۱۳۹۷ مهر ۲۴, سه‌شنبه

تأملی در زمینه اعدام در فرم های متنوع آن (۱۴)



تأملی 
از
میمحا نجار
 
  احمد شاملو 

برای مهدی رضایی

 

  «من در این‌جا به اتهام عشق به خلق و پیكار در راه خلق 
محاكمه می‌ شوم.

هدف ما فراهم‌ آوردن چنان شرایطی است

كه

همه انسانها تحت آن شرایط

به

 آخرین حد كمال و انسانیت

برسند.»
 
در آوار خونين گرگ وميش

ديگر مردی آنك،

كه خاك را سبز می‌ خواست

و عشق را شايسته زيباترين زنان

كه اينش

به نظر

هديتی نه چندان كم بها بود

كه خاك و سنگ را بشايد.


چه مردی!

چه مردی!

كه می‌ گفت:

«قلب را شايسته‌ تر آن

كه به هفت شمشير عشق

در خون نشيند

و

گلو را بايسته‌ تر آن

كه زيباترين نام‌ ها را

بگويد.»


و

 شير آهنكوه مردی از اين گونه عاشق

ميدان خونين سرنوشت

با پاشنه‌ ی آشيل

در نوشت. 


روئينه تنی

كه

 راز مرگش

اندوه عشق و غم تنهائی بود.


(آه اسفنديار مغموم،

تو را آن به كه چشم

فرو پوشيده باشی!)


(آيا نه،

يكی، نه

بسنده بود

كه سرنوشت مرا بسازد؟


من

تنها فرياد زدم:

«نه!»


من از

فرو رفتن

تن زدم


صدائی بودم من

- شكلی ميان اشكال -

و معنائی يافتم.


من بودم

و شدم

نه زان گونه كه غنچه‌ ئی

گلی

يا ريشه‌ ئی

كه جوانه‌ ئی

يا يكی دانه

كه جنگلی


راست

بدان گونه

كه عامی مردی

شهيدی


تا

آسمان بر او نماز برد.


من بينوا بندگكی سربه راه

نبودم

و راه بهشت مينوی من

بزرو طوع و خاكساری

نبود:

مرا ديگر گونه خدائی می‌ بايست

شايسته آفرينه‌ ئی

كه نواله ناگزير را

گردن

كج نمی‌ كند.


و

خدائی

ديگرگونه

آفريدم).


دريغا شير آهنكوه مردا

كه تو بودی

و

كوهوار

پيش از آن كه به خاك افتی

نستوه و استوار

مرده بودي.


اما نه خدا و نه شيطان.


سرنوشت تو را

بتی رقم زد

كه ديگران

می‌ پرستيدند

بتی كه ديگرانش

می‌ پرستيدند.
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۱
اعدام، انتحار، ترور و خلاصه مرگ
مفهوم مرکزی اشعار و افکار و آثار شاملو ست.
مجموعه شعر شاملو
تحت عنوان «ابراهیم در آتش»
اختصاص به همین ایدئالیزاسیون (تجلیل اغراق آمیز) پوئه تیکی مرگ دارد.
شاملو برای تحریر این اثر،
مطالعات وسیعی در رابطه با قصه ابراهیم انجام داده است.
۲
پس از پیروزی انقلاب بورژوایی سفید،
حملات عملی و نظری، فکری و فقهی، اخلاقی و ادبی، مذهبی و هنری همه جانبه ای
بر
ضد دژ انقلاب بورژوایی
 از 
همه سو 
آغاز می شود.
باورش 
حتی
دشوار است
که
مخالفین انقلاب بورژوایی سفید،
نه
اردوگاه سوسیالیستی
نه
اتحاد جماهیر شوروی
نه
توده مولد و زحمتکش
از دهقان و کارگر و پیشه ور،
بلکه
طبقات و اقشار مرفه شمال شهر 
خرده بورژوازی و بورژوازی کثافت بازار
در
سراسر طویله ایران
 و
حیرت انگیزتر از آن،
بورژوازی بین المللی و مدفوعات امپریالیستی 
بوده اند.
۳
ضد انقلاب سفید
(ارتجاع سرخ و سیاه)
 در  
دیالک تیکی از ملی و بین المللی، داخلی و خارجی
وارد عمل می شود.

فئودال زاده ها
که
برای تحصیل به غرب امپریالیستی فرستاده شده اند،
در
سازمان های دانشجویی خارج از کشور
جبهه ضد انقلابی کثیفی بر ضد انقلاب بورژوایی سفید 
می گشایند.

ارتجاع سرخ و سیاه
ضمنا
از
خارج به داخل
صادر می شود.

۴
  مهدی رضایی

 

  «من در این‌جا به اتهام عشق به خلق و پیكار در راه خلق 
محاكمه می‌ شوم.


جوان ۱۸ ساله ای
 که 
شعور گوساله ی 
را
ندارد
و
هنری جز ماشین دزدی و بمبگذاری و پاسبان کشی نیاموخته،
در نهایت بی شرمی
خود را عاشق خلق جا می زند.
آنارشیست مرتجع  تروریست
با
دبدبه و کبکبه ی  شخصیتی انقلابی و خلقی
بر
 ضد انقلاب ضد فئودالی از سر تا پا خلقی
وارد میدان می شود
و
از سوی مرفه ترین اقشار جامعه مورد تحسین و تجلیل قرار می گیرد.
آنتی قهرمان
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
با
شنلی سرخ
به عنوان قهرمان 
ایدئالیزه می شود.
۲
هدف ما فراهم‌ آوردن چنان شرایطی است

كه

همه انسانها تحت آن شرایط

به

 آخرین حد كمال و انسانیت

برسند.»
هدف علمداران خر و خردستیز آنارشیسم اسلامی
(مجاهدین خلق)
تشکیل شرایط لازم برای رسیدن خلایق به حد کمال و انسانیت انتزاعی است.
بشنو و شاخ در بیار.
گوساله هایی که حتی عاجز از هجی کردن نام خویش اند
با 
مبارزه بر ضد انقلاب بورژوایی
قصد تشکیل شرایط انتزاعی برای رسیدن خلایق به کمال و انسانیت را دارند.
چنین هنرهایی
فقط نزد عیرانیان است و بس.
نتیجه این خرابکاری های عنقلابی
 همین جمهوری کثافت جمارانی است
که
جامعه
را
گداخانه
دیوانه خانه 
و
جنده خانه
تبدیل کرده است.

دیگر احدی در این طویله
توان تفکر
 ندارد.

عرعر بی بند
در
دستور روز است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر