پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
·
معنای هر علامت (و یا سلسله ای از علائم) عبارت است از معنی عملیاتی و معنی «فکری» آن.
۲
·
به نظر گوتلوب فرگه ما «به کمک هر علامت معنای آن را بیان و مشخص می کنیم.»
۳
·
کلمات ستاره صبح و ستاره شام معنی
یکسانی دارند، ولی معنای یکسانی را القا نمی کنند.
۴
·
فرق مورد نظر فرگه میان معنی و معنا امروزه از لحاظ اصطلاح
شناسی (ترمینولوژی) بطور کلی به رسمیت شناخته نمی شود.
۵
·
آنچه فرگه معنی می نامد، امروزه «دزیگنات»
و یا «دنوتات» نامیده می شود.
۶
·
معنی هر علامت، از این لحاظ (برخلاف نظر فرگه) عبارت است از
بخشی از معنای نهفته در علامت.
۷
·
مرزبندی دقیق میان معنی و معنای علائم و یا سلسله علائم
دلبخواهی هنوز امکان پذیر نیست، لازم هم نیست.
۸
·
اما برعکس، تفاوت میان معنی و معنای هر علامت از سوئی و «دزیگنات»
آن از سوی دیگر را هرگز نمی توان نادیده گرفت و دچار اشتباه نشد.
۹
·
اصطلاح معنا را در رابطه به کلی دیگری نیزمورد استفاده قرار
می دهند:
·
«معنای تاریخ»، «معنای زندگی» و غیره.
۱۰
·
جریانات مختلف متعلق به جهان نگری های ایدئالیستی معنای هر
شیئ، هر روند، هر توسعه را بنا بر مشیت از پیش تعیین شده تعبیر می کنند.
·
مراجعه کنید به تله ئولوژی
۱۱
·
گاهی هم از معنای یک ساختار، سازمان و غیره هم صحبت می شود.
·
در این گونه موارد مفهوم معنا با مفهوم فونکسیون پیوند دارد.
۱۲
·
هر ساختار زمانی «بامعنا» (معنامند)
است که برای تحقق فونکسیون معینی مناسب باشد.
۱۳
·
زمانی که ما یک دستگاه فنی، ماشین و غیره را بامعنا (معنامند)
می نامیم، به این معنی است.
۱۴
·
وسعت معنا بسته به نحوه و نوع تحقق فونکسیون به برکت ساختار،
تعیین می شود.
۱۵
·
تنها انسان است که قادر به تعیین آگاهانه ی معنا ست و تنها
او ست که به برکت کردوکار خود به اشیاء و روندها معنا اعطا می کند.
۱۶
·
طبیعت خودپو (ناآگاه) تنها تا حدی بامعنا تلقی می شود که به
برکت عملکرد قوانین طبیعی، موجب پیدایش ساختارهائی می شود که فونکسیونی را کم و
بیش تحقق می بخشند.
۱۷
·
این امر در مورد جهان الی (ارگانیکی) نیز صادق است.
۱۸
·
برای تماشاگری که قادر به نفوذ در ماهیت اشیاء نیست، بسیاری
از سیستم های سیبرنتیکی بامعنا (معنامند) جلوه می کنند.
·
چون آنها فونکسیون
های معینی را جامه عمل می پوشانند که هنوز تکنیک انسانی قادر به انجام شان نیست.
۱۹
·
این امر تصوری را در خاطر خلایق، زنده می کند که گویا این
معنا بوسیله نیروی ماورای طبیعی از خارج در این سیستم ها نهاده شده است.
۲۰
·
اما در واقع ساختارهای مطلوب در کشاکش سیستم های مربوطه با
محیط زیست، با استفاده مکرر از روش «آزمون و خطا» و بر مبنای «روند انتخاب» قوام یافته اند.
۲۱
·
از این رو صحبت کردن از «معنای جهان»، «معنای طبیعت» و غیره
بیهوده است.
۲۲
·
اما صحبت کردن از «معنای تاریخ»، «معنای زندگی» و امثالهم
درست و بجا ست.
·
مراجعه کنید به معنای فکری، معنای عملیاتی، معنامند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر