تأملی
از
میمحا نجار
ب
ژولیوس روزنبرگ
(۱۹۱۸ - ۱۹۵۳)
اتل روزتبرگ
(۱۹۱۵ - ۱۹۵۳)
زن و شوهر یهودی کمونیست آمریکایی
که
هر دو را به جرم جاسوسی و دادن اطلاعاتی راجع به سلاح های اتمی به شوروی
در آمریکا اعدام کردند.
ژولیوس و اتل از فعالان «اتحادیه کمونیست های جوان»،
سازمان جوانان حزب کمونیست آمریکا بودند.
در
چرا اعدام شان کردند؟
برای روزنبرگ ها
(هوشنگ ابتهاج)
۱
خبر کوتاه بود
اعدام شان کردند
خروش دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشم خسته اش
از اشک پر شد
گریه را سر داد
و
من
ـ با کوششی پر درد ـ
اشکم را نهان کردم
«چرا اعدامشان کردند؟»
می پرسد ز من با چشم اشک آلود.
شاعر حزب توده
با
روزنامه ای
به
خانه
آمده است.
روزنامه
حاوی و حامل خبر کوتاهی است:
اعدام شان کردند.
حکم (جمله) «اعدام شان کردند»
بیشک شاهمطلب روزنامه بوده است
و
با خط درشتی تحریر یافته بوده است.
محاکمه ای سریع السیر و اعدام
نوعی خط و نشان کشیدن به پرولتاریای امریکا.
برای دادن درس تمکین به توده.
شاعر
می گرید و دخترش متوجه و متأثر می شود
و
دلیل اعدام یاران پدر را می پرسد.
۲
عزیزم، دخترم
آنجا شگفت انگیز دنیایی است
دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا
ـ این کیمیای خون انسان ها ـ
خدایی می کند آنجا
ترجمه تحت اللفظی:
امریکا
دنیای حیرت انگیزی است:
در
امریکا
دروغ و دشمنی
بر اریکه قدرت نشسته و حکومت می کند.
طلا
(پشتوانه پول در هر کشور)
در
امریکا
کیمیای خون انسان ها
است
که
مقام خدایی
کسب کرده است.
شاعر
در این بند از شعر
به سؤال دخترش جواب می دهد:
به نظر شاعر بی چون و چرای حزب توده که عضو رسمی حزب توده نیست،
دلیل اعدام یاران
حاکمیت و حکومت دروغ و دشمنی
از
سویی
و
الهیت طلا
به مثابه کیمیای خون زحمتکشان
از
سوی دیگر
ست.
۳
عزیزم، دخترم
آنجا شگفت انگیز دنیایی است
دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا
ـ این کیمیای خون انسان ها ـ
خدایی می کند آنجا
منظور شاعر
از
مفهوم «کیمیای خون انسان ها بودن طلا»
چیست؟
کیمیا
از مفاهیم قرون وسطی است.
سایه
این مفهوم را از خواجه شیراز اخذ کرده است.
سایه وشهریار
هر دو تحت تأثیر شدید خواجه اند.
سیاوش
ـ همرزم و همسنگر سایه ـ
تحت تأثیر شدید حکیم سرخ طوس و شیخ خردگرای شیراز است.
کیمیا
در شیمی آغازین
چیز نادر و کمیابی تصور می شد
که
اگر
به
قلع
بزنی
نقره
می شود
و
اگر
به
مس
بزنی
زر
می شود.
معنی تحت اللفظی:
کسانی که با نظر افکندن بر خاک،
خاک را به کیمیا تبدیل می کنند،
آیا
امکان آن هست که بر خاکسارانی از قبیل ما هم نظر اندازند
تا
ما
هم
کسی
شویم؟
۴
عزیزم، دخترم
آنجا شگفت انگیز دنیایی است
دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا
ـ این کیمیای خون انسان ها ـ
خدایی می کند آنجا
امریکا
طلا
کیمیایی
است
که
از
خون زحمتکشان
تهیه شده است.
کیمیایی
با
شباهت غریبی به خدا.
طلا
در
امریکا
خالق همه چیز است.
امریکا شناسی شاعر حزب توده
همزمان
سرمایه داری شناسی
او
ست:
سرمایه
که
از
خون انسان های مولد و زحمتکش
تشکیل و تلنبار شده است،
به
گاو زرین قوم گمراه حضرت موسی
شباهت دارد.
سرمایه
در
قاموس سایه
مرغی
است
که
تخم دو زرده می گذارد.
سرمایه
در
امریکا
مایه سعادت و سیادت و ریاست
است.
این درک و توضیح هنری ـ استه تیکی ـ تئوریکی ـ پوئه تیکی
شاعر حزب توده
از فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
است.
۵
عزیزم، دخترم
آنجا شگفت انگیز دنیایی است
دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا
ـ این کیمیای خون انسان ها ـ
خدایی می کند آنجا
ما
در این بند از شعر شاعر
با
دیالک تیک طلا و دروغ و دشمنی
از
سویی
و
با
دیالک تیک خدایی و فرمانروایی
از
سوی دیگر
سر و کار پیدا می کنیم.
این دیالک تیک سایه
مملو
از
ایده و اندیشه است
و
باید روی آن کار شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر