سن:
۶۵
وضعیت تأهل:
متاهل
تاریخ رحلت:
۲۹ آبان ۱۳۶۲
مرگ در اثر بیماری در دوران بازداشت در زندان
مستند سیمرغ
(ناگفته های حزب توده)
قسمت اول
https://www.youtube.com/watch?v=rKV5cknVIP8&t=883s
تحلیلی
از
گاف سنگزاد
عباس رحمتی
دانشجوی پزشکی
عضو تیم جراحی رضا شلتوکی
رضا شلتوکی
۶۵ ساله بود
که
به خاطر یک کلکسیون بیماری (چند نوع سرطان)
برای ادامه درمان به اینجا آورده بودند
تا درمانش کنند
و
باز به زندان ببرند.
رضا شلتوکی
دارای سه لیسانس بود
که
بیشتر تحصیلاتش به مسائل ارتش و تسلیحات و هواشناسی مربوط بود
رضا شلتوکی
یکی از رشته هایش را در انگلیس (رشته هوا شناسی)
به
پایان رسانده بود .
۲۵ سال
از
عمر خود
را
در
زندان های شاه
سپری کرده بود
ولی در روزهای آخر بهمن ماه ۵۷ سرحال از زندان آزاد می شود.
نگارنده
زمانی او را دید
که
یک سال و نیم
از
شکنجه های وحشیانه بر روی او می گذشت.
در این مدت
پاسداران
آنقدر او را شکنجه کرده بودند
که
به چند نوع سرطان مبتلا شده بود.
۱
رضا شلتوکی
۲۵ سال
از
عمر خود
را
در
زندان های شاه
سپری کرده بود
ولی در روزهای آخر بهمن ماه ۵۷ سرحال از زندان آزاد می شود.
اما
پس از گذراندن یک سال و نیم در زندان اجامر جماران
به چند نوع سرطان مبتلا شده بود.
محتوای این سخن عباس رحمتی
را
همه سران و سرداران حزب توده ایران
بدون استثناء
تبیین داشته اند.
هم عمومی، هم کیانوری و هم همین شلتوکی
به
مقایسه شاه با شیخ
پرداخته اند.
مقایسه ساده ترین متد شناخت است.
تفاوت ۲۵ سال زندان
در
دوره دیکتاتوری شاه
با
یک سال و نیم زندان
در
دوره تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
به
اندازه ی تفاوت بهشت با دوزخ است.
عمویی و کیانوری و شلتوکی
همان شخصیت هایی هستند که بوده اند،
فقط
دیکتاتوری شاه با تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
جایگزین شده است.
سیل خروشانی از سؤالات
به کارخانه مغز هر اندیشنده ای سرازیر می شود.
یکی از این سؤالات
همین است:
فرق و تفاوت و تضاد دیکتاتوری شاه با تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
چیست؟
۲
اکنون
به
اهمیت دیالک تیک فرم و محتوا
می توان پی برد:
دیکتاتوری شاه
به مراتب،
میلیون ها بار بهتر
از
تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
بوده است.
چنین تفاوت و تضاد دهشت انگیزی
چگونه قابل درک و توضیح است؟
دهشت
به
وحشت سرشته به حیرت
اطلاق می شود.
برای اذهان کرخت بیگانگان با فوت و فن دیالک تیک ماتریالیستی
دموکراسی
صدها بار بهتر از دیکتاتوری
و
جمهوری هزاران بار بهتر از مونارشی (سلطنت)
است.
این
وارونگی دهشت انگیز
را
اما
چگونه می توان درک کرد و توضیح داد؟
۳
شناختافزار موسوم به دیالک تیک فرم و محتوا
بهترین وسیله برای درک و توضیح این وارونگی است:
الف
هم
دیکتاتوری
فرم
است
و
هم
تئوکراسی
و
هم
دموکراسی
فرم
اما
به تنهایی
بیانگر چیزی نیست.
مثال:
در
ظرف زرین
(فرم)
می توان
زهر
به
میهمان خوراند
و
در
ظرف سفالین
(فرم)
شهد.
تعیین کننده
محتوای ظرف
است
و
نه
فرم آن.
(البته فرم هم هیچ واره نیست.
فرم
ولی
تعیین کننده نیست.)
تفاوت و تضاد
دیکتاتوری شاه
با
تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
در
محتوای طبقاتی و فرماسیونی آندو
ست:
الف
محتوای دیکتاتوری شاه
بورژوایی ـ کاپیتالیستی
بوده است.
انقلاب سفید
انقلاب ضد فئودالی
بوده است.
گام تعیین کننده ای به پیش بوده است.
ب
محتوای تئوکراسی مبتنی بر دموکراسی شیخ
اما
فئودالی
و
حتی
فوندامنتالیستی
یعنی
عهد بوقی
است.
عنگلاب اسلامی
پیروزی ارتجاع فئودالی ـ روحانی
بر
انقلاب بورژوایی
بوده است.
گام نفرت انگیزی به قهقرا بوده است.
برگشت مجدد ارتجاع فئودالی سرنگون شده
به
قدرت
بوده است.
رستاوراسیون
بوده است.
۴
به همین دلیل
در
جامعه
حسرت به ماضی
حی و حاضر است.
توده مردم
فوت و فن مقایسه
را
آموخته اند
و
در حد همین متد ساده شناخت
قادر به تمیز شیخ از شاه اند.
سؤال
اکنون
این است
که
چرا
هم
طبقه حاکمه بورژوا
(در دوره شاه)
و
هم
طبقه حاکمه فئودال
(در زمان شیخ)
چشم دیدن حزب توده ایران
را
نداشته است و ندارد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر