سه حرف آخر کوروش:
۱
تابوتم را پزشکان حمل کنند
تا
همه بدانند هیچ طبیبی نمی تواند جلو مرگ را بگیرد .
باشد.
ولی
به دشواری می توان در پهنه زمین
خری
پیدا کرد
که
نداند
که
حضرت عزرائیل و اجامرش
قوی تر از پزشکان
اند.
ایکاش
ترفند دیگری اندیشیده بودی،
تا
خلایق بدانند
که
پزشکان
می توانند
آمدن حضرت عزرائیل و اجامرش
را
به تعویق اندازند.
مرگ هر موجودی روزی فرامی رسد،
ولی
عمر فرزندان توده
ای بسا
به یک سوم عمر اعضای طبقه حاکمه حتی نمی رسد.
۲
تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید
تا
مردم بدانند
مال نتوانست نجاتم دهد.
عجب جفنگ کبیری از کوروش کبیری.
۱
تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید
لامصب.
مگر جسد تو
جسد متحرکی خواهد بود
تا
مسیر حرکتی داشته باشی؟
عقلت کجا ست؟
۲
تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید
تا
مردم بدانند
مال نتوانست نجاتم دهد.
باشد.
ولی اگر طلاهایت را در مسیر حمل جنازه ات (و نه حرکتت) هم نریزند،
هر خری حتی می داند
که
زور زر به عزرائیل و اجامرش نمی رسد.
۳
خلایق
علاوه بر این
به تجربه شخصی
می دانند
که
زر
ضمنا
سرچشمه ی زور
است.
این بدان معنی است
که
زور سیاسی
انعکاس زور اقتصادی
است.
۴
حتی
فراتر از این.
زور اقتصادی
(زر)
سرچشمه زور علمی و فنی و فکری و فرهنگی
است.
در
فقر
هیچ مزیتی نیست.
۵
زر
در هر صورت
می تواند
عمر طولانی تری
را
برای آدمیان تضمین کند.
به همین دلیل
طول عمر توده بی زر و زور
چندان چنگی به دل نمی زند.
۳
دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید
تا
بدانند که باید با دست خالی رفت
تا
بدانند که باید با دست خالی رفت
لازم نیست
که
دستانت
را
از تابوت بیرون بگذارند.
خلایق خر نیستند
تا
ندانند که جنازه نیازی به سیم و زر و مال و منال ندارد.
نیاز به سیم و زر و مال و منال
کسی دارد
که
زنده است
و
باید بخورد و بنوشد و بپوشد و بباشد و خوش باشد.
اگر فرصت داشتی
سری به کلاس اکابر بزن
تا
بلکه هنر خود اندیشی بیاموزی و وصیت بهتری بنوسی.
تا
فاشیست های عیرانی
بخوانند
و
کیف خر
کنند.
راستی
مش کوروش
کیف خر
یعنی
چه؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر