانان ایران
چه زن و چه مرد
نیز
به ادب فئودالی
تره خرد نمی کردند.

۸
مثال:
نقش زینب را در مراسم نمایشی عاشورا
مردی بازی می کرد.

۹
دهقانان از زینب خ. دار به طنز گزارش می دادند.

۱۰
جنبش بورژوایی زنان در جهنم جماران
هم
چنین می کند

۱۱
در یوتوب
روانکاوان زن جمارانی
برای ادب فئودالی
کمترین اعتنایی ندارند
و
عندرزهایی می دهند که مو بر تن آدمی سیخ می شود

عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان.
این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
مش نادر ابراهیمی

۱
آره
نحوه تشکیل عشق
جرقه آسایی و طرفة العینیت آن است.

۲
خری را می بینی
و
بی انکه بدانی چرا و به چه دلیل
مجذوبش می شوی.

۳
عشق اما تعریف دارد.

۴
مطلق کردن نحوه تشکیل عشق
که به معنی تعریف علمی و تجربی مفهوم عشق نیست.

۵
عشق چیست که این چنین بی شرمانه تبلیغ و تجلیل و تقدیس می شود؟

۶
راستی چرا و به چه دلیل؟

۷
چه توطئه طبقاتی پشت این تجلیل بی وقفه از عشق
نهفته است؟

اگر جزنی و یاران خدا بیامرز
زنده مانده بودند
حالا مثل فرخ و فرج و غیره شده بودند.

ز فرخ تا فرح
یک نقطه فرق است
در این یک نقطه
خلق خفته
غرق است

ممد رضا شاه نور به گور
از همه سران همه این طویله های سیاسی
مترقی تر و خردگراتر و خردمندتر
بوده است

عینی به چه معنی است؟

۱
خلایق
خیال می کنند که
عین یعنی چشم
و
عینی یعنی آنچه که به دیده می گذرد.

۲
یعنی
آنچه
که
در آیینه چشم منعکس می شود.

۳
از این خبرها نیست.

۴
عینی
یک مفهوم فلسفی است.
ترجمه اوبژکتیو است.

۵
ربطی به عین و چشم ندارد.

۶
عینی و یا اوبژکتیو ضد دیالک تیکی سوبژکتیو است که به غلط به ذهنی ترجمه می شود.
دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو

۷
عینی و یا اوبژکتیو
به چیزی اطلاق می شود
که
مستقل از سوبژکت
مستقل از ما و شما
مستقل از میل و هوس و خواست و اراده ما و شما وجود دارد.

۸
منظور شما از تفکر عینی چیست؟

۹
این مفهوم نه وجود دارد و نه درست و دقیق است.

۱۰
تفکر اوبژکتیویستی و سوبژکتیویستی (مبتنی بر عینگرایی و ذهنگرایی) وجود دارد.

۱۱
هر دو طرز تفکر
اما
غلط و گمراه کننده اند.

۱۲
هر دو طرز تفکر
طرز تفکر محبوب طبقه حاکمه امپریالیستی اند.

۱۳
زنده باد طرز تفکر دیالک تیکی
مراجعه کنید به اوبژکتیویسم و سوبژکتیویسم
و
سایه دراز اوبژکتیویسم از فیلسوف حی و حاضر آلمانی ورنر سپمن

بنده ی خدایی که از بنده ی خدا بترسد، بنده خدا نیست.
محمد تقی شریعتی لاشخور

۱
هی شیاد
من ـ زورت از خدا چیست؟

۲
بنا بر این کشف بزرگ تو
خدا
ارباب بنده دار است.

۳
لاشخوری است که ابنای بشر را رهی و بنده و غلام و کنیز و کلفت خود کرده است.

۴
این خدای بنده دار تو و دیگر لاشه ها و لاشخورهای مثل تو
فقط می تواند انعکاس انتزاعی ـ اسمانی
اربابان بنده دار زمینی باشد.

۵
تبلیغ بی بند ترس از خدا
نیز
در تحلیل نهایی
به معنی
تبلیغ ترس از اصل زمینی خدا
یعنی
ترس از اعضای طبقات حاکمه است.

۶
یعنی به معنی تبلیغ ترس از ترامپ و سید علی و مرکل و ماکرون و می و زباله های دیگر است
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر