۱۳۹۷ آذر ۶, سه‌شنبه

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها (۱۴)


مارتین بلومن تریت

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه

برگردان
شین میم شین 

۵۴
اینجا
ظاهرا
بسته به میل مادر نیست
که
او
مادر خوبی و یا بدی
می خواهد باشد:
«از آنجا که مادران در جامعه پدرسالار ما
بالاعم
اشخاصی اند که خود را  غیرمستقل، وابسته و ناقص حس می کنند،
خصلت مادرانه عام می تواند به لحاظ جامعه ای وساطت شده ای باشد.
آنسان
که
سرکوب شان انتقال یابنده
و
گرایش استقلال یابی کودکان شان
به
پسربچه ها
داده شود.

پدر سالاری
به نحو معینی
در چارچوب رابطه مادر ـ کودک
مادرسالاری بلورین (یخ زده، منجمد) خاصی
پدید می آورد.»

۵۵
همانطور که بیوگرافی ارنست همینگوی نشان می دهد،
او
مادر مسلطی داشته
که
با
او
همان رفتاری را داشت
که
با خواهر دو قولی خواهر بزرگتر همینگوی داشت.

۵۶
مادر
همینگوی
را
وامی داشت
که لباس های خواهرش را دربرکند
و
همان رفتار را با او داشت که با خواهرش.

تا
اینکه
اتریبوت های (صفات ممیزه) مردانه
توسط پدرش
به طرز خشن
بر ضد اقدامات مادر به کار افتادند.

۵۷
پدر همینگوی
او
را
با خود به شکار  برد
و
به انحلال اتریبوت های زنانه واداشت

۵۸
فانتزی های ترانس سکسوئال (دو جنسیتی) همینگوی
و
دیالک تیک مردان خشن توصیف شده توسط آدورنو
که
به زنیت زدایی متمایل می شود،
پارادیم (الگوی)
 سوسیالیزاسیون ناموفق در خصلت جنسیتی مردانه
اند.

۵۹
پسر بچه هتروسکسوئالیزه شده
اوبژکت عشق (محبوب)  خود را حفظ می کند
و
هویت یابی با زنیت
 را
با
هویت یابی با مردیت
تعویض می کند.

اما
دختر بچه هتروسکسوئالیزه شده
برعکس
باید
اوبژکت عشق (محبوب) خود
را
تعویض کند.

۶۰
قنبروف
به
تضادهای مادر ـ دختر
نیز
اشاره می کند
که
به
قطع و یا به طرد جوانب ترس انگیز منجر می شوند
و
تصور از پیکریت و جنسیت
را
برجسته می کنند
و
بیگانگی
با
پیکر زنانه
زهدان (رحم)
و
آلات تناسلی
که
در فرم تربیت مبتنی بر نظافت وسواس آمیز
بروز می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر