پاراگرافی
از
نامه ی چه گوارا
به
سردبیر هفته نامه «مارچا»
که
در
اوروگوئه چاپ می شد:
«در
مورد ما این اصل جا افتاده است
که
فرزندان ما
باید
همان چیزهائی را داشته
باشند که فرزندان مردم عادی دارند
و
اگر
مردم عادی
چیزی
را
ندارند
لازم
نیست
که
فرزندان ما داشته باشند.
این مساله را خانواده های ما باید بفهمند
و
برای آن مبارزه کنند،
انقلاب
را
انسان ها به انجام می رسانند
و
انسان
باید
روحیه انقلابی اش
را
هر روز
صیقل بدهد.»
با
سپاس
از
علی پاشایی
تحلیل
از
یدالله سلطان پور
ما
این سخن چه گوارا
را
نخست
تجزیه
و
بعد
تحلیل
می کنیم:
الف
«در
مورد ما این اصل جا افتاده است
که
فرزندان ما
باید
همان چیزهائی را داشته
باشند که فرزندان مردم عادی دارند
و
اگر
مردم عادی
چیزی
را
ندارند
لازم
نیست
که
فرزندان ما داشته باشند.
۱
اولا
منظور
از
«ما»
چیست؟
۲
ثانیا
فرق مردم عادی با «ما» چیست؟
۳
مگر می شود انقلابی بود و دیواری میان توده و خود حس کرد؟
۴
ثالثا
فرزند هر کس
سطل آشغال او که نیست
تا
افسارش به دست او باشد.
فرزند هر کس
به قول دقیق و درست مش کریم
دشمن او
ست.
انما
اولادکم فتنه عدو لکم
۶
فرزند هر کس نافی دیالک تیکی او ست.
دیالک تیک پیوست و گسست.
۷
فرزندان انقلابیون
چه بسا
مرتجع اند.
۸
و
فرزندان مرتجعین چه بسا انقلابی:
الف
دختر استالین
پناهنده
به
امپریالیسم امریکا
و
مخالف سرسخت دولت شوراها بوده است.
ب
دختر فیدل کاسترو
پناهنده
به
امپریالیسم امریکا
و
مخالف سرسخت پدرش و مرام پدرش بوده است.
پ
نورالدین کیانوری نوه فضل الله نوری مترجع بوده است
فاطمه مدرس
نوه مدرس مرتجع بوده است
که
توسط دژخیمان جماران
اعدام
شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر