۱۳۹۷ دی ۱۸, سه‌شنبه

تأملی در مقاله ی زنی راجع به زنان ایران (۷)


مقاله ای
 از
 ملکه محمدی 
(پورهرمزان)
زنان ایران
در دو انقلاب و دو انتخابات
منبع اصلی: مجله دنیا
(مجله "دنیا" شماره ۳ سال ۱۳۵۸)
 
  خلاصه شده و منتشر شده
 در
راه توده

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
ملکه محمدی
دردوران سلطنت محمد رضا 
نیز 
علیرغم مبارزات گسترده زنان، 
نه تنها هیچ گام اساسی در راه رفع تبعیض از زنان برداشته نشد، 
بلکه قانون انتخابات و قانون مدنی دوران رضا شاه 
همچنان بر سرنوشت زن ایرانی حاکم ماند. 
 
در این جمله ملکه محمدی
حقیقت نیمبندی
تبیین می یابد.
 
یکی از مهمترین ضعف های رهبری حزب توده ایران
عدم شناخت دربار پهلوی در روند تحول ماهوی ـ طبقاتی اش
  بوده است.
 
بقیه خطاها و خریت های رهبری حزب توده ایران
از
منجلاب همین خطا
آب می خورند.
 
۱
دردوران سلطنت محمد رضا 
نیز 
علیرغم مبارزات گسترده زنان، 
نه تنها هیچ گام اساسی در راه رفع تبعیض از زنان برداشته نشد، 
بلکه قانون انتخابات و قانون مدنی دوران رضا شاه 
همچنان بر سرنوشت زن ایرانی حاکم ماند.
 
دوره سلطنت محمد رضا شاه
را
باید 
به 
دو دوره زیر تقسیم بندی کرد:
 
الف
دوره قبل از انقلاب بورژوایی سفید
 
طبقه حاکمه
در
این دوره
متشکل
 از
 اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی مدرن و سنتی 
بوده است.
 
ب
دوره بعد 
از انقلاب بورژوایی سفید
 
طبقه حاکمه
در
این دوره
متشکل
 از
 بورژوازی مدرن 
بوده است
که
مورد حمایت توده های وسیع دهقانی و پرولتری و پیشه وری 
قرار داشته است .

۲

دردوران سلطنت محمد رضا 
نیز 
علیرغم مبارزات گسترده زنان، 
نه تنها هیچ گام اساسی در راه رفع تبعیض از زنان برداشته نشد، 
بلکه قانون انتخابات و قانون مدنی دوران رضا شاه 
همچنان بر سرنوشت زن ایرانی حاکم ماند.
 
این بدان معنی است
که
پس از پیروزی انقلاب بورژوایی و ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید
اشرافیت فئودال و روحانی
سلب مالکیت و قدرت (اوتوریته) 
می شوند
و
به
اوپوزیسیون ارتجاعی
رانده می شوند.
 
در
این دوره 
است
که
ارتجاع سرخ و سیاه فئودالی
دژهای انقلاب بورژوایی سفید
را
با توسل به هر وسیله قابل تصور مورد حمله قرار می دهند.
 
حتی
کودکان بی پناه مردم
آلت دست ارتجاع سرخ و سیاه می شوند.
 
در 
این دوره
اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی و تحت تأثیر آنها
خرده بورژوازی سنتی
به
مبارزه حیاتی ـ مماتی
بر
 ضد انقلاب شکوهمند سفید
(ما عمدا از انقلاب شکوهمند سفید دم می زنیم تا مجانین جانی جماران بدانند 
که 
عنگلاب شان نه انقلاب بوده و نه شکوهی داشته است)
آغاز می کنند.
 
یکی از مهم ترین خریت ها و خطاهای بخش معینی از رهبری حزب توده ایران   
عدم شناخت ماهیت انقلابی انقلاب سفید و پیوستن به ارتجاع فئودالی 
بوده است.
 
منجلاب فاجعه
همین خریت و خطا بوده است.
 
البته
در این زمینه خود دربار پهلوی هم مقصر بوده است.
 
دربار پهلوی
و
طبقه حاکمه بورژوایی ـ واپسین مدرن
فاقد پرچم ایده ئولوژیکی بورژوایی ـ انقلابی 
بوده است.
 
پرچم ایده ئولوژیکی بورژوازی واپسین
همه جا
آنتی کمونیسم 
است.
 
دربار پهلوی
تا
آخرین نفس
بر ضد نطفه های توده ای مبارزه کرده است.
 
تا
آخرین نفس.
 
پخمه های ساواک
فرزندان فرزانه توده
را
به
سلول هایی که فوندامنتالیست های شیعی بودند،
 می انداختند
و
ضمنا
توصیه می کردند 
که
پخمه ها
فرزانگان توده
را
به راه راست هدایت کنند و اجر عظیم ببرند.
 
در این جمله
ملکه محمدی
همین خریت و خطای حزب توده ایران 
به چشم می خورد.
 
محمد رضا شاه
پس از انقلاب سفید
سیاست فمینیستی دیگری در پیش داشته است.
 
این
سیاست
البته 
با 
احتیاط های انقلابی توأم بوده است.
 
درست
هم
همین بوده است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر