فریدون فم تفرشی
مستند سیمرغ
(ناگفته های حزب توده)
قسمت اول
https://www.youtube.com/watch?v=rKV5cknVIP8&t=883s
تحلیلی
از
گاف سنگزاد
شخصیت دیگر که به معرفی خود می پردازد،
فریدون فم تفرشی
است.
در
سال ۱۳۲۸
با
حزب توده ایران آشنا شده
بعدا از کودتای ۲۸ مرداد
بازداشت و چند سال زندانی شده
بعد
از خروج از زندان
فعالیت سیاسی نداشته است.
پس از عنگلاب اسلامی
مجددا
به حزب توده ایران پیوسته است.
مسئول بخش ۴ ناحیه شمال بوده است.
شاهرخ جهانگیری
سن: ۳۴
متاهل
تاریخ اعدام
(۶ اسفند ۱۳۶۲)
نحوه اعدام:
تيرباران
شخصیت توده ای دیگر که خود را معرفی می کند،
شاهرخ جهانگیری
است
که
در
سال ۱۳۵۲ عضو حزب توده ایران شده است.
از
اعضای اولیه سازمان نوید بوده است.
از
مسئولین اعضای حزب در ارتش بوده است.
در پلنوم ۱۷
غیابا
به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی حزب انتخاب شده است.
شاهرخ جهانگیری
یکی از ۲۸۲ نفری است
که
نامش در گزارش سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران
به تاریخ ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵ منتشر شده است.
این گزارش حاوی لیستی است تحت عنوان "اشخاصی که گفته می شود در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵خودسرانه یا بدون محاکمه در جمهوری اسلامی اعدام شده اند."
اتهامات وارده به شاهرخ جهانگیری
"از جمله اعضای رده بالای تشکیلات مخفی و مشاور کمیته مرکزی بود
و
مسئولیت شاخه هوایی - دریایی تشکیلات مخفی را بر عهده داشت.
به علاوه، گروهی از نظامیان را تحت مسئولیت خود گرفته بود.
تلاش برای جذب نیرو و توسعه تشکیلات و دادن رهنمودهای سیاسی - امنیتی
به اعضا و تشویق آنها به نفوذ و ارائه انواع گزارشها،
دریافت جدیدترین و دقیقترین اطلاعات محرمانه نظامی،
موظف ساختن اعضای تشکیلات مخفی به دادن حق عضویت
و
جمع آوری آن، جاسازی اسناد و مدارک درون تشکیلاتی در منزل شخصی خود، ارتباط به جاسوسی با اعضای سفارت روسیه در تهران و تبادل اطلاعات،
گذراندن دوره آموزش شش ماهه (فلسفه و زبان انگلیسی) در شوروی،
تلاش برای ایجاد طرق گوناگون فرار برای مسئولان حزب
و
ارتباط با سازمان چریکهای فدایی (اکثریت)"
به نوشته کتاب "خاطره ها"
متهم در آخرین دفاع خود در سومین جلسه دادگاه، مسئولیت شاخه نظامی، بررسی راه های فرار رهبران حزب از کشور، دیدن دوره آموزش فلسفه و زبان انگلیسی در شوروی و ارتباط با سفارت روسیه و نیز فداییان اکثریت را می پذیرد.
اما میگوید:
"کلیه اعمال وی در چارچوب فعالیت های حزبی انجام می شد".
دادگاه
شاهرخ جهانگیری
را
به اعدام محکوم کرد
و
او روز ٧ اسفند ١٣٦٢
تیرباران شد.
او در قسمتی از وصیت نامه خود خطاب به همسرش می نویسد:
"عزیزم،
مرا ببخش که نتوانستم آنقدر که دلم می خواست به تو توجه کنم.
میدانی که کار سختی داشتم و آن تلاش در راه رهایی زحمتکشان بوده است.
و
تا به آخر به این راه وفادار بودم و هستم .
بعد از مرگ من،
به فرزندانم بگو راه مرا پیش گیرند،
راه خوشبختی انسانها .
کیوان عزیزم،
پسر بازیگوش خوشگلم،
فرصت نشد زیاد با هم باشیم.
مرا ببخش، من در راه آرمانی والا کار میکردم
و
به
شهادت میرسم.
راه مرا پیش بگیر
و
تو و برادرت باید لیاقت نامهایی را که روی تان گذاشتم داشته باشید".
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر