(۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی
۱
· پیوند دیالک تیکی میان آنالیز و سنتز برای اولین
بار توسط هگل مطرح می شود.
۲
· هگل آنالیز و سنتز را در وحدت تضادمند شان، به مثابه
دو متد برای کشف حقیقت می داند.
۳
· به نظر هگل،
امپیریسم (مکتب اصالت تجربه) با تقلیل شیئ (موضوع) واحد به تعین های مجزا از هم،
آنالیز را مطلق می کند.
۴
· متد آنالیتیکی، متدی است که «مشخص موجود را تجزیه می کند.
· تفاوت
های آن را منفرد می سازد و به آنها فرم عامیت انتزاعی اعطا می کند و یا مشخص را بمثابه اصل حفظ می کند و با صرفنظر از خواص
غیرماهوی ظاهری، به عمده کردن عام مشخصی، نوعیتی و یا قوه و قانونی مبادرت می ورزد.»
· (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۲۲۷)
۵
· سنتز (ترکیب) را نباید بمثابه جمع ساده نتایج
حاصل از آنالیز (تجزیه) تلقی کرد.
· سنتز باید با حرکت از عام به سوی شناخت منفرد در ضرورت و عامیتش نایل آید.
· سنتز به مثابه وحدت تز و آنتی تز و به مثابه نفی
دیالک تیکی تز و آنتی
تز، به معنی مرحله عالی تر دانستن (دانش) خواهد بود.
VIII
نئوپوزیتیویسم
· نئوپوزیتیویسم به مطلق کردن ایدئالیستی ـ ذهنی کردوکار آنالیتیکی می
پردازد.
۱
· نئوپوزیتیویسم تنها فرم مجاز (مشروع) آنالیز را
آنالیز منطقی ـ سمانتیکی قوانین علمی می داند.
۲
· از نقطه نظر نئوپوزیتیویسم، فلسفه تئوری علمی ئی با موضوع پژوهشی خاص خود نیست.
۳
· فلسفه تنها در کردوکاری تحت این عنوان خلاصه می
شود.
۴
· اگرچه پوزیتیویسم در دهه های اخیر، خدمت ارزنده
ای به تکوین آنالیز منطقی ادا کرده، ولی باید دعاوی زیر برخی از نمایندگان آن را
رد کرد:
الف
· اولا این ادعای آنان را که گویا کلیه مسائل
فلسفی از طریق آنالیز منطقی قابل حل اند.
ب
· ثانیا این ادعای آنان را که مسائلی که از طریق آنالیز
منطقی قابل حل نباشند، مسئله واره اند.
۵
· سلسله ای از مسائل اصلی تعیین کننده جهان بینی
فلسفی، مثلا مسئله رابطه میان ماده و روح (وجود و شعور) و امثالهم را نمی توان
تنها از طریق آنالیز منطقی توضیح داد و تعیین کرد.
IX
آنالیز دیالک تیکی
۱
· ماتریالیسم دیالک تیکی آماج آنالیز را تجزیه
ساده هر کل به اجزای مجزا از هم آن نمی داند.
۲
· این تصور با درک متافیزیکی از آنالیز مطابقت
دارد.
۳
· بنا بر درک دیالک تیکی، آنالیز باید به اقدامات زیر مبادرت ورزد:
الف
· آنالیز باید کل واحد (یگانه) را نه به اجزای
دلبخواه، بلکه به اجزای متضاد تجزیه کند.
ب
· آنالیز باید ماهیت این اجزا و تأثیر متقابل آنها
را کشف کند.
ت
· آنالیز باید با شناخت منفرد به شناخت عام راه
یابد.
X
تفاوت آنالیز و استنتاج
۱
· آنالیز به لحاظ زیر با استنتاج
تفاوت پیدا می کند:
الف
· استنتاج ـ بر خلاف آنالیز ـ اگرچه با پدیده ها و
فاکت های منفرد سروکار دارد و به تعمیم آنها می پردازد، ولی به شناخت ماهیت پدیده
ها دست نمی یابد.
ب
· از این رو آنالیز می تواند ـ برخلاف استنتاج ـ به
مثابه شالوده پیش بینی های دقیق علمی مورد استفاده قرار گیرد.
ت
· آنالیز هم در مرحله حسی شناخت و هم در مرحله
عقلی شناخت حاوی اهمیت بزرگی است.
· مراجعه کنید به دیالک تیک حسی و عقلی در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
۲
· حیوانات نیز به آنالیز در فرم ساده قادرند.
۳
· شالوده فیزیولوژیکی کردوکار حسی آنالیز را
آنالیزاتورها (تحلیلگرها) تشکیل می دهند که به کمک آنها تحریکات بغرنج محیط زیست
تجزیه می شوند و به شکل احساس های منفرد در آورده می شوند.
۴
· مرکز کردوکار حسی آنالیتیکی در جانوران عالی تر
و انسان، مغز بزرگ است.
XI
آنالیز منطقی
۱
· آنالیز منطقی اما برعکس، با چیزهای فکری (عقلی)
مثلا مفاهیم، احکام، تئوری ها و غیره سر و کار دارد.
۲
· آنالیز منطقی امکان آن را پدید می آورد که کلیه
خواص و روابط غیرماهوی، تصادفی و خارجی اوبژکت ها که در مفاهیم، احکام و غیره
انعکاس می یابند، مورد صرفنظر قرار گیرند و خواص و روابط ماهوی، داخلی و ضرور کشف
شوند.
۳
· از این رو ست که آنالیز منطقی پیش شرط ضرور برای
روندهای انتزاع و تعمیم است.
· مراجعه کنید به انتزاع (تجرید) و تعمیم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۴
· آنالیز منطقی ـ به معنی محدود کلمه ـ فونکسیون
های زیرین را به عهده دارد:
الف
· بررسی منطقی ـ سمیوتیکی تشکیل، مصرف، پیوند و
غیره مفاهیم را
ب
· بررسی منطقی ـ سمیوتیکی ساختار هر تئوری علمی و
غیره را.
۵
· به کمک آنالیز منطقی می توان به مسائل فلسفی
معینی نیز پاسخ قطعی داد.
۶
· یکی از موارد خاص کاربرد آنالیز منطقی عبارت است
از بررسی ساختار الکتریکی، الکترونیکی و غیره سیستم های اتصالی با وسایل کمکی منطق مدرن.
· مراجعه کنید به جبر
اتصالی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر