مقاله ای
از
ملکه محمدی
(پورهرمزان)
زنان ایران
در دو انقلاب و دو انتخابات
منبع اصلی:
مجله دنیا
(مجله "دنیا"
شماره ۳ سال ۱۳۵۸)
خلاصه شده و منتشر شده
در راه توده
در راه توده
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
ملکه محمدی
بسان مریم فیروز
از
تنها چیزی که خبر ندارد،
تفکر مفهومی
(فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
است.
به همین دلیل
به
طرز سوبژکتیویستی
حکم
صادر می کند:
۱
واحد خانواده
که
باید از پیوند زن و مرد براساس عشق متقابل و تجانس روحی و معنوی بوجود آید
اولا
عشق
اگر عشق باشد و نه تظاهر و تئاتر،
همیشه
یکطرفه
می ماند.
معشوق
یا
به
معشوق خاص خود می اندیشد
و
یا
به
دنبال معشوق ایدئال خود
می گردد.
حتی
خالص ترین و نیرومندترین عشق
یعنی
عشق مادر و پدر
به
فرزند
و
توله
و
جوجه
و
غیره
یکطرفه
می ماند.
فرزند
به
حکم غریزه قدر قدرت
اصلا
نمی تواند
عاشق مادر و پدرش
باشد.
۲
واحد خانواده
که
باید از پیوند زن و مرد براساس عشق متقابل و تجانس روحی و معنوی بوجود آید
رابطه زن و شوهر
آنهم
در
جهنم جامعه طبقاتی
چه بسا
اصلا
رابطه
نیست.
نوعی
وابستگی
است.
این
وابستگی
چه بسا
اقتصادی
است.
ولی
می تواند انواع دیگری از وابستگی هم در بین باشد.
دختر
در
خانواده
بر خلاف پسر
باید
دیر یا زود
برود.
در غیر این صورت
باری بر دوش خانواده محسوب می شود.
دختر
درست
به
همین دلیل
دنبال مشتری برای خود می گردد.
شوهر
اصلا
بر
اساس عشق
انتخاب نمی شود.
آنچه
دختر را کند شوهر طلب
احتیاج است
ای حریف مضطرب
۳
ملکه محمدی
باید
حداقل
بداند
که
آزادی زن در جوامع طبقاتی
بسته و وابسته به سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
است.
به همین دلیل
با
پیشرفت جامعه بشری
از
نظامات برده داری به فئودالی و سرمایه داری و سوسیالیسم
میزان رهایش زنان
نیز
افزایش یافته است.
تعیین کننده
در این زمینه
درجه خودمختاری و یا استقلال اقتصادی زن
بوده است.
درست
به
همین دلیل
قبل از پاتریارشی
(پدرسالاری)
ماتریارشی
(مادر سالاری)
برقرار بوده است.
زنان
در
جوامع طبقاتی
چاره ای
جز
کسب استقلال اقتصادی
ندارند.
خروج زنان از خانه و ورود زنان به کارخانه
تضاد دیالک تیکی موجود میان زنان و مردان
را
حتی
تشدید می کند.
مسئول مسئله زنان در حزب توده ایران
باید
بهتر از ما بداند.
کدام عشق متقابل در خانه و خانواده؟
کدام تجانس روحی و معنوی؟
خانواده
صحنه تئاتر همیشه در حال نمایش
است.
۴
واحد خانواده
که
باید از پیوند زن و مرد براساس عشق متقابل و تجانس روحی و معنوی بوجود آید
و
بر
مبنای وحدت اراده وعمل
قوام گیرد.
وقتی می توان از وحدت اراده دو تن دم زد
که
آندو
برابر و برابرحقوق
باشند.
زنان
باید
برای کسب برابری و برابرحقوقی
در
خانه
و
خانواده
و
جامعه
از
هفت خوان رستم
بگذرند.
برای درک میزان ستمی که بر زنان می رود،
باید
زن
بود.
سنت کثافت حاکم
در
طویله طبقاتی
حتی
خود زنان
را
از
درک میزان ستم وارده بر آنان
باز می دارد.
ملکه محمدی
مناسبات مبتنی بر برابری زنان با مردان در جوامع سوسیالیستی
را
تعمیم می بخشد.
در
جوامع سوسیالیستی
پرولتاریا
یعنی
بخشا
خود زنان مولد و زحمتکش
طبقه حاکمه طراز نوین جامعه
را
تشکیل می دهند.
ضمنا
از
حمایت برادران پرولتری خود برخوردارند.
جامعه ایران
آلمان دموکراتیک و یا اتحاد شوروی و یا جمهوری خلق چین و ویتنام و کوبا
نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر