۱۳۹۷ بهمن ۲, سه‌شنبه

تأملی در سخنی از چه گوارا (۱)


  پاراگرافی
 از 
نامه ی چه گوارا
 به
 سردبیر هفته نامه «مارچا»
که
  در
 اوروگوئه چاپ می شد:

«در مورد ما این اصل جا افتاده است 
که
 فرزندان ما
 باید 
همان چیزهائی را داشته باشند که فرزندان مردم عادی دارند
 و
اگر
مردم عادی
چیزی
 را 
ندارند 
لازم نیست
که
 فرزندان ما داشته باشند.

این مساله را خانواده های ما باید بفهمند 
 و
برای آن مبارزه کنند،
انقلاب
 را
 انسان ها به انجام می رسانند
 و
انسان
 باید روحیه انقلابی اش
 را
هر روز 
صیقل بدهد.»

با
سپاس
از
علی پاشایی

تحلیل
از
یدالله سلطان پور

ما
این سخن چه گوارا
را
نخست
تجزیه
و
بعد
تحلیل 
می کنیم:

الف
«در مورد ما این اصل جا افتاده است 
که
 فرزندان ما
 باید 
همان چیزهائی را داشته باشند که فرزندان مردم عادی دارند
 و
اگر
مردم عادی
چیزی
 را 
ندارند 
لازم نیست
که
 فرزندان ما داشته باشند.
۱
اولا
منظور
 از 
«ما»
 چیست؟

۲
ثانیا
فرق مردم عادی با «ما» چیست؟

۳
مگر می شود انقلابی بود و دیواری میان توده و خود حس کرد؟

۴
ثالثا
فرزند هر کس
سطل آشغال او که نیست
تا
افسارش به دست او باشد.

۵
فرزند هر کس
به قول دقیق و درست مش کریم
دشمن او 
ست.

انما
اولادکم فتنه عدو لکم

۶
فرزند هر کس نافی دیالک تیکی او ست.
دیالک تیک پیوست و گسست.

۷
فرزندان انقلابیون
چه بسا
مرتجع اند.

۸
و
فرزندان مرتجعین چه بسا انقلابی:

الف
دختر استالین
پناهنده
به
 امپریالیسم امریکا 
و
مخالف سرسخت دولت شوراها بوده است.

ب
دختر فیدل کاسترو

پناهنده
به
 امپریالیسم امریکا 
و
مخالف سرسخت پدرش و مرام پدرش بوده است.
پ
نورالدین کیانوری نوه فضل الله نوری مترجع بوده است

ت
فاطمه مدرس
نوه مدرس مرتجع بوده است
که 
توسط دژخیمان جماران
اعدام 
شده است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر