شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و
یا ۱۲۹۱)
(دکتر
حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)
۱
فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی، رعیت ز شاه
معنی تحت اللفظی:
فراوانی نعمت و آسایش در
کشوری که رعایا از سلاطین ناراضی باشند،
یافت نمی شود.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به شکل دیالک تیک
شاه و رعیت بسط و تعمیم می دهد
و
از آن
معیاری عینی برای تعیین آسایش مردم در جوامع بشری تشکیل می دهد:
دلتنگی رعیت از شاه،
محک و معیار تعیین محرومیت مردم از رفاه و آسایش
است.
۲
فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی، رعیت ز شاه
این بدان معنی است
که
جامعه
را
در
پرتو تضاد اصلی آن
درک می کند و توضیح می دهد:
تضاد اشرافیت فئودال و روحانی با رعایا
تضاد اصلی جامعه فئودالی است.
بینش اجتماعی سعدی
چه بسا
ماتریالیستی ـ تاریخی
است.
شکوفایی تولید نعمات مادی و فکری و روحی و روانی
در
قاموس سعدی
در
گرو رضایت توده از طبقه حاکمه است.
سعدی حدود پانصد سال پیش از مارکس و انگلس،
در دل قرون وسطی،
تضاد
اصلی جامعه فئودالی را با دقت یک ماتریالیست تاریخی،
کشف و برملا می سازد.
سعدی
اما
راه حلی برای حل این تضاد
ندارد.
برای اینکه
طبقه متوسط
(بورژوازی)
که
رسالت
تاریخی اش،
تدفین نظام فئودالی است،
هنوز قدرت مادی ـ طبقاتی لازم برای عملی کردن
رسالت خویش را ندارد.
جامعه سعدی باید تا انقلاب سفید
صبر کند.
تنها راهی که سعدی می تواند ارائه دهد و ارائه می
دهد،
تعدیل این تضاد است.
طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار
باید
در استثمار توده مولد و زحمتکش
حد عینی
را
به رسمیت بشناسد.
۳
پارسا گفت:
شکر نعمت رب
العالمین به جای آر و چندین جفا بر وی مپسند.
(خلیل خطیب رهبر، «دیوان
غزلیات سعدی»، مقدمه، ص ۱۲ ـ ۱۳.)
سعدی
در
این جمله
جفای بنده دار بر بنده را مجاز می داند،
ولی برای
آن حد عینی می طلبد.
حد عینی خواستن سعدی
را
هرگز نباید به معنی بشردوستی (هومانیسم)
تعبیر و
تفسیر کرد.
فئودالیسم
هومانیسم سرش نمی شود.
هومانیسم پدیده نوینی است.
هومانیسم پدیده ای بورژوائی
است.
هومانیسم
همزاد انقلابات بورژوائی است.
سعدی
در
حد نشناسی برای ستم و استثمار
کل سیستم فئودالی ـ بنده داری
را
در
خطر
می بیند،
کل همبود
را
در
خطر
می بیند.
حد
یکی از مفاهیم بسیار مهم در فلسفه مارکسیستی است،
که
قرنها قبل،
در
کارخانه
دیالک تیک سعدی
به
شکل مقوله
در می آید.
۴
سلطان که خشم
گیرد، بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را.
(سعدی ، «گلستان» با ب هفتم، ص ۱۷۴.)
معنی تحت اللفظی:
پادشاه که بر توده خشم می
گیرد،
حق دارد.
ولی برای جفا حدی باید
باشد.
سعدی
در این بیت
شعر،
ضمن تأیید جور سلطان بر بنده ها،
از
طلب حد عینی
خودداری نمی ورزد.
حد عینی
برای
ایدئولوگ طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار
اهمیت استراتژیکی
دارد،
عبور از حد عینی
می تواند به قیام توده منجر شود و خواب راحت بر
طبقه حاکم حرام شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر