جمعبندی
از
مسعود بهبودی
همیشه سبز می گوید :
راه حل هایتان را هم دیده ایم شوروی و چین! همه برگشتند و تمام شد!
چپول می گوید:
۱
نشاشیده
شب دراز است!
۲
وقتی هم که پدران و برادران مان را مسمارکوب تیرک های جاده های روم کردند، کوته بینی همیشه سبز همین را گفت.
۳
برده داری اما ـ دیر یا زود ـ فرو پاشید.
۴
چیزها، پدیده ها و سیستم ها
را
باید نه در سکون نسبی شان، بلکه در حرکت و جنبش مطلق شان دید.
۵
حال
آبستن آینده است،
آینده ای که زنجیرهای ما ـ کم و بیش ـ ترک بر خواهند داشت.
۶
قانونمندی هستی اجتماعی از این قرار است.
۷
مسیر توسعه اجتماعی
نه خطی، بلکه زیگزاگ است،
پر فراز و فرود است،
با شکست و پیوست توأم است،
با گسست و استمرار.
۸
شکست دیروز ما سکوئی برای پرشی کیفیتا دیگر است.
۹
همیشه چنین بوده است:
اولین حکومت ما
هفتاد روز دوام آورد
تا
حکومت بعدی مان هفتاد سال دوام اورد.
۱۰
ما
به ابدیت بردگی اذعان نکرده ایم،
چرا که بردگی با قانونمندی های توسعه نیروهای مولده ناسازگار است.
۱۱
چرا که بردگی انسان بوسیله انسان
پدیده ای تاریخی است.
۱۲
بردگی انسان ها
در مرحله معینی از توسعه نیروهای مولده ـ ضرورتا ـ پدید آمده
و
اکنون
در مرحله نوینی از توسعه ماهیتا همان نیروهای مولده
نفی خواهد شد.
۱۳
ما این روند و روال را نفی نفی می نامیم.
۱۴
جامعه بی طبقه نفی شده بوسیله جامعه طبقاتی،
در
پله ای دیگر از توسعه اجتماعی،
در پله ای با کیفیتی عالی تر،
در نتیجه نفی جامعه طبقاتی،
بازتولید خواهد شد.
۱۵
نافی جامعه بی طبقه،
خود نفی خواهد شد،
نفی نفی.
۱۶
ما
به قانونمندی های عینی باور داریم،
به دو دو تا چهار تای اجتماعی.
۱۷
ما چپول های اوتوپیک نیستیم.
۱۸
ما را چپول های علمی می نامند.
۱۹
وظیفه ای
که
ما خود برای خود تعیین کرده ایم،
وظیفه سترگی، اما بسیار دشواری است:
کسی را که همت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد
راه حل هایتان را هم دیده ایم شوروی و چین! همه برگشتند و تمام شد!
چپول می گوید:
۱
نشاشیده
شب دراز است!
۲
وقتی هم که پدران و برادران مان را مسمارکوب تیرک های جاده های روم کردند، کوته بینی همیشه سبز همین را گفت.
۳
برده داری اما ـ دیر یا زود ـ فرو پاشید.
۴
چیزها، پدیده ها و سیستم ها
را
باید نه در سکون نسبی شان، بلکه در حرکت و جنبش مطلق شان دید.
۵
حال
آبستن آینده است،
آینده ای که زنجیرهای ما ـ کم و بیش ـ ترک بر خواهند داشت.
۶
قانونمندی هستی اجتماعی از این قرار است.
۷
مسیر توسعه اجتماعی
نه خطی، بلکه زیگزاگ است،
پر فراز و فرود است،
با شکست و پیوست توأم است،
با گسست و استمرار.
۸
شکست دیروز ما سکوئی برای پرشی کیفیتا دیگر است.
۹
همیشه چنین بوده است:
اولین حکومت ما
هفتاد روز دوام آورد
تا
حکومت بعدی مان هفتاد سال دوام اورد.
۱۰
ما
به ابدیت بردگی اذعان نکرده ایم،
چرا که بردگی با قانونمندی های توسعه نیروهای مولده ناسازگار است.
۱۱
چرا که بردگی انسان بوسیله انسان
پدیده ای تاریخی است.
۱۲
بردگی انسان ها
در مرحله معینی از توسعه نیروهای مولده ـ ضرورتا ـ پدید آمده
و
اکنون
در مرحله نوینی از توسعه ماهیتا همان نیروهای مولده
نفی خواهد شد.
۱۳
ما این روند و روال را نفی نفی می نامیم.
۱۴
جامعه بی طبقه نفی شده بوسیله جامعه طبقاتی،
در
پله ای دیگر از توسعه اجتماعی،
در پله ای با کیفیتی عالی تر،
در نتیجه نفی جامعه طبقاتی،
بازتولید خواهد شد.
۱۵
نافی جامعه بی طبقه،
خود نفی خواهد شد،
نفی نفی.
۱۶
ما
به قانونمندی های عینی باور داریم،
به دو دو تا چهار تای اجتماعی.
۱۷
ما چپول های اوتوپیک نیستیم.
۱۸
ما را چپول های علمی می نامند.
۱۹
وظیفه ای
که
ما خود برای خود تعیین کرده ایم،
وظیفه سترگی، اما بسیار دشواری است:
کسی را که همت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد
حکمت عشق از دید ناظم حکمت
۱
این یعنی
عشق = نیاز حیاتی و مماتی
۲
عشق
اما
از سویی
دیالک تیک نیاز و راز و ناز
است
۳
عشق
از سوی دیگر
دیالک تیک نیاز و بی نیازی (استغناء) است.
نیاز
به یکی
و
بی نیازی از مابقی آدم ها
۴
اندیشه ی عشق = نیاز حیاتی و مماتی
اما
به لحاظ جهان بینی
ایدئالیستی است.
۵
عشق = آب و نان
نیست.
۶
بدون آب و نان نمی توان زنده ماند.
۷
بدون عشق
همه می بینیم که میلیون ها نفر زنده اند.
۸
عشق
هر تعریفی هم از آن داشته باشیم
پس از رفع نیازهای اساسی حیاتی و مماتی
پس از آب و نان و مسکن و پوشاک و بهداشت و غیره
مطرح می شود.
۹
تشنه سوخته و گشنه بی رمق و یا آواره دربدر
اصلا
توان اندیشیدن به عشق ندارد.
۱۰
درک مادی تاریخ (ماتریییلسم تاریخی)
در این شعر حکمت
انکار می شود
و
حکمت به دره درک ایدئالیستی تاریخ
سقوط می کند.
زنده باد سگ
۱
یکی از باطل ترین طرق تحلیل قضایا
سوسیالیزه کردن چیزها، پدیده ها و مسائل طبیعی
و
ناتورالیزه کردن چیزها، پدیده ها و مسائل جامعه ای است.
۲
چنین کار
اصولا و اساسا
ممنوع است و ضد علمی است.
۳
علوم طبیعی
مفاهیم، مقولات و قوانین خاص خود را دارند و به درد تحلیل جامعه نمی خورند.
۴
علوم جامعه ای هم به همین سان
به درد تحلیل طبیعت نمی خورند.
۵
سگ همان گرگ است
که
۴۰۰ هزار سال قبل
اهلی شده است
و قلاده پذیری سگ
هم به نفع سگ بوده و هم به نفع آدمیان.
۶
کسانی که گرگ را بر سگ برتر قلمداد می کنند،
دشمنان همزیستی آدم ها هستند.
لاشخورها هستند.
فاشیست ها هستند.
۷
این حکم
در باره خر و گاو اسب و و استر و گوسفند و بز و غیره هم اعتبار دارد.
اشاره ای به استغنای عشق
۱
اگر کسی واقعا عاشق کسی باشد از همه کس دیگر بی نیاز می گردد.
۲
مولانا
ظاهرا هم عاشق شمس تبریز بوده
هم عاشق الله گلریز بوده
و
هم عاشق تک تک کودکان مردم بوده که در مکتبش تلمذ می کردند و مولانا تک تک انها را
بسان اجامر جماران
مورد تجاوز جنسی قرار می داده.
۳
امروز در خانقاه ها
کار پیروان مولانا بالا گرفته
حتی دختران و زنان مردم را سوار بر تختخواب می کنند و به دیدار الله جانان می برند.
۴
ارگاسم از دید اصحاب عرفان = دیدار با الله جانان
اندکی اندر باب دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل)
۱
به اندیشه همنوع بپردازید.
۲
برای اینکه انیدشه ماندگار و مؤثر است:
هم به لحاظ مثبت
و
هم
به لحاظ منفی
۳
خود همنوع فانی است.
۴
خود همنوع
می تواند در اندیشه اش تجدید نظر کند.
۵
اندیشه اما باقی است و مؤثر است.
۶
هر عملی
چه مثبت و چه مخرب و منفی
قبلا
به صورت اندیشه وجود دارد.
۷
بدون اندیشه های خرافی و راسیستی و ضد علمی و ضد عقلی نیچه
کوره های آدمسوزی با ۶ میلیون قربانی ساخته نمی شد.
۸
۶۰ میلیون انسان از کودک تا پیر
بمباران و خاک و خاکستر نمی گشت.
۹
اندیشه را نباید دستکم گرفت
۱۰
در جنایات جلادان با عبا و بی عباری جماران و جمکران
اندیشه های خرافی و ضد عقلی سعدی
جامه عمل می پوشند
۱۱
بدون انیدشه خدمتی و خیانتی وجود ندارد.
۱۲
به همین دلیل
برای روشنگری علمی و انقلابی
بدیلی وجود ندارد.
۱۳
یا
روشنگری علمی و انقلابی
یا انتقاد از خود و از همنوع و همبود و جامعه و جهان خود
و
یا
درو کردن خرمن فاجعه
از تحلیل تا توهین
۱
این تحلیل است.
۲
تحلیل رئالیستی است.
۳
رو کم کنی چیه؟
۴
یکی از طرفداران حافظ
لاشخوری به نام فریدریش نیچه است
که فیلسوف فاشیسم است
و به پیروی از نظراتش
۶ میلیون نفر به کوره های آدمسوزی سپرده شده است
و
۶۰ میلیون نفر شقه شقه و خاک و خاکستر شده است.
۵
این لاشخور هم دشمن عقل اندیشنده است.
۶
مؤسس خردستیزی است.
۷
طلاب حوزه های عرعریه
برای خودنمایی در مقابل دوربین های بین المللی
دیوان خواجه را از جیب عبا بیرون می کشند
و
در نهایت نجابت و معصومیت
دم از مدارا و مروت خواجه واره با دوست و دشمن می زنند.
۸
همان کسانی که پیران ۶۰، ۷۰، ۸۰ ساله پرولتاریا را به اتهام پندار ضد عنگلابی
زجر کش می کنند.
۹
برای ما دفاع از حقیقت عینی مطرح است
۱۰
تنها بتی که پرستدینی است
حقیقت عینی است.
۱۱
تعصب و امثالهم از مفاهیم قرون وسطایی اند
۱۲
ما جانبدار حقیقت عینی هستیم
نه متعصب
۱۳
برای ما خوشامد و بدآمد همنوعان تعیین کننده نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر