پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
·
معیار امپیریستی معنا (برای جملات حکمی) معیاری است که بنا بر آن تنها آن جملات حکمی از لحاظ
سمانتیکی معنامند محسوب می شوند که قابل تصدیق امپیریستی (تجربی) مستقیم و یا
غیرمستقیم باشند.
۲
·
در
مبالغه نئوپوزیتیویستی بر این معیار، ادعا می شود که تنها آن جملات حکمی معنامند
محسوب می شوند که بتوان آنها را در نهایت در احساس ها و اشراق های (روانگذشت های) ذهنی
انسان شناسنده خلاصه کرد.
۳
· معیارامپیریستی معنا در این فرم مبالغه آمیزش از
لحاظ علمی بی ارزش است و به اشکالات منطقی منجر می شود.
· برای اینکه احکامی را که حاوی مفاهیم عام اند،
یعنی احکام قانونی و امثالهم را نمی توان از احکام مربوط به اشراق ها و ادراکات
حسی «استخراج» کرد.
۴
· چنین احکامی را اغلب به مدد تجرید از جملات
امپیریستی می گیرند.
۵
· این روند تجرید اما هیچ دستاویزی برای «استخراج»
از جملات امپیریستی بدست نمی دهد.
۶
· استخراج راستین تنها زمانی می تواند ممکن باشد
که احکام حاوی مفاهیم عام، احکام قانونی و غیره چیزی جز کونیونکسیون
های احکام مفرد نباشند
·
مراجعه کنید به حکم
۷
· اما از کونیونکسیون احکام مربوط به حرکت سیارات
معینی (زمین، مریخ، عطارد و غیره) هرگز نمی توان قوانین حرکت سیارات کپلر را استخراج کرد.
۸
· و لذا نمی توان این قوانین را با کونیونکسیون
جملات امپیریستی جایگزین ساخت.
۹
· از این رو معیار امپیریستی معنا به معنی ساده
کردن افراطی و توأم با ناپیگیری های منطقی مسئله معنا ست.
۱۰
· معنامندی و یا بی معنائی هر جمله حکمی را ـ در
تحلیل نهائی ـ فقط می توان در پراتیک به
محک زد و ضمنا باید توجه داشت که مشاهده و ادراک حسی فقط گشتاوری از پراتیک را
تشکیل می دهد.
· آنهم نه مهمترین گشتاور پراتیک را.
۱۱
· هر علم منفرد نیز معیارهای معنوی (معنایی) خاص
خود را به وجود می آورد.
۱۲
· هر معیار معنوی عام که هیچ قرابتی با معیار امپیریستی
معنا ندارد، می بایستی به متا زبان، به زبان
مجموعه زبان های علمی و زبان محاوره ای تعلق داشته باشد.
· مراجعه کنید به معیارمعنا
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر