تحلیل
از
میمحا نجار
چرا دیوار برلین فرو ریخت؟
مسعود دلیجانی
اکنون
به
دیالک تیک دیوار برلین
می اندیشیم:
۱
دیوار برلین در سال ۱۹۶۱
یعنی
مدت کوتاهی
پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم
به
دلایلی
بنا می شود.
اصولا و اساسا
هر جامعه سوسیالیستی
باید
برای توده های مولد و زحمتکش و بشریت خردگرا
تجسم دنیوی بهشت موعود
باشد.
کعبه آمال
باشد.
دیالک تیک مقصد و مقصود
باشد.
میعادگاه دل های روشندلان جهان باشد.
ولی
از اندیشه تا عمل
راه درازی است
که
باید طی شود
و
طی راه دراز
زمان و زحمت و نیرو
می طلبد.
۲
پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم
آلمان فاشیستی
در
اثر بمباران عظیم هواپیماهای انگلیسی و امریکایی
با
خاک
یکسان شده بود.
در
آلمان تحت اشغال ارتش سرخ
سوسیالیسم
می بایستی
بر
خرابه ها
بنا شود.
آنهم
نه
فقط
بر
خرابه های مادی
بلکه
بدتر از آن
بر
خرابه های فکری، فرهنگی ـ تمدنی ـ روحی ـ روانی ـ ایده ئولوژیکی
فاشیسم
قبل از همه
به
مسخ فکری و ایده ئولوژیکی سکنه آلمان
نایل آمده بود.
حزب توده آلمان
می بایستی
بر
خرابه های ایده ئولوژیکی به میراث مانده از فاشیسم (نازیسم)
که
بر
آنتی کمونیسم و ایراسیونالیسم عمیق
سرشته بود،
کمونیسم
را
بنا کند.
۳
فاشیسم
بر
سر حزب توده آلمان
همان
بلا
را
آورده بود
که
فوندامنتالیسم
بر
سر حزب توده ایران
آورده است.
حزب توده آلمان
منحل شده بود
و
رهبران آن
یا
اعدام شده بودند
یا
در
زندان های مخوف فاشیسم
آب خنک می خورند و ذره ذره می مردند
و
یا
تک و توک
بسان برتولت برشت
فرار را بر قرار ترجیح داده بودند
و
چه بسا
در ممالک امپریالیستی
به
اتهام عضویت در حزب توده
تحت فشار
قرار داشتند
و
گاهی
سر سرشار از اندیشه شان بر تن رنجوشان
سنگینی می کرد.
۴
نتیجه نهایی جنگ جهانی امپریالیستی دوم
تقسیم مجدد جهان تحت اشغال
بود.
سرکرده جهان عوض شده بود.
جای بریتانیای کبیر
را
ایالات متحده امریکا
گرفته بود.
بخشی از خرابات به جا مانده از جنگ جهانی
هم
نصیب اتحاد شوروی شده بود.
این بخش از اروپا
عمدتا
همان بخشی از امپراطوری شوروی بود
که
در
قرارداد تحمیلی برست لیتوفسک
غصب و تصاحب شده بود.
۵
رقابت سیستمی
میان امپریالیسم تازه نفس و قدر قدرت مسلح به تسلیحات اتمی
با
سوسیالیسم خرد و خراب و خونین
شروع شده بود
که
لوسوردو
جنگ جهانی سوم
(جنگ سردی که گاهی حتی یادآور جهنم اتمی می گشت)
نامیده است.
اتحا جماهیر شوروی
نه
تنها
۲۰ تا ۳۰ میلیون تن از سر سبز ترین سروهایش
بر خاک افتاده بود،
بلکه
خرابه ای پهناور شده بود.
زمین سوخته.
۶
در این شرایط
بازسازی آلمان دو شقه شده ویران
خود
یکی از اجزای رقابت دو سیستم می گشت.
همه چیز
به
نفع سرکرده جدید جهان
(امپریالیسم امریکا)
بود.
وقتی
که
ارتش سرخ به فرمان استالین
کارخانجات سنگین آلمان شرقی
را
می کند
و
به
اتحاد شوروی ویران می برد،
امپریالیسم امریکا
با
طرح حمایتی موسوم به «مارشال پلان»
آلمان غربی
را
بازسازی می کرد.
جامعه آلمان شرقی
می بایستی
از
هر لحاظ
از
صفر
بازسازی شود.
مسئله
فقط
فقدان مسکن برای سکونت سکنه کشور نبود.
مسئله
قبل از همه
نان بود
و
آب بود
و
بهداشت
و
دیگر مواد حیاتی زیست بود.
اریش هونکر پیر
یکی از دستاوردهای حزب توده آلمان
را
حل مسئله نان
می دانست.
حل مسئله نان
در
روح و روان پیر پرولتاریا
به طرز فوق العاده عمیقی
نفوذ کرده بود.
نامش
به
یاد
باد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر