جمعبندی
از
مسعود بهبودی
عجب جفنگ جعلی ئی.
۱
اولا
چرا باید چرچیل چنین جفنگی آنهم خطاب به خری در طویله ای بنویسد؟
۲
ثانیا
چرا
دین اسلام که بهترین دین در جهان است
باید
علت استعمار در خاوران خاور باشد؟
۳
به زبان خرفهم
چرا دیالک تیک علت و معلول
نه به صورت دیالک تیک استعمارگر (طبقه حاکمه امپریالیستی) و استعمار
بلکه
به صورت دیالک تیک اسلام و استعمار
باید
بسط و تعمیم داده شود؟
۴
هر دین و یا مذهب
فرمی از شعور است.
۵
شعور
انعکاس وجود است.
۶
به قول فویرباخ
طرز تفکر در کاخ (چرچیل کاخ نشین) و در کوخ (عمله و دهقان و پیشه ور کوخ نشین) متفاوت است.
۷
برای اینکه
طرز تفکر
انعکاس طرز تهیه و تحصیل نان سفره و زندگی است.
۸
علاوه بر این
قانون هستی
به طور کلی
این است
که
نو متکامل تر و بهتر از کهنه است.
۹
مثلا
فرزند هر کس (نسل نو) بهتر از خود او (نسل قدیم) است
۱۰
چون
هر چیز نو
نتیجه نفی دیالک تیکی چیزهای کهنه است:
فرزند
جنبه های منفی و مخرب و مزاحم مادر و پدر را حذف میکند
و جنبه های مثبت و حیاتمند آنها را حفظ میکند و توسعه می دهد.
۱۱
این قانون هستی
در مورد اسلام هم معتبر است:
اسلام ادیان پیشین را
مثلا دین یهود و مسیح را
نفی دیالک تیکی کرده است
۱۲
یعنی
میلیون ها بار بهتر از آنها ست.
۱۳
کسانی که جفنگ جعل می کنند
نه اسلام را می شناسند و نه ادیان هزاران بار خرافی تر و ضد عقلی تر از اسلام را
تأملی در ادعایی
انسان ها هر چه درک بیشتری داشته باشند، رنج بیشتری می کشند.
حریف
۱
این ادعای فئودالی به چه معنی است که هر ننه قمری منتشر می کند؟
۲
ضمنا مؤلف این اندیشه کیست که هر کس به نام خودش تبلیغ می کند؟
۳
به چه دلیل تجربی و منطقی هر که درکش بیش، رنجش بیشتر؟
۴
معیار عینی برای داشتن درک بیشتر چیست؟
۵
منظور از رنج بیشتر چیست؟
۶
مثال تجربی
رعیت علیلی که نه سواد خواندن و نوشتن دارد و نه درک فت و فراوان
رنجش کمتر از خان زاده تحصیلکرده ای است که از دانش کاه فرنگ لیسانس گرفته و مهندس و یا وکیل شده است؟
شاهنامه
اثری قدیمی بوده که دقیقی بخشی از آن را به شعر کشیده است.
سلطان محمود
از فردوسی تداوم بخشیدن به کار ناتمام دقیقی را خواسته است.
فردوسی
اما
شاهنامه را
بر خلاف دقیقی
بنا بر جهان بینی خاص خود
به شعر می کشد
و
مورد خشم و خاطرآزردگی سلطان محمود لاشخور قرار می گیرد.
فردوسی
را
علمای علام و آیات عظام
تکفیر می کنند و جنازه اش را به گورستان راه نمی دهند.
فردوسی را باید از نو شناخت
مراجعه کنید
به
سیری در حماسه داد
و
جهان بینی فردوسی
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش:
محمود درویش
برگردان باهار افسری
دوست دارم، دوستم بدارند
به همان سان که هستم
(به مثابه همانی که هستم)
نه مثل یک عکس رنگی
بر روی کاغذ
و
نه مثل ایده ای
پرداخت شده توی شعری به حاجتی
من جیغ لیلا را از دور دست ها می شنوم
از اتاق خوابش:
«ترکم نکن.
اسیر قافیه ی شب های قبیله ای
مرا چون سوژه ای به آنها نسپار
من یک زن ام،
نه بیشتر و نه کمتر
من همانی ام که هستم
همانطور
که تو همانی که هستی
در تو
زندگی می کنم،
تا تو
و
برای تو
من شفافیِ ناگزیر معمای مشترک مان را دوست دارم
من ازآن تو ام
وقتی از شب بیرون می زنم
اما زمین تو نیستم.»
پایان
انتقاد از جامعه اگر مارکسیستی ـ لنینیستی نباشد، به سطح عرعر تنزل می یابد
جرم جهنمیان "سکس" و"مشروب" بود
و
پاداش بهشتیان "سکس"ومشروب"
آیندگان به سادگی ما می خندند
صادق هدایت
۱
بهشت چیست؟
مش صادوخ
۲
بهشت مفهومی است که از تجرید نعمات مادی و فکری و هنری موجود در فرماسیون کمونیستی آغازین تشکیل یافته است.
۳
به همان سان که از تجرید سرو و صنوبر و سپیدار
مفهوم درخت تشکیل می یابد.
۴
جهنم چیست؟
مش صادوخ
۵
جهنم
مفهومی است که از تجرید همه انواع زجر و زحمت و فقر و ذلت و چرک و کثافت جامعه طبقاتی تشکیل یافته است.
۶
دیالک تیک جنت و جهنم
موضوع همه تراژدی های جانگذاز یونان باستان بوده است.
۷
بشریت
خروج اجباری خویش از کمونیسم آغازین را به مثابه تبعید خویش از جنت تصور و تصویر کرده است و
ورود به جامعه طبقاتی سرشته به ذلت و فلاکت و خشونت و خون را به مثابه ورود به جهنم.
۸
هنوز هم در روزهای بخصوصی از سال
یاد بهشت بر باد رفته و از یاد رفته
به صورت کارناوال
احیا می شود:
توده
عالی ترین نمایندگان طبقات حاکمه را
به سخره می گیرد.
زنان شان چنین اند ایرانیان
عفت کاظمی
استخوان سوزِ زندگی شدهایم، فصلها یکسره زمستانیست
رودها در مسیر خشکیدن، خانهها روی خط ویرانیست
میرویم و نمیرسیم، آخر این چه وضع وخیمِ بیرحمی ست؟
مطمئن باش که زمین گرد است؛ خطِ آغاز، خطِ پایانیست
یک نفر با خدا رفیق شود تا که جرات کند بگوید که
اول داستان اگر سخت است، آخرش گفته بود آسانیست!
لطفا اما به او بگوید که قدرِ فهم بشر جواب دهد
نه که مثل همیشه بنویسد: حکمتش آنچه که نمیدانیست!
آدمیزادِ یخ زده در خود! دور خود را پتو بپیچ و برو
پشت این پنجره پر از برف است، لحن باران و ابر، طوفانیست
شانههایت خمیدهتر شدهاند، قوز بالای قوز بسیار است
باز هم در مدار حادثهای، اتفاقات، ظاهرا آنیست
زندگی پیشکش ولی ای کاش لااقل مُردگی نمیکردیم
خیری از زندگی ندیدیم و داغ این مردگی به پیشانیست
پایان
ناسیونالیسم معنی دیگری دارد.
مشد علی
۱
ناسیونالیسم چیز مثبتی است.
۲
در واحدهای قومی منطقه
ناسیون
هنوز تشکیل نشده است تا ناسیونالیسم هم وجود داشته باشد.
۳
معمار ناسیونالیسم
بورژوازی انقلابی آغزاین بوده است.
۳
بورژوازی
اکنون بورژوازی مرتجع واپسین است و هیچ کار مثبتی از دستش برنمی آید.
۴
در عراق و افغانستان و غیره ملت سازی صورت نمی گیرد
آدمکش سازی صورت می گیرد.
۵
معمار ناسیون در دوران کنونی
طبقه کارگر است.
۶
در جمهوری خلق چین
ناسیون در حال تشکیل گام به گام است.
۷
گرایش جاری در واحدهای قومی
نه مبتنی بر قومگرایی اند و نه ناسیونالیستی اند.
۸
پانیستی اند که همشیره فاشیسم است.
۹
فوندامنتالیسم هم نوعی پانیسم است:
پان اسلامیسم است
پان یهودیسم (صهیونیسم) است
پان مسیحیسم است
اندکی اندر باب انسانیت (هومانیته)
انسانیت ،
خود به تنهایی دین خاصی است
ولی پیروان چندانی ندارد
حریف
۱
انسانیت (هومانیته) خورجینواژه است
که هر کس
هر چه دلش خواست
در ان می چپاند
و به خورد هر رهگذر می دهد.
۲
مثال
اول جنگ بی معنایی
مثلا
در سوریه
به راه می اندازند.
۳
میلیون ها نفر نفله می شوند
میلون ها نفر دربدر می شوند
کشور به ویرانه مبدل می شود
۴
بعد
به بهانه
استفاده اسد از بمب شیمیایی
و مسموم شدن چند کودک
داد و فریاد از فنای انسانیت (هومانیته) گوش فلک را کر می کند.
۵
بعد
به این بهانه ی بی پشتوانه
مناطق هنوز آباد سوریه را به صدها موشک گردنکلفت می بندند.
۶
ضمنا
اعلام می دارند که موشک های شان هوشمندند و به انسانیت (هومانیته) لطمه نمی زنند.
۷
ضمنا
انسانیت (هومانیته)
هر چه هم بتواند باشد
نمی تواند دین و مذهب باشد.
۸
چون دین و یا مذهب
فرمی از شعور جامعه است.
۸
انسانیت (هومانیته) کذایی چه بسا حرف مفت است و نه روح و شعور جامعه.
۱۰
دین و مذهب خصلت جهان بینانه دارد.
۱۱
دین به مسئله اساسی فلسفه (معیار تعیین جهان بینی) راه حل ایدئالیستی عرضه می دارد:
روح را خالق ماده می داند.
۱۲
انسانیت (هومانیته)
نمی تواند به تشخیص و تمیز هر از بر نایل آید.
۱۳
مهم ترین و معروف ترین طرفداران انسانیت (هومانیته)
در کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب اند
یعنی روحانیت کثافت اند
که
کسب و کارشان تجاوز به زنان و کودکان مردم آنهم در بیت الله (خانه خدا) است.
اندکی اندر باب انقلاب
۱
انقلاب یعنی چه؟
۲
انقلاب یعنی تعویض طبقه حاکمه مرتجع با طبقه حاکمه مترقی.
۳
تعویض شاه بورژوا
با شیخ فئودال
به همین دلیل
نه
انقلاب
بلکه
عنگلاب است.
۴
یعنی ضد انقلاب است.
۵
انقلاب یعنی تعویض فرم مالکیت بر اساسی ترین وسایل تولید
(کارخانجات، مزارع، مراتع، بانک ها، بیمه ها، اراضی کشت، قنوات، مستغلات و ...).
۶
مفاهیم معروف از قبیل انقلاب فرهنگی و جنسیتی و صنعتی و غیره
ربطی تعیین کننده ای به مفهوم فلسفی انقلاب ندارند.
۷
مثال
انقلاب فرهنگی در روبنای ایده ئولوژیکی جامعه صورت می گیرد.
۸
محتوای چنین چیزهایی
رفرم است.
اصلاحات است.
۹
خالی بندی را باید دور انداخت و حرمت مفاهیم فلسفی و غیره را نگهداشت
۱۰
در غیر این صورت زمینه برای خودفریبی و عوام فریبی هموار می گردد.
۱۱
ساختمان (بنای) فرماسیون اقتصادی
ضمنا
بحث دیگری است.
۱۲
جامعه سوسیالیستی باید بر اساس میراث مادی و فکری و فرهنگی و هنری باقی مانده از فرماسیون های قبلی ساخته شود.
۱۳
این زمان لازم دارد.
۱۴
معمار سوسیالیسم
طبقه کارگر است.
۱۵
خود معمار
قبل از همه
باید پرورش یابد.
۱۶
طبقه کارگر باید
به
خود پروری خطر کند.
۱۷
طبقه کارگر ناب
وجود ندارد.
۱۸
طبقه کارگر
به مثابه طبقه حاکمه جامعه سوسیالیستی
چه بسا
نیمه فئودال است.
۱۹
چه بسا رسوبات فکری و ایده ئولوژیکی طبقات حاکمه مرتجع قبلی را در دل دارد.
۲۰
برای روشنگری علمی و انقلابی
بدیلی وجود ندارد.
۲۱
پیش به سوی تمرین و تعلیم و تعلم
فوت و فن تفکر مفهومی
برای شرکت در مبارزه ایده ئولوژیکی
اندکی اندر باب مزایای نان در زباله جویی بر زباله خوانی و زباله آموزی و زباله دانی و زباله اندوزی
۱
درس خوانی و زباله ـ «دانی»
در طویله جماران
بهتر از کار در زباله دانی نیست.
۲
ای بسا
نادانی که بهتر از «دانایی» است.
۳
برای اینکه نادان
کله ای خالی از زباله دارد
و
از آن خود کردن دانش برایش صدها بار آسانتر است.
۴
زباله دان اما کله ای مملو از زباله دارد که
باید
به صد مشقت و مصیبت و زحمت
زباله زدایی شود
تا
بلکه جایی برای اندکی دانش در آن باز شود.
۵
زباله دانانی می بینیم
با پالانی از مدارک طویله ای
که زباله بر آنان
صد هزار شرف دارد.
انقلاب نه امری اختیاری بلکه جبری است.
دریغا دریغ که غافلان بی خبرانند و بی خبران غافلانند.
۱
انقلاب امری جبری است.
۲
انقلاب فرمان صرفنظرناپذیر الهه تاریخ است.
۳
انقلاب
اگر صورت نگیرد
جامعه دستخوش بحران می شود و خطر اضمحلال آن حتی می رود.
۴
اگر حضرت محمد انقلاب نمی کرد
جامعه به قهقرا سقوط می کرد.
۵
اگر انقلاب اکتبر صورت نمی گرفت
میلیون ها نفر از گرسنگی تلف می شدند و جامعه در منجلاب خود می گندید.
۶
اگر انقلاب چین رخ نمی داد
میلیتاریسم خونریز ژاپن
خطه قاره آسای چین و ماچین
را
به وحشتکده مبدل می ساخت.
ایرادات این فراز از اثر هاینریش بل کدامند؟
«روی پل»
از
هاینریش بل
ترجمه
تورج رهنما
آنها پاهای مرا وصله کردند و دوختند و بعد هم به من کاری دادند که بتوانم در حین انجام آن بنشینم. کار من شمردن مردمی است که از روی پل عبور میکنند.
آنها خیلی دلشان میخواهد که نتیجه فعالیتشان (کارشان) را با ارقام ثابت (اثبات) کنند
و از این کار پوچ لذتی فراوان می برند.
تمام روز، تمام روز دهان خاموش من
مثل ساعت
کار میکند، و من اعداد را روی هم می گذارم تا بتوانم
(به هنگام)غروب رقم بزرگی را برای خشنودی آنان پیشکششان کنم.
اما آمار آنها درست نیست.
متاسفم، ولی آمارشان درست نیست.
و من باوجود آنکه می توانم این احساس را در دیگران ایجاد کنم که آدم صادقی هستم، اما راستش موجود قابل اعتمادی نیستم.
آنچه مرا در خفا خوشحال میکند، این است که گاهی عابری را وارد آمارشان نمی کنم و یا وقتی دلم به حالشان سوخت، چند نفری را به آمارشان اضافه میکنم.
بله، خوشبختی آنها در دست من است.
آنها پیش خودشان حساب میکنند که امروز چند نفر در دقیقه از روی پل رد شدهاند و در ده سال آینده چند نفر« عبور خواهند کرد.»
آنها « مستقبل کامل» را دوست دارند.
با وجود این، باید عرض کنم که آمارشان ابداَ درست نیست...
زمانی که معشوقه کوچک من از روی پل عبور میکند،
من در تمام این مدت هیچ یک از افرادی را که عبور میکنند به آنها گزارش نمیدهم.
این دو دقیقه به من تعلق دارد، تنها به من.
پایان
از شریعتی شیاد تا روح الله جلاد
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند
اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد، می گریند!
علی شریعتی
۱
هی شیاد
خلایق
در حقیقت
نه به حال آل عمامه و عبا
بلکه
به حال ذلت بار زار خود
زار می زنند.
۲
ضمنا
حسین آزاد بود و نه آزاده
دیالک تیک برده و آزاد
۳
ما دندان هایش را شمرده ایم.
۴
حسین یکی از اعضای طبقه حاکمه برده دار بوده است.
۵
حسین در جنگ بر ضد ایران
صدها دختر و کودک مردم را
شخصا
اسیر و برده کرده و به دلار اعلی مال کربلا مبدل ساخته است.
۶
جنگ حسین بر ضد یزید
جنگ داخلی طبقه حاکمه برده دار بوده است.
۷
ضمنا
شهدای کربلا
۷۲ تن نبوده اند.
۸
۷۲ تن
جزو اشرافیت برده دار بوده اند
که آدم حساب شده اند.
۹
۷۲ تن دیگر هم بر خاک افتاده اند که بندگان حسین و یاران بوده اند (آزاد نبوده اند تا آدم حساب شوند)
و قبل از کسب لیاقت شرکت در جنگ درونطبقاتی طبقه حاکمه
آزاد شده اند.
۱۰
تعدادی از انان
بنده های خود مشد حسین بوده اند.
۱۱
تو کجایی تا شود خر چاکرت؟
چارقت دوزد کند شانه سرت
ای محتشم؟
پیش به سوی آموزش دقت مند و وسواس مند مفاهیم فلسفی و فقهی و هنری و سوسیولوژیکی و غیره
۱
بورزوازی ملی؟
۲
منظورتان کاپیتالیسم (سرمایه داری) مبتنی بر رقابت آزاد نیست؟
۳
مگر جنگ های جهانی امپریالیستی اول و دوم
جنگ های داخلی در اردوگاه سرمایه داری (امپریالیسم) نبوده اند؟
۴
کدام همزیستی مسالمت آمیز میان کنسرن ها؟
۵
در همین جنگ بر ضد یوگوسلاوی
همین امپریالیسم آلمان
برای نومستعمره کردن بخشی از آن
دست به چاقوکشی بر ضد فرانسه و انگلیس و غیره زد.
۶
جنگ جهانی امپریالیستی سوم
تدارک دیده می شود.
۷
احتمالا
متفقین و متحدین سابق ترکیب دیگری خواهند داشت.
۸
شاید ناتو دو شقه شود.
۹
شاید یکی از دو جبهه جدید جنگ
همین نئوفاشیسم (امریکا، روسیه، لهستان، مجارستان، عردوغان و غیره) باشند.
۱۰
و جبهه دیگر امپریالیسم مدعی لیبرالیسم باشد.
۱۱
ضمنا
چین
جمهوری خلق چین است.
۱۲
زیربنای اقتصادی جمهوری خلق چین
سوسیالیستی است.
۱۳
حزب کمونیست چین
در تلاش برای غلبه بر بقایای فرماسیون های اقتصادی ماقبل سرمایه داری است.
۱۴
وظیفه طبقه کارگر در دوران کنونی (دوران گذار گلوبال از سرمایه درای به سوسیالیسم)
ضمنا انجام وظایف تاریخی سوبژکت های تاریخی دیگر (اشرافیت برده دار، فئودال، بورژوازی) است.
۱۵
ساختمان جامعه در جمهوری خلق چین بر طبق برنامه دقیقی صورت می گیرد.
۱۶
در همان روز تأسیس جمهوری خلق چین (۱۹۴۹)
مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید
جای خود را به مالکیت جامعه ای داده است.
۱۷
سوسیالیسم
فقط در اروپای شرقی شکست خورده است.
در کردستان
و نه فقط در کردستان
جناح جپ وجود ندارد.
۱
با ذره بین حتی نمی توانی احدی پیدا کنی که ضد کمونیست نباشد.
۲
در بقیه واحدهای قومی هم وضع بهتر نیست.
۳
خواب خرد به زایش هیولا منجر شده است.
۴
جنبش اجتماعی کنونی جنبش فاشیستی از سویی و جنبش فوندامنتالیستی از سوی دیگر است.
۵
خدا
آخر و عاقبت بشریت را به خیر کناد
خواب خرد
به زایش هیولا می انجامد
فرانسیسکو گویا
۱
خانه خرد را طبقه حاکمه امپریالیستی
در مقیاس گلوبال (تمام ارضی) خراب کرده است
۲
هیولای نئوفاشیسم در حال تقویت در زادگاه های خویش است.
۳
از آلمان تا مجارستان
از سوئد تا چکستان
از ایتالیا تا یانکستان
از فرانسه تا روسستان
....
۴
جای کمونیست و کولی و یهودی را فراریان از جنگ های امپریالیسم افروخته گرفته اند.
۴
باش تا شام نکبتش بدمد
اندکی اندر باب دیالک تیک ترادیسیون و مدرنیته
(سنت و تجدد)
۱
چکیرلر خریطه خیابان اوچون
خیابان نه لازیم مسلمان اوچون
بیر آز پیی گتیر ایندی درمان اوچون
که قیش گلدی چاتلار دابانلار گینه
۲
اولین ضربه بر سنت ها توسط انقلاب مشروطه و شعرای روشنگری فرود آمد.
هوپ هوپ / معجر
۲
شکست سنت ها ربطی به شهر و ده ندارد.
۳
این سنت ها مال دوران فئودالیسم اند.
۴
اکنون جامعه
به هر مشقتی
پله ای بالاتر رفته است و وارد فرماسیون اقتصادی سرمایه داری شده است.
۵
همه چیز به پول تبدیل می شود.
۶
این سنت ها نمی توانند دوام آورند
نباید هم دوام آورند.
۷
باید درهم شکسته شوند.
۸
دفاع از سنت (ترادیسیون) نشانه طرفداری از ارتجاع است.
۹
روحانیت کثافت هم طرفدار سنت بوده است.
۱۰
حجاب و تشریفات و تواضعات الکی و هندوانه چپاندن زیر بغل هر خری و هورا کشیدن به هر عرعری هم جزو سنن فئودالی اند.
۱۱
تنفر از انتقاد علمی و انقلابی هم میراث نکبت بار فئودالیسم است:
مذموم بودن عیب جویی (انتقاد)
۱۲
حتی هنر کذایی خط نویسی و قرآنخوانی و نوحه سرایی و غیره جزو هنرهای فئودالی اند
که باید راهی زباله دانی تاریخ شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر