شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
در مدح ابوبکر
بن سعد بن زنگی
(بوستان سعدی)
۱
ندیدم چنین گنج
و ملک و سریر
که وقف است بر
طفل و درویش و پیر
معنی تحت اللفظی:
ابوبکر بن سعد
بن زنگی
گنج و ملک و
سراپرده عظیمش
را
وقف کودکان و
فقرا و پیران
کرده است.
سؤال
سعدی در این بیت شعر،
برای اثبات افتخارش به پادشاه،
دیالک تیک داد و
س
را
به شکل دیالک
تیک طبقه حاکمه و ت
بسط و تعمیم می
دهد
و
بزرگ ترین دروغ
زمانه خود
را
تبیین می دارد.
جواب
سعدی در این بیت شعر،
برای اثبات افتخارش به پادشاه،
دیالک تیک داد و
ستد
را
به شکل دیالک
تیک طبقه حاکمه و توده
بسط و تعمیم می
دهد
و
بزرگ ترین دروغ
زمانه خود
را
تبیین می دارد.
۲
ندیدم چنین گنج
و ملک و سریر
که وقف است بر
طفل و درویش و پیر
بدین طریق
طبقه حاکمه
به مثابه حاتم
طایی
تصور و تصویر می
شود
و
توده مولد و
زحمتکش
به مثابه
گدا.
جامعه در قاموس
سعدی و بعدها حافظ = دیالک تیک توانگر و گدا = دیالک تیک سلطان و درویش
طبقه حاکمه =
طبقه ای دهنده
توده مولد و
زحمتکش = بی همه چیز انگل گیرنده و خورنده.
۳
ندیدم چنین گنج
و ملک و سریر
که وقف است بر
طفل و درویش و پیر
سؤال
فقط
این است
که
طبقه حاکمه
و
در
رأس آن
خوانین و سلاطین
این
ثروت
(گنج و ملک و
سریر)
را
از کجا آورده
اند؟
۴
سعدی
فقیه
است
و
به این سؤال
جواب فقیهانه
دارد
که
وقیحانه است:
همه چیز
بنا بر آیات
قرآن کریم
متعلق به خدا
ست.
خدا
ثروتمندترین
ثروتمندان جهان است.
بشریت
به طور کلی
بی همه چیز
و
زباله و انگل و
گدا و مفتخور
است.
خدا
ثروت و نعمت
را
به اغنیا می
دهد.
به
طبقه حاکمه می
دهد.
به
سکنه خرگاه ها و
دربارها
می دهد.
آنها
هم
باید
میان توده بی
همه چیز
قسمت کنند:
بخورند
بنوشند
بپوشند
و
بپاشند.
تا
توده علیل و
ذلیل
جمع کنند
و
مصرف کنند.
این خرافه فقها
اما
به
چه معنی است؟
۵
ندیدم چنین گنج
و ملک و سریر
که وقف است بر
طفل و درویش و پیر
این
آشکارا
به معنی انکار
تولید نعمات مادی و فکری و هنری است.
این به معنی انزال
نعمات از هر نوع است.
تولید نعمات
بدین طریق
به عهده مأمورین
الهی
مثلا ابر و باد
و مه و خورشید و غیره
محول می شود.
سعدی
البته
می داند که چنین
نیست.
در شعر دیگری
توده رعیت را
بیخ و بن سلطنت (جامعه)
محسوب می دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر