مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
(آیة الله خمینی
خطاب به شخصیت های مملکتی و مهمانان دهه فجر
کیهان ۱۹ بهمن ۱۳۶۴)
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
نابخردانه
بر
«خودکفایی علمی»
تأکید دارد:
«اگر بخواهیم در آینده
از
نظر علمی
کشورمان
کاملا
«مستقل و خودکفا باشد
راهی بجز تقویت بنیه علمی دانشگاه نداریم.»
معنی تحت اللفظی:
طنز تاریخ
فقهای عالی مقام
را
به عنوان رهبر و همه کاره در آینده جامعه ایران
نامزد کرده
و
از
فرط خریت
بر
«خودکفایی علمی»
تأکید ورزیده است:
اگر بخواهیم
که
کشور به لحاظ علمی مستقل و خودکفا باشد،
باید
بنیه علمی دانشگاه
را
تقویت کنیم.
ما برای کشف من - زور امام خون جماران و جمکران،
مفاهیم این جفنگ او را مورد تأمل قرار می دهیم:
۱
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
قبل از شروع به تأمل،
باید پرسید که علامه پیاده کننده این جفنگ از نوار به روی کاغذ،
از
کجا فهمیده که امام خون آشام
فقیه عالیقدر
را
در
گیومه قرار داده است؟
ضمنا
امام خون آشام
اصلا
می داند
که
گیومه ای
هم
وجود دارد؟
۲
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
در
قاموس امامان
طنز تاریخ
سوبژکتی
(فاعلی، قوی ای)
است
که
آخوندها
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده طویله نامزد کرده است.
طنز تاریخ
نوباوه خوشگل ـ مشگل فقیه عالیقدر
را
از اعماق قبور قرون
بیرون آورده
و
به
مقام رهبر و همه کاره آینده طویله بخت برگشته ایران
نامزد کرده است.
آدم
بی اختیار
به
یاد مواعظ اسامه بن لادن می افتد
که
بر پشت یک مشت الاغ تحصیل کرده
پالان نهاده بود، جا خوش کرده بود
و
عرعر سرداده بود.
۳
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
امام خون آشام
بیشک
نمی داند که طنز تاریخ به چه معنی است و کجا می توان از آن بهره برگرفت.
طنز تاریخ
همین است
که
مشتی مرده برون آمده از اعماق تاریخ
بر
جامعه ای
حکومت می کنند
و
اندیشمندان جامعه
یا
در
خاوران خونین خفته اند،
یا
در شکم ددان درنده هضم و جذب گشته اند
و
یا
به هر مشقتی از جهنم جماران فرار کرده اند
و
در
غربت فرنگ
از
طریق گدایی
روزگار می گذرانند.
۴
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
مگر
قرار بر این نبوده
که
فقیه عالیقدر
نماینده امام غایب باشد؟
حالا
چطور شد که طنز تاریخ وارد میدان شده
و
فقها
را
رهبر و همه کاره طویله کرده است؟
مگر
خود امام غایب
سرش خیلی شلوغ بوده است؟
۵
«فقیه عالیقدر»
که
طنز تاریخ
او
را
به عنوان رهبر و همه کاره آینده جامعه ایران نامزد کرده
است،
نابخردانه
بر
«خودکفایی علمی»
تأکید دارد.
شوخی می فرمایید؟
طنز تاریخ
نابخردانه
(خردستیزانه)
توصیه دیگری دارد
و
آن نیل طویله به خودکفایی علمی است.
برای درک من - زور امام خون آشام
باید
پرسید:
من ـ زور از علم چیست؟
علم باید چیزی از جنس «فقیه عالیقدر» باشد
که
طنز تاریخ
خودکفایی در آن
را
خرانه
مورد تأکید قرار دهد.
علم
در
قاموس امام خون آشام
همان خرافات حوزه علمیه است.
فقط
چنین خرافاتی
را
طنز تاریخ
می تواند
نابخردانه
مورد تأکید قرار دهد.
۶
«اگر بخواهیم در آینده
از
نظر علمی
کشورمان
کاملا
«مستقل و خودکفا باشد
راهی بجز تقویت بنیه علمی دانشگاه نداریم.»
این اندرز اعلی
از
طنز تاریخ است
و
یا
از
خود امام خون آشام؟
برای تأیید و یا رد این اندرز
باید
پیشایپش
روشن شود
که
علم چیست.
چون
خطر آن می رود
که
من ـ زور از علم
فقه
باشد.
به همان سان
که
من ـ زور از دانشگاه
اوین
بوده است.
تقویت علمی دانشگاه اوین
را
رضا شلتوکی
با
گوشت و پوست و رگ و پی و استخوان و خون خود
تجربه کرده است:
آوایزان ماندن
بسان گوسفندی
از
صلابه ای،
آش و لاش و لاشه گشتن به ضرب تازیانه ای
و
ابتلا
به
کلکسیونی از انواع و اقسام سرطان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر